«امیرحسین ملکمدنی»، رتبه یک پسران و رتبه 5 کنکور سراسری در رشته علوم انسانی درست یک هفته مـیشد کـه رتبـه تکرقمیاش در کنکور را فهمیده بود و طبیعی بود که خوشحالیاش، بیش از اندازه باشد اما در تلاش بود نشان دهد دیگر برایش طبیعی شده است، اگرچه انتظار دریافت چنین رتبهای را نداشته و خودش میگوید تصور نمیکرده بهتر از 60 شود. او خود را اینگونه معرفی کرد: «امیرحسین ملکمدنی، رتبه پنج کنکور سراسری رشته علوم انسانی و البته رتبه یک در میان پسرانِ شرکتکننده در این رشته، متولد 1373.» آنچه در ادامه میآید متن همین گفتوگوی کوتاه است...
چگونه از دریافت رتبه 5 در کنکور مطلع شدی؟
حدود ساعت 10:30 شب دوشنبه هفته گذشته بود که به منزل ما زنگ زدند و مادرم گوشی را برداشت. گفت از سازمان سنجش با تو کار دارند و من هم با خود گفتم خدایا چه کاری میتوانند با من داشته باشند. آقای دکتر جمالی معاون فنی و آماری سازمان سنجش بودند که خودشان را معرفی کردند. ابتدا چند سوال درباره محل سکونت، محل تحصیل، تعداد فرزندان خانواده و سطح تحصیلات والدین پرسیدند و سپس گفتند: «فکر میکنی من برای چه کاری با تو تماس گرفتم؟» که من هم گفتم: «لابد قرار است رتبه من را زودتر اعلام کنید یا اینکه خبر خاصی شده است.»
ایشان گفتند: «فکر میکنی چه رتبهای گرفتهای؟» و من هم پاسخ دادم: «به گفته مشاور ما، آقای ابوفاضلی من رتبه دورقمی را کسب خواهم کرد.» «اما من به شما میگویم که شما رتبه یکرقمی گرفتهاید و پنج شدهاید.»
نخستین حسی که داشتی چه بود؟
تا چند دقیقه در عین اینکه خوشحال بودم، این خبر برایم گنگ بود. حتی تا چند روز در اوقات تنهایی، ذهنم به این قضیه منحرف میشد که نکند آن تماس، سَرِ کاری بوده است. تا اینکه سرانجام روی سایت آمد و از این موضوع، اطمینان حاصل کردم.
آیا هیچ گاه انتظار این نتیجه باورنکردنی را داشتی؟
نه نداشتم. البته از همان ابتدا، خیلی دلم میخواست که رتبهام خوب شود ولی تصور این اتفاق را اصلا نداشتم. حتی از جلسه کنکور که بیرون آمدم، دفترچه را دیدم و جوابها را که بررسی کردم، حدس میزدم رتبهام دورقمی و بالای 50 باشد، اما نه دیگر رتبه یکرقمی. چون فقط دو درسِ علوم اجتماعی و روانشناسی را کامل (100درصد) زده بودم. البته بعضی از درسها را دوست داشتم بدانم در آنها چه کردهام که بررسی کردم. درصد واقعی در بعضی از درسها کمتر از محاسبه من بود و در بعضی هم بهتر از آن چیزی که برآورد کرده بودم.
شیوه درس خواندنت چگونه بود که این موفقیت به دست آمد؟
قبل از عید هم درس میخواندم ولی آن موقع اولویت من این بود که بودجهبندی دروس را بخوانم. اما پس از اردوی عید که به همراه مدرسه به شمال رفتیم، بهترین کاری که کردم این بود که روی برنامه درس بخوانم و برای ساعت به ساعت کارم برنامه داشتم. این سبب شد که کارم روی روال و ریل بیفتد. البته اول برای من سخت بود، ولی وقتی به اواخر میرسیدم، چون هدف و انگیزهام قویتر شده بود، راحتتر و روانتر کار را به پیش میبردم.
آیا در آزمونهای آزمایشی پیش از کنکور هم نتایجی نزدیک به این، کسب میکردی؟
تا حدی. در آزمونهای سنجش پس از عید، بهترین رتبههایم 12، 48 و 35 بود.
در روز موعودِ کنکور، چه حسی داشتی؟ آرام یا مضطرب؟
با اینکه محیط خانه، شب کنکور بسیار آرام بود اما صبح آن روز، حتی حدود یک ربع، پیش از باز شدن در حوزه آزمون که دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بود، به آنجا رسیدم. بچههای همکلاسی را که دیدم، حس خوبی داشتم و با هم گفتیم و خندیدیم. در آن روز آرامش خاصی هم داشتم.
آیا از روز کنکور تا روز اعلام نتیجه، به رتبهات فکر هم میکردی که چه خواهد شد؟
در روزهای اول و در اوقات تنهایی و استراحت، گاه فکر میکردم اما پس از سفر و استراحت، دیگر کمتر به کنکور و نتیجه آن فکر میکردم زیرا تصور میکردم هرکسی هرچه اندوخته، مزدش را خواهد گرفت. حتی مطمئن بودم که همه تلاشم را کردهام و احساس گناه نداشتم.
حالا به چه رشتهای میاندیشی؟
حقوق.
چرا حقوق؟ آیا به خاطر رتبهای است که کسب کردهای یا واقعا به آن علاقه داری؟
از اول در ذهنم، به حقوق فکر میکردم. البته سال سوم علاقههایی به روانشناسی داشتم ولی از وقتی به پیشدانشگاهی آمدم و بیشتر در مسیر انتخاب رشته افتادم و موقعیت رشته حقوق در جامعه را درک کردم، به آن مطمئنتر شدم.
کدام جنبه این رشته برایت جذابتر است؟
جنبه حقوق خصوصی و جزل که سر و کار آن با دادگاه است چندان برایم اهمیت ندارد. اما حقوق بینالملل را دوست دارم چون موقعیت آن کمی فرق میکند و به روابط کشورها و حوزههای کاری بین آنها میپردازد که بیشتر دوست دارم. بههرحال بین رشتههای حقوقی دامنه کار زیاد است اما دوست داشتم رویه متفاوتی را دنبال کنم. پیگیر روابط بینالملل هستم و سیاست حاکم بر جهان و اتفاقات حقوقی که میافتد برایم جذاب است.
توصیهای برای کنکوریهای سال آینده داری؟
بچههایی که تازه شروع کردهاند، اگر دورنما و هدف داشته باشند و از خود هم انتظار بیجا نداشته باشند، موفق خواهند شد. کسی که تلاشی در حد خود داشته باشد به سطحی که دارد راضی شود ولی در همان سطح هم قوی عمل کند، به نتیجه خواهد رسید.
آیا تا به حال، در زندگیات موفق بودهای؟ و اینکه آینده را چگونه میبینی؟
موفقیت برای هرکسی، فاکتورهای خاص خودش را دارد. البته خودم فکر میکنم به چیزهایی که برای من آرزو بود، رسیدهام و در مجموع موفق بودهام. درباره آینده هم، بخش زیادی هنوز برای من مبهم است. چون هنوز خود را دبیرستانی میدانم اما سعی میکنم از پلههای ترقی، آرام و با طمانینه بالا بروم، چون هنوز آن آینده شکل نگرفته است.
45301