شکلگیری چنین وضعیتی در عرصه سینما بی ارتباط با رفتار مدیری نیست که در این 4 سال نه از ایستادن در برابر سینماگران ایرانی و خواستههایشان مضایقه کرده و نه از حاشیه آفرینی برای سینما ابایی داشته است.
آقای شمقدری که باید نقش پدر را برای سینمای ایران بازی میکرد و اختلافات اهالی هنر هفتم را (باهم و سایر نهادها) رفع و رجوع میساخت، خود بر آتش اختلافات دمید و یک پای ماجرا شد تا چشمی از دود این آتش بی نصیب نماند. وضعیت فعلی خانه سینما به عنوان تنها نهاد صنفی اهالی هنر هفتم در ایران، گواهی بر همین مدعی است. خانهای که 20 سال فعالیت رسمیاش، مشکلی برای هیچ دولتی به وجود نیاورده بود، در دولت دهم، هم حکم انحلال گرفت و هم شبانه پلمپ شد تا افتخار دیگری به نام سازمان سینمایی دولت فعلی رقم بخورد.
این اتفاقات در حالی رخ داده و می دهد که طی چند ماه اخیر خبرهای رسمی و غیر رسمی، از مخالفت رئیس جمهور با روند و رویه حکایت داشته و دارد که شمقدری در پیش گرفته است. نمونهاش همین امروز که آقای احمدینژاد در حاشیه جلسه هیات دولت گفته که پلمپ خانه سینما غلط بوده و باید این خانه بازگشایی شود. غافل از این که معاون وزیرش، به دنبال گرفتن نام و ساختمان این تشکل صنفی است.
شمقدری که در روزهای پایانی مدیریتش بر حوزه سینما، از ریل گذاری جدید برای این هنر فارغ آمده و لابی هایش را برای بردن تمامی جوایز مطرح سینمایی، انجام داده، حالا تنها یک کار انجام نشده دارد ؛«عمل کردن وارونه به دستور بازگشایی خانه سینما»
او در روزهای پایانی مدیریتش میخواهد با ترتیب دادن نمایشی ساده، اصنافی را که خودش ساخته، به نام خانه سینما وارد ساختمانی کند که 20 سال از رفت و آمد سینماگران واقعی این دیار خاطره دارد. خانهای که در روزهای تنگش هم علیرضا داودنژاد، رخشان بنی اعتماد، بهمن فرمان آرا و ...پایش می ایستند و هم کمال تبریزی، مجیدی مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا، احمدرضا درویش، منوچهر محمدی، محمدرضا هنرمند، مجتبی راعی، حسن برزیده، سیدرضا میرکریمی و ... برایش سینه سپر میکنند.
هر سرنوشتی که برای این تشکل در دولت دهم رقم بخورد، قطعا سرنوشت نهایی خانه سینما نیست، ممکن است آخرین رفتارهای شمقدری کماکان هزینه هایی را برای دولت و نظام به بار بیاورد، اما خانه سینما در دراز مدت و با هر روش و شیوه ای فقط و فقط متعلق به اصنافی است که وزن بیشتری در بین سینماگران دارند. جازدن صنفهای خود ساخته دولتی به جای اصناف واقعی ممکن است برای چند روز عملی باشد، اما حنایش رنگی در بازار ندارد.
دولت بعدی، وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی اش احتمالا تمهیدی دیگر برای این وضعیت می چینند و ترتیبی به اوضاع این خانه می دهند، فقط می ماند رئیس دولت فعلی و معاون وزیری که هوس کرده همه را با خودش در افتخار تعطیلی، پلمپ و تصرف خانه سینما شریک کند. او می خواهد با این رفتار هم برای دولت بعدی و هم برای نظام هزینههایی را به بار بیاورد . آیا احمدی نژاد - که قول حل این مشکل را به سینماگران داده بود- حاضر میشود با طناب شمقدری به چاه برود و افتخار تصرف خانه سینما را به جان بخرد؟
شاید هم در این روزهای پایانی عمر دولت توانی برای رئیس جمهور باقی نمانده تا بتواند جلو رفتار معاون وزیرش را بگیرد و همین مساله، جواد شمقدری و همراهانش را در مسیری که قصد پیمودنش را دارند، ثابت قدم تر کرده است.
در این ساعتهای باقی مانده، تا پایان 48 ساعتی که طرفین به یکدیگر فرصت دادهاند،(اینجا) ممکن است، اهالی خانه سینما و سازمان سینمایی به توافقی دست یابند، اما روند سه سال گذشته و خصوصا روزهای اخیر نشان داده، تا زمانی که آقای شمقدری در وزارت ارشاد حضور دارد، به هیچ توافقی نمیشود با اطمینان نگریست، چون ممکن است از دل این توافق و تفاهم بحران جدیدی زبانه بکشد. مثل تفاهم روز پنجشنبه 13 تیر که به جای بازگشایی خانه سینما، به پلمپ این تشکل صنفی منجر شد.
حالا انگار توپ فقط در زمین احمدی نژاد است و شمقدری بدون هیچ انتظاری، دارد بازی خودش را پیش می برد. باید ماند و دید که این توپ یک گل به خودی دیگر خواهد شد؟ احمدینژاد باید تصمیم بگیرد.