- برای یک هنرمند در سطح ملی چقدر هزینه می شود؟ آیا چنین هنرمندی برایندی از سطح سواد و اعتبار فرهنگی و هنری کشورش نیست؟ تلویزیون ما به عنوان تابلویی از تصویرهای منتخب یک جامعه، چقدر در معرفی هنرمندان و فرهنگفران میهنی نقش دارد؟ آیا صِرفِ نشان دادن یک هنرمند به عنوان چهره تلویزیونی، می توان میزان اعتبار ملی او را هم محک زد؟ و اساسا" وقتی هنرمندی از قاب تلویزون به مردم معرفی می شود می توان عیار علم و محبوبیت او را اندازه گیری کرد و به این میزان هم اعتماد کرد؟
- در سال های اخیر، کم نبودند افرادی که از طریق تلویزیون به مخاطبان معرفی شدند و رفته رفته در حد یک چهره ی ملی، بالا رفتند، منصرف از اینکه چقدر کار و بارشان بالا گرفت به نحوی که اگر نکاهشان می کردی، کلاه از سر بیننده می افتاد!!
- این حکایت نابسامان رسانه ای است که مثل نردبان معروف مثنوی(نردبان این جهان، ما و منی است/ عاقبت این نردبان افتادنی است) به همان میزان که بالا می برد، خرد و خمیر هم می کند و همانقدر که عزیز می دارد، صدبرابرش به چاه ذلّت و خواری درمی افکند!! گویا رسانه ملی، فراموش می کند چهره ای را که خود ساخته و در فرصت های ارزنده آنتن( رادیو و تلویزیون) به مخاطبان معرفی کرده، چقدر ارزشمند و ذی قیمت است و چه میزان سرمایه مادی و معنوی برایش هزینه شده است و هر چند که اقدامی صورت گیرد تا چهره ی دیگری جایگزین او شود، متأسفانه هیچ اعتمادی به تأثیرگذاری و ارزشمندی مشابه قبلی آن نیست!!
- در روزهای گذشته، یک مجری دیگر تلویزیون ما نیز با رسانه ملی، خداحافظی کرد و عطای این غول ویرانگر رسانه ای را به لقایش بخشید! فرزاد جمشیدی که هم از حیث سبک اجرا و هم توان اجرا، چهره ای متفاوت به شمار می آمد و بارها موجبات تفاخر این رسانه و مدیرانش شده بود، با هواپیمای معروفیت سقوط کرد! اما رمزگشایی از جعبه سیاه این خداحافظی قطعا کار دشواری نیست!
- روی سخن این قلم(یادداشت نویس پارسینه) با رییس رسانه ملی است: جناب آقای ضرغامی، اگر یک مجری متعلق به مردم است و شما در زلال ترین لحظات عرفانی و ایمانی شیعیان و مسلمانان ایران و بلکه جهان، وی را از قاب سیما به بینندگان خود، عرضه کرده اید، این سیستم ستاره سوزی و نخبه کشی از کجا نشأت می گیرد؟ آیا در تمام مدتی که رسانه های زرد و سایت های جنجالی به موضوع فرزاد جمشیدی پرداختند، نمی شد سازوکاری اتخاذ کرد که موضوع، از مرز جام جم به صفحات مانیتور مردم سرایت نکند و کام آنها را تلخ نسازد؟ آیا برایتان عجیب نیست که کسی به جای پیگیری حق خود در بخش قضایی، مداوما" در سایت ها پرسه بزند و حکایت خود را به صورت دوره ای در اینترنت بازگو کند؟ آیا یکبار دلتان خواست سرچشمه این ماجرا را پیدا کنید تا مبادا افرادی از سازمان خودتان در این ماجرا دست داشته باشند!
- آیا آبروی شما و مجری و گوینده و هنرمندتان با یکدیگر گره نخورده و اگر یک مجری رفت تا آبروی سازمان شما باقی بماند شما هم باید بایستید و نظاره کنید و فرد دیگری را به جای او برگُزینید؟
- حافظه تاریخی تلویزیون در ایام مدیریت شما بسیاری از مجریان و گویندگان و هنرمندان را به خاطر دارد که با حاشیه هایی مواجه شده اند و در همه این موارد، خود هنرمند، مجری و گوینده، نخستین، راحت ترین و بهترین گزینه برای حذف بوده اند؛ بی اعتنا به این مطلب که می شد در فرایندی از روی تدبیر، آنها را حفظ کرد!!
- اصولا" هنرمند خوب در کشور ما، هنرمند مُرده است! خداحافظی جمشیدی و یحیوی و رشیدپور و...نشان داد که در رسانه ملی هم، پرونده سازی و خبرسازی، جای مدیریت و عقلانیت، حکم فرماست و این برای عزت الله ضرغامی و تیم همکاران و همفکرانش، نمره خوبی نیست!
منبع: پیام صادقی/ سایت پارسینه