به بهانه ساخت مستند زندگی و اکران فیلم «بوی گندم» با رضا یزدانی پیش از تمرین تنیس ظهرگاهیاش قرار گذاشتهایم.
یزدانی از ساخت مستند راضی است و آن را مانند تنیس بازی کردن، بخشی از جذابیتهای زندگی میداند.
چی شد که به فکر ساخت فیلم مستند از زندگیات افتادی؟
از چهار سال پیش بعد از آلبوم «ساعت 25» چند نفر خواستند از زندگی من فیلم مستند بسازند. من مخالف بودم و معتقد هنرمند باید یک عقبهای داشته باشد. آدمهای شناخته شدهای که میخواستند فیلم مستند بسازند، نظرشان این بود که یک سال همراه من باشند و فیلم بسازند ولی از نظر من برای ساخت یک مستند خوب موسیقی، گروه فیلمبرداری حداقل باید سه تا چهار سال همراه خواننده و گروهش باشند. تا اینکه سال گذشته آقای نوید صولتی پیشنهاد ساخت فیلم را دادند. زمانی بود که آلبوم خاطرات مبهم آماده انتشار بود، چندین تیتراژ خوانده بودم و فیلم «بوی گندم» را بازی کرده بودم. نوید صولتی هم مثل من بر این باور بود که برای تولید یک کار خوب باید زمان صرف شود. از پشت کار و مصمم بودنش برای کار خوشم آمد و یک سال است که همکاریمان را شروع کردهایم.
در تمام دنیا ساخت چنین مستندهایی از زندگی سلبریتیها مرسوم است ولی در این فضا وجود ندارد. نترسیدی که پس از نمایش این مستند بگویند رضا یزدانی خیلی مغرور شده است؟
این شبهه پیش میآید و به همین دلیل سالهای قبل قبول نمیکردم و میگفتم زود است؛ کما اینکه رضا صادقی یکی از دوستان عزیزم این اشتباه را کرد. 13 سال از انتشار اولین آلبوم من میگذرد و حداقل دو سال تا پایان این پروژه زمان مانده است که در نهایت کار یک فیلم مستند از فعالیت 15 ساله هنری من است.
ساخت مستند برای نشان دادن وجهههای مختلف زندگیات است؟
من به دنبال دیده شدن و افزایش طرفدارانم نیستم. از نظر من ساخت این مستند یک خاطره بازی است. دوست دارم اگر پیر شدم و نوهام خواست بداند پدربزرگش چه بوده است بتوانم این فیلم را نشانش بدهم. این کار برای من مثل فوتبال، تنیس و سینما است و جذابیتهای خودش را دارد. این دفترچه خاطرات من است و از آن راضی هستم. من خیلی کارها را برای اولین بار انجام داده ام. برای اولین بار این سبک از موسیقی را در ایران اجرا کردم. کمتر هنرمندی مثل من از علاقهاش بر تیم فوتبال مورد علاقهاش میگوید.
فیلم «بوی گندم» هم با آهنگ خلیج فارس شما در اکران دوم عید فطر رنگ پرده میبیند. چه شد که بالاخره به ساخت کلیپ برای این آهنگ رضایت دادی؟
قرار بود ترانه «خلیج فارس» به عنوان سکانس آخر در فیلم «بوی گندم» به صورت کلیپ نمایش داده شود. آقای باباییان تهیهکننده کار میگفتند که برای ساخت این کلیپ روی یک ناو جنگی برویم و با فاصله از مقابل یک سکوی نفتی عبور کنیم ولی من معتقد بودم باید برای این آهنگ اتفاق خوبی بیفتد. چون برای فیلم هزینه زیادی شده بود و سکانسهای خوبی فیلمبرداری شده بود و من هم دو سال ساخت این کلیپ برای این تراک را به تعویق انداخته بودم. به تهیهکننده اصرار داشتم که روی سکوهای نفتی برویم. گروه فیلمبرداری میگفت که سکوی نفتی محلی استراتژیک و امنیتی است و نمیشود ارکستر را آن بالا برد.
در نهایت بچهها لطف داشتند و با اصرار من پذیرفتند که تمام سکانسها فیلمبرداری شوند و بعد به دنبال اجرایی شدن سکانس آخر باشیم. خدا را شکر وزارت اطلاعات وزارت نفت خیلی با ما همکاری کردند و فکر میکنم سه هفته پس از پایان فیلمبرداری فیلم بود که روی سکوی نفتی ابوذر، بزرگترین سکوی نفتی ایران رفتیم. ارکستر را روی هلی برد چیدیم. وزارت نفت هم دور هلیکوپتر خود را برای هلیشات در اختیار گروه قرار داد تا یک سکانس به یاد ماندنی فیلمبرداری شود.
58301