پیروز مجتهدزاده، رئیس بنیاد یوروسویک لندن معتقد است که عوامل بسیار در قطع روابط ایران و انگلیس تأثیر داشتند، اما جدای از بحث اتهام دخالتهای انگلیس در انتخابات سال 88 ایران و حمله به سفارت این کشور در تهران، بدبینیهای عمیقی که در فرهنگ سیاسی روابط ایران و انگلیس وجود دارد، عامل اصلی کاهش روابط دو طرف تا این لحظه است به گفته وی در راستای بهبود روابط دو جانبه برخی نکات از جانب دو طرف باید ملاحظه شود؛ در این میان نکتهای که به ایران مربوط میشود. این است که ما باید در مجموع در بازپردازی تاریخ سیاسی کشور خودمان تلاش و درک کنیم که انگلیس امروز دیگران آن انگلیس قدیم و آن انگلیسی که تا تاریخ ملی شدن صنعت نفت در ایران میشناختیم، نیست همچنین نباید اجازه داد برخی دیدگاهها که براساس زنده نگه داشتن تاریخ کهن زندگی میکنند، بر زندگی امروز ما تأثیر منفی بگذارند. مجتهدزاده میگوید اکنون روابط خارجی ایران با مسئله هستی گره خورده و ایران جهت گشایش در امر سیاست خارجی ابتدا باید به حل و فصل مسئله هستهای بپردازد.
در این برهه برای بهبود روابط دو طرف چه گامهای موثری میتوانند بردارند؟ مخصوصا انگلیسیها که سابقه خصومت زیادی با ایرانی دارند؟
در حال حاضر مشکل اساسی میان دو طرف دو نکته است که یکی مربوط به ایران میشود و دیگری مربوط به بریتانیا. در این میان اگر دو کشور، دو دولت و ملت واقعاً علاقهمند باشند روابط سالم و سازندهای را برقرار کنند باید به این نکات توجه داشته باشند. نکتهای که به ایران مربوط میشود این است که ما باید در مجموع در بازپردازی تاریخ سیاسی کشور خودمان تلاش کرده و درک کنیم که انگلیس امروز دیگر آن انگلیس قدیم و آن انگلیسی که تاریخ ملی شدن صنعت نفت در ایران میشناختیم، نیست زیرا از آن تاریخ تاکنون دنیا تغییر کرده و شرایط مناسبها علایق اقتصادی و سیاسی تمام کشورهای نیا نیزمتفاوت شده است ما باید در این بازنگری تاریخ سیاسی خودمان مقداری جهانبینی به کار گیریم و مسائل و شرایط جدید را بر اساس واقعیتهای امروز بررسی کنیم و نه اساس آنچه دیروز وجود داشت. ما باید در این بررسی دقت کنیم که تاریخ نشان میدهد هیچ ملتی برای همیشه دشمن ملت دیگری نمیماند؛ ملتها در مقاطعی از تاریخ با هم دوست هستند و در مقاطعی نیز دشمن اما وقتی شرایط در جهان تغییر میکند نگاهها و برداشت نیز عوض میشود بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید از این پسانداز و میزان واقعنگری در روابط خارجی را براساس لازمههای سیاسی - اقتصادی (منافع ملی) امروز افزایش دهد. همچنین نبایداجازه داد که بیش از این برخی دیدگاهها براساس زنده نگه داشتن تاریخ کهن زندگی میکنند بر زندگی امروز ما تأثیر منفی بگذارند.
نکتهای که مربوط به انگلیس میشود و مانع از این است که آن کشور و بتواند در روابط خود با ایران صداقت و صمیمت لازم را داشته باشد و همکاری سازندهای پیریزی کند به غیر از عضویت این کشور در ناتو و دنبال کرن سیاست آمریکایی، واکاوی و بازنگری سیاستی است که خودشان اسمش را سیاستهای ماورا اطلسی گذاشتهاند: یعنی روابط ویژه با ایالات متحده آمریکا تحت تأثیر لابی یهود بنابراین انگلیس باید این مسئله را در رابطه با ایران مورد بررسی قرار دهد. اگر این کشور به مسئله فوق صادقانه نگاه کند درخواهد یافت که تصمیمگیری در روابط با ایران براساس آن سیاستها سراسر منفی خواهد بود و متعاقباً نتایج آن نیز منفی خواهد شد.این در حالی است که نتایج منفی به ضرر بریتانیا نیز خواهد بود. به عبارت دیگر بریتانیا باید دریابد که ایران یک کشور و قدرت مؤثر و مطرح درمنطقه خاورمیانه است و اکنون نیز شناسنامه سیاسی جدیدی را ارائه کرده است. انگلیس باید بداند که ادامه روابط مؤثرش با کشورهای خلیجفراس نیز موکول به داشتن روابط خوب با جمهوری اسلامی ایران است. چه بریتانیا بخواهد چه نخواهد در بیش از 30 سال گذشته ثابت شده که جمهوری اسلامی ایران یک قدرت بسیار مؤثر در معادلات سیاسی خاورمیانه است همچنین تجربه این سالها باید ثابت کرده باشد که نادیده گرفتن ایران و برخورد منفی کشورمان در این رابطه فقط به ضرر خود آنها تمام خواهد شد. امروز می بینیم که همین رفتار منفی سبب شده که خاورمیانه به وضعیت بدی دچار شود؛ لاجرم به نظر من انگلیسی که در سیاست خارجی از آمریکاییها واقعنگرتر هستند باید کمکم به این نتیجه برسنند که مصلحتشان در این است که در خاورمیانه و خلیجفارس با ایرن به دنبال یک موازنه ژئوپلتیک باشند.
با پیروز دکتر حسن روحانی در انتخابات شاهد ارسال سیگنالهای مثبتی از سوی انگلیس به خصوص از جانب جک استراو، وزیر خارجه سابق این کشور بودیم. به نظر شما دلیل این همه تغییر موضع انگلیس در برابر ایران در مقطع فعلی چیست؛ آن هم در حالی که آمریکاییها به نسبت انگلیسی محتاطتر هستند؟
برای ارزیابی استقبال انگلیس از انتخابات ایران نباید به سخنان جک استراو مراجعه کرد، بلکه برای دریافتن استقبال یا عدم استقبال این کشور از تحولات ایران باید به سخنان نخست وزیر خارجه آن کشور گوش فراداد. این دو مقام بلند پایه انگلیسی در رابطه با انتخاب دکتر روحانی سخنانی را از سر دوستی و همراهی به کار بردند که البته شباهت زیادی به صحبتهای مقامات دیگر کشورها دارد و در هر صورت این سیگنالها را باید مثبت ارزیابی کرد. در این میان اگر جک استرا و در واکنش شخصیاش سخنانی را مطرح میکند این امر مربوط میشود به سوابق آشنایی وی با رئیس جمهور جدید ایران - چرا که در جریان مذاکرات هستهای که در دولت اصلاحات در جریان بود شخص آقای روحانی با آقای استروا در ارتباط بودند و به نظر میرسد همین آشنایی دیرینه موجب واکنشهای فعلی استراو شده است. در واقع چون وی، دکتر روحانی را می شناسد ایشان نشان دهد و علاقه خاصی را ابراز کند که نباید با مواضع رسمی دولت بریتانیا اشتباه گرفته شود.
تغییر نگاه انگلیس به ایران تا چه حد روی بحث تحریمها اثرگذار است؟ البته باتوجه به اینکه انگلیس همواره نقش فعالی در پروژه تحریمها علیه ایران ایفا کرده و نخستین کشوری است که تحریم بانک مرکزی را استارت زد.
پیرامون مسئله تحریمها آنچه مسلم است گشایش روابط خارجی ایران در عصر اصلاحات متأسفانه مسیری را طی کرده که ناخواسته منجر به شرایطی شد که تماماً به سرنوشت مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 موکول شده است. ایران درگذشته در این مذاکرات تا حدی گشایش داشت اما همانطور که شاهد بودیم غرب دست روی دست گذاشت و به تاکتیک زمان متوسل شد تا دولت جدید در ایران اختیار امور را در دست بگیرد. حتی ممکن است در ترمیم روابط با بریتانیا دو طرف موفق شوند. سفارتخانهها را دایر کنند، اما این به معنای گشایش واقعی در روابط دو کشور نخواهد بود. گشایش واقعی در روابط ایران با کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، انگلیس و کشورهای عربی موکول به حل مانع اصلی در روابط خارجی ما یعنی مسئله هستهای است. در اینجا ایران نه تنها احتیاج دارد که مذاکرهکنندگان ورزیدهای را انتخاب کند بلکه ما باید از کارشناسان عملگرا در علم سیاست و علمای مجریی استفاده کنیم که در عمل ثابت کردهاند. این مشکل بزرگ را خوب می شناسند و قدرت ابتکار برای حل آن را دارند تا این مانع را با روشهای عقلانی و مدبرانه از میان برداریم؛ بهگونهای که منافع ملی ایران تأمین غرور و وقارملی ایران اعتلا یابد؛ یعنی وقار ملی ایران تأمین و منافع ملی برآورده شود.
همچنین باید دقت داشت که این مسئله را نمیتوان براساس شعارپردازی حزبی و جناحی پیگیری کرد، بلکه این مسئله نیاز به اجماع عملی و کاردانی عملکنندگان دانش و درک وضعیت مذاکره از طرف آنان دارد. در این رابطه باید خیلی دقت داشت زیرا آنچه مربوط به آینده روابط خارجی ایران می شود در گروی این مسئله قرار دارد.
27301