یک منبع آگاه در گفتگو با خبرنگار ما ضمن تایید خبر تصویب طرح فیلمنامه سریال 108 قسمتی «دامن قجری» در خصوص سایر سری دوزی​های تاریخی الف ویژه توضیحاتی ارائه داد.

این منبع آگاه گفت: به تازگی فیلمنامه 108 قسمتی الف خیلی ویژه «دامن قجری» نوشته استاد «کیسه دوزیان» در شبکه اول سیما تصویب شده است. وی گفت: این مجموعه را استاد کیسه دوزیان کارگردانی می​کند که در کارنامه خود ساخت سریال طولانی و نون و آب دار «کلاه پنچری» را دارد.

وی خاطرنشان کرد: این سریال را خود استاد کلاه دوزیان تهیه می​کند و قرار است تمام سکانس​های سریال در کشورهای فرانسه، آلمان، آمریکا وکمی هم در ایران ساخته شود. این منبع آگاه تاکید کرد: استاد کیسه دوزیان علاوه بر این سریال، طرح فیلمنامه «عینک ساسانی»، «زنجیر صفوی»، «آبدوغ اشکانی»، «سبیل زندی» و چند سریال دیگر را به سازمان صداوسیما ارائه داده و گفته «موچم! «دامن قجری» رو می​سازم، باقی رو ثبت می​کنم، بعدا می​سازم و دیگه کسی سراغش نیاد.»

این منبع آگاه چند سکانس از فیلمنامه «دامن قجری» را در اختیار ما و کاربران ما قرار داد که در ادامه می​خوانید:

خارجی- روز- بازار شهر 

{مغازه دامن فروشی در شهر افتتاح شده. مردم صورت هایشان را به شکل فجیعی به شیشه های مغازه چسبانده اند و در حال ورانداز کردن دامن های قجری هستند و آب از لب و لوچه شان راه افتاده.}
حاج کریم از پشت ملت ندید بدید(!) رد می​شود و سرک می کشد و محکم روی دستش می زند و بعد دستش را گاز می گیرد و آه می کشد و می گوید: خدایا دارن دین ما رو می گیرن! استغفرالله...
یک مست ملنگ به حاج کریم می خورد و می گوید: خیره شدی حاجی! تازه کجاشو دیدی...حاج کریم دستش را به پیشانی می زند و های ها یگریه می کند و می گوید: خدایا چرا مردم ما رو ذلیل کردی؟!...

پسر میرزا با الاغ از راه می رسد و سریع به داد حاج کریم می رسد و زیر شانه هایش را می گیرد و او را به حجره میرزا مش ممد می برد. در مسیر دوربین قیافه همه مردم شهر را با دقت بالا نشان می دهد که یا دامن قجری پوشیده اند یا در دست دارند و می خواهند بروند بپوشند. حاج کریم هم تا برسد به مغازه میرزا مش ممد همه انگشتانش را آنقدر گاز می گیرد که در قسمت های بعدی سل می گیرد و می میرد.

داخلی - عصر- حجره میرزا مش ممد

میرزا در حال مطالعه روزنامه است. او با صدای بلند یک مقاله 2300 کلمه ای را برای همه بازاری های بی سواد می خواند و آنها سر تکان می دهند. پس از پایان مقاله میرزا به پنجره خیره می شود و رفت و آمد مردم دامن در دست و دامن به پا را ور انداز می کند و خیلی نرم قطره اشکی می ریزد. همسایه های میرزا همچنان دارند سر تکان می دهند.

 

داخلی- هشت صبح - منزل فرماندار شهر 

رییس نظمیه، زن صاحب کمپانی دامن قجری و قمپزخان دور هم نشسته اند و در حال کشیدن تریاک و خوردن آب رنگی هستند. فرماندار با منقل وارد می شود و می گوید: اینم از جنس فرد اعلا! حالا جلسه رسمی شد.
ملکه منقش - صاحب کمپانی دامن قجری - می گوید: وای آقای فرماندار می دونین که من اهل دود نیستم. و بعد به طرز خیلی ضایعی عشوه می آید و الکی می خندد. 

رییس نظمیه در پاسخ همینطور که تلو تلو می خورد، خودش را به ملکه منقش نزدیک می کند و می گوید: اینکه دود نیست، عشقه!
و بعد همه در اتاق هار هار می خندند و دوربین در میان دود از اتاق خارج می شود. مردم بیرون منزل فرماندار در حال پرو کردن دامن های قجری هستند و بی حیایی به طرز بدفرمی کل شهر را فرا گرفته. حاج کریم در گوشه ای از تصویر در حالی که سرفه های خونی می کند، دائم پشت دستش می زند و آرنجش را گاز می گیرد...

خارجی - بیرون شهر

نظمیه، میرزا مش ممد را دستگیر کرده و دارند او را به تهران می برند تا ادب کنند. او نه خودش و نه خانواده اش «دامن قجری» را نپذیرفته اند و در شهر بد قلقی کرده اند. همسر میرزا مش ممد بالای تپه ایستاده و دارد گریه می کند.  میرزا از دور به او می گوید: بانو خانوم جان گریه نکن تا این مردک ها خوشحال نشوند...بانو خانوم جان خودش را جمع و جور می کند. آنها 17 دقیقه عاشقانه به هم نگاه می کنند و بعد از هم دور می شوند. بانو خانوم جان،در فراق میرزا مش ممد سرطان ریه می گیرد و  بعد از 9 قسمت جان می دهد.

*

کنداکتور یک قسمت از سریال «دامن قجری»

زمان کل: 60 دقیقه/ الف خیلی ویژه

تیتراژ اول: 4 دقیقه
آنچه گذشت: 6 دقیقه
سلام و علیک میرزا مش ممد با بانو خانوم جان و صبحانه خوردن و کمی مهر و محبت و خداحافظی: 13 دقیقه
چرخ زدن مردم در شهر و شعر خوانی الواط کنار خیابان و چشم چرانی نوچه های سیروس خان اعظم در بازار: 7دقیقه
تریاک کشیدن صبحگاهی فرماندار و رییس نظمیه + عشوه​های ملکه منقش در خیابان های شهر: 12دقیقه
رسیدن میرزا مش ممد به حجره و باز کردن مغازه و سلام و علیک با همسایه ها و خواندن روزنامه: 7دقیقه
خرید دامن قجری از مغازه ملکه منقش و قر و فر دخترهای ترگل ورگل اغفال شده: 6 دقیقه
ناراحتی بازاری​ها از وضع شهر و نشستن پای سخنرانی میرزا مش ممد و سرتکان دادن و نچ نچ کردن: 5 دقیقه
 و...60 دقیقه تمام شد، ادامه در قسمت بعد.

 

 

 

 

محسن حدادی

6060 

منبع: خبرآنلاین