* تصور تصمیم گیران این بود که هاشمی جایگاهی در جامعه ندارد و گمان میکردند به واسطه تخریبها و تهمت های وارده، مردم از او روی گردان شدهاند. اما وقتی (هاشمی) با حضور در ساختمان فاطمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند به یکباره شوری در فضای انتخاباتی کشور به وجود آمد و نظرسنجیها نشان میداد که مشارکت تا بالای 90 درصد هم افزایش یافت. به همین دلیل بود که احراز صلاحیت نشد. بعد از این اتفاق دوباره نوعی رخوت در جامعه به وجود آمد تا اینکه هاشمی از روحانی اعلام حمایت کرد که تغییرات ادامه یابند و مردم خود را آماده مشارکتی پرشور در انتخابات کنند که اینطور هم شد تا حتی بتوانیم اینطور بگوییم که هاشمی را باید برنده انتخابات دانست.
*موقع شنیدن خبر به خودم گفتم که اگر هاشمی صلاحیت ندارد که رییس جمهور بشود، پس هیچ کس نمیتواند خود را شایسته قرار گرفتن در چنین موقعیتی ببیند.
*{در پاسخ به سوالی درباره واکنش آیت الله به رد صلاحیتش در انتخابات}: ایشان سکوت اختیار کردند و در کمال صبوری همه را به صبر دعوت کردند. ایشان در این موقعیت حب قدرت نداشتند و به همین دلیل هیچ اعتراضی نداشتند و برای عمل به تکلیف وارد صحنه شدند و در شرایطی که همه انتظار داشتند واکنش نشان بدهد، به تصمیم شورای نگهبان تمکین کردند.
*{در پاسخ به سوالی درباره اینکه شایعه ای پیچیده بود که هاشمی با آگاهی بر رد صلاحیت شدن وارد صحنه شد تا نظام برای رد صلاحیت مشایی هزینه نپردازد.}: اصلا، این نوع رفتارها با شخصیت هاشمی همخوانی ندارد. ایشان از همان اول هم قصد کاندیداتوری نداشتند و بعد از اینکه اصرار بیش از حد مردم را دیدند؛ احساس وظیفه کردند. در روزهای منتهی به پایان مهلت ثبت نام، مردم و اقشار مختلف از ایشان درخواست شرکت داشتند و به همین دلیل او در حالی که تمایلی نداشت نتوانست به انتظار مردم «نه» بگوید و به همین دلیل در دقایق پایانی عازم ساختمان وزارت کشور شد.
*هاشمی مشهور به این است که تعامل سازنده با دنیا را مطلوب میداند و به همین دلیل کشورهای دیگر نگاه خود به دولت جمهوری اسلامی ایران را تغییر خواهند داد و این وضعیت، این فرصت را برای دولت آقای روحانی به وجود خواهد آورد تا با استفاده از ظرفیت های موجود و همچنین استفاده از تجارب این چند سال و البته مشورت و حمایت هاشمی بتواند مشکلات را کاهش بدهد و به خوبی از طرف مردم قضاوت شود.
* آقای هاشمی در گذشته که خطیب جمعه بودند، نشان دادند که خواسته های مردم برایشان اهمیت داشت و همچنین خطبههایشان عالمانه بود. به طوری که راه کار ارایه میکردند و سخنانشان همیشه تاثیرگذار بود. اینکه ایشان به تریبون نماز جمعه بازگردند یا نه، سؤالی است که پاسخش مشخص است. تقویت نماز جمعه اولویتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد و اگر تشخیص این شد که حضور هاشمی باعث تقویت نماز جمعه و مشارکت بیشتر مردم میشود، باید گفت که شرایط باید فراهم شود. اگر هم تشخیص تصمیم گیران این باشد که حضور هاشمی ضروری نیست، این دیگر بحثی متفاوات است که جای تبادل نظر دارد.
* اگر شرایط مناسبی وجود داشته باشد و جامعه به این نتیجه برسد که حضورش مفید است، حتما ایشان از بازگشت به نمازجمعه استقبال خواهد کرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه تاسیس دانشگاه آزاد، تلاش برای پایان دادن به جنگ، نامه به رهبری در سال 88، بازگشت مهدی هاشمی به کشور، شرکت در انتخابات ... کدام یک را میتوان مهمترین تصمیم آیت الله هاشمی دانست؟}: هر کدام از این مواردی که شما عنوان کردید، در بستر زمانی خود نتیجه لازم را داشته و قابل تحلیل و بررسی است و به همین دلیل تشخیص مهمترین دشوار است. به عنوان مثال مساله پایان دادن جنگ در مقطی بود که باید از آن به عنوان یک برکت نام برد. به هر حال امکانات کشور از دست رفته بود و خسارت های سنگینی تحمیل شد تا آقای هاشمی با این تحلیل که در ادامه جنگ خیری نیست در محضر امام بحث پایان آن را مطرح کنند.
*درباره نامه ای که به رهبری نوشته شد هم باید گفت که اتفاقات امروز و مسایلی که کشور با آنها مواجه شد، نشان داد که آقای هاشمی به خوبی بحرانهای به وجود آمده را پیش بینی کرده بود.
*در مورد بازگشت مهدی هم باید گفت که فضایی که درست کرده بودند و اتهامهایی را متوجه او و خانواده هاشمی میکردند. مهدی به کشور برگشت تا همه بدانند که واقعا خطایی را مرتکب شده است یا نه، الان هم پرونده مفتوح است و دادگاه در باره او رای خواهد داد.
*هاشمی رفسنجانی بارها و بارها مورد ظلم قرار گرفته است. موارد بسیار زیادی بوده که کسانی آمدند و اتهامهایی را وارد کردند، اما هاشمی به دلیل حفظ تظام و هزینه وارد نشدن به کشور و مردم، ترجیح را در این دیدند تا سکوت کنند به نفع نظام از حق خود و خانواده گذشتند. هاشمی صمیمانه از کنار حوادث گذشت و مردم را تحت هر شرایطی اولویت قرار داد.
/220