سال ها است که به عنوان یک معلم و تحلیل گر سیاسی به بیان ادبیات سیاسی در ارتباط با بازگشای هویتی معانی مفاهیم سیاسی و کالبد شکافی دانشواژگان این ساحت از حیات معرفت بشری؛ کوشا هستم. بارها بیان داشته ام که تنش زدایی به عنوان یک دانشواژه ی پرپهنا دارای ژرفای قابل پروایی است.

تنش زدایی را در مقام تمثیل به روردرویی کشتی گیران فرنگی تمثیل نموده ام که در روی تشک کشتی دست بر زیر بغل یکدیگر فرو می برند تا قدرت مانور یکدیگر را کاهش دهند؛ اما، مشاهده گران ناآگاه به رموز کشتی از بیرون تشک؛ اینگونه برداشت می کنند که دو کشتی گیر یکدیگر را به آغوش کشیده اند.{اینجا}

اصطلاح «تنش‌زدایی»‌که فرانسوی‌ها به آن «Détente» می‌گویند، برای نخستین بار در دهه 1960 وارد عرف روابط بین‌الملل شد. این اصطلاح هنگامی رایج شد که آمریکا و شوروی سابق، دریافتند که ادامه مناسبات تشنج‌آلود در روابط فی‌مابین به سود هیچ‌یک از آن ها نیست. بنابراین رهبران سیاسی دو کشور درصدد برآمدند با تخفیف تنش در تعاملات خویش، به یکدیگر نزدیک شوند. برقراری «خط داغ» (Hot line) یا «تلفن قرمز» در سال 1963 بین کرملین و کاخ سفید که سران دو کشور بتوانند با بهره‌گیری از آن در کمترین زمان ممکن به گفت‌وگو با یکدیگر و رفع سوءتفاهم‌های احتمالی بپردازند از جمله اقدامات انجام شده در راستای سیاست «تنش‌زدایی» بین بلوک شرق و غرب بود.

اصطلاح «تنش‌زدایی» به رغم پیشینه بلندمدت تاریخی خود، در کشورمان قدمت چندانی ندارد. تنش‌زدایی در روابط خارجی ایران با کشورهای جهان، عملا از زمان ریاست‌جمهوری آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز و سپس از سوی حجه الاسلام سیدمحمد خاتمی به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی کشور، مطرح و پیگیری شد.

بازسازی روابط بین المللی ایران که در جریان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی آسیب‌هایی دیده بود، از اولویت‌های انکارناپذیر دوران سازندگی به شمار می‌رفت، چرا که به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد کشور، پس از سالها رکود و تحقق شعار سازندگی، نمی‌توانست بدون داشتن روابط سالم و قابل اطمینان با جهان خارج عملی شود. بنابراین هاشمی رفسنجانی بدون اینکه رسما سیاستی به نام تنش‌زدایی را تعریف و اعلام کند، ناگزیر بود برای ساماندهی به راهبرد اعلام شده‌اش، یعنی «سازندگی»، سیاهی‌های نشسته بر روابط بین‌الملل نظام را بزداید. بنابراین، شاید بتوان چنین گفت که سیاست تنش‌زدایی آیت الله، در راستای شعار سازندگی قرار گرفت و بدون آنکه استقلالی داشته باشد، به تبع آن پیش رفت.

اعتماد سازی یا اقدامات اعتمادساز، از محورهای بنیادین تنش زدایی است. اعتماد سازی در اینجا یعنی استفاده از مجموعه وسایلی که با آن سوءتفاهم های انباشته شده در ذهن دولت ها پاک شود و جای خود را به اعتماد متقابل دهد. بر همین اساس است که سویه گیری های زیر به عنوان مهم ترین اصول تنش زدایی مورد پروا قرار گرفته است:
*ضرورت جلوگیری از درگیری ها.
* نیاز اجتناب ناپذیر طرفین به خویشتن داری.
*محکوم کردن تلاش هایی که از بحران ها به منظور دستیابی به امتیازات یکجانبه سوء استفاده می کنند.
*صرفنظر کردن از ادعای برتری‏ جویی. ‏
* اعلان آمادگی طرفین به اجرای اصول جدید در روابط بین الملل و همکاری متقابل جهت تحکیم روابط درازمدت.
* آمادگی جهت همزیستی مسالمت آمیز در تحمل هر نوع شرایط سخت جهت تحقق این ایده.
*پذیرش کثرت گرایی سیاسی و اقتصادی.
به این ترتیب می توان مورد های زیر را از مشخصات و ویژگی های تنش زدایی دانست:
*تنش زدایی در تئوری و عمل به معنا و مفهوم خاتمه دادن تیرگی روابط و ایجاد تفاهم از طریق بحث و گفتگو می باشد. بر این اساس، تنش زدایی یک راه حل نهایی به منظور رفع تنش ها نیست بلکه یک حالت فی مابین است که در برگیرنده عناصری از همگرایی و واگرایی است.
* در تنش زدایی ملاحظات ایدئولوژیک متعارض که به تشدید رقابت کمک می کنند، به تدریج اعتبار خود را از دست می دهند و اشتراک منافع نظامی، سیاسی و اقتصادی جای آن را می گیرد. ‏
* در تنش زدایی خویشتنداری بیشتری نسبت به نظام سیاسی و اجتماعی طرف مقابل مشاهده می شود.
* تلاش برای رفع مشکلات داخلی(عمدتا اقتصادی) و ترمیم وجهه بین المللی، از عوامل مهمی هستند که کشورها را به سمت اتخاذ سیاست تنش زدایی سوق می دهند. ‏
* در تنش زدایی ضمن اینکه طرفین در دفاع از اصول و مواضع خود کوتاه نمی آیند، قابلیت انعطاف تاکتیکی با آمادگی برای سازش های مورد قبول طرفین، سمت گیری به سوی گفتگو و حسن تفاهم به جای رویارویی را از خود نشان می دهند. ‏
* تنش زدایی متضمن پذیرش این واقعیت است که مسئولیت مشکلات موجود بر دوش کشورهای مختلف قرار دارد.
* تنش زدایی می تواند زمینه استفاده از تسهیلات بین المللی و نیز مطرح شدن یک کشور در دنیا و پیدا کردن جایگاه شایسته در عرصه بین المللی را فراهم کند.
به نظر می رسد:
از منظر ادبیات دینی در حوزه سیاسی نیز تنش زدایی با عنوان "نرمش قهرمانانه"، به صلح امام حسن ع نیز اشاره داشته است {اینجا} سنت ابتلاء در ادبیات دینی به راحتی نشان می دهد که سیاست همواره در چارچوب بافت های موقعیتی context of situation ، متفاوت تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های گوناگون به خود می پذیرد.
امید دارم در پرتو فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ دیگر هر که بر اساس تخصص به بیان مطالبی جون تاثیر گذاری تحریم ها پرداخت. و یا بر اساس آموزه های تخصصی خود از نرمش های قهرمانانه با زیان تخصصی آن به بیان سخن نشست واداده و غرب زده تلقی نشود. همین امروز یکی از مهم ترین نمایندگان عرصه ی سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی که پیش از این در گفتگوهای سال های پیش با خود من در جهان سیاست تحریم ها را بی تاثیر خوانده بود فرموده اند: در صورت رفع تحریم‌ها، غنی‌سازی 20 درصد متوقف شود. این در حالی است که همان روزها در برابر همین معنا، حداقل آب نبات چوبی ای!!! می توانستیم دریافت کنیم.
این ها نشان می دهد که زمان آن رسیده است تا اهمیت بخشیدن به ادبیات سیاسی و تخصص های ناشی از آن به شکلی جدی تر در دستور کار قرار گیرد نگاهبانی از سیاست معطوف به عظمت ملت ایران را باید به کسانی سپرد که تعهدشان را در خدمتگذاری متخصصانه نشان می دهند نه بعضی از مردانی که با دست بوسی های چاپلوسانه برای حفظ منافع شخصی اشان؛ رادیکالیسم نقابدار را به استخدام می گیرند. واقعیت ها را پنهان می کنند و در موقع آشکار شدن رموز خود را پرچم به دست در جلوی صف قرار می دهند.

برای مشاهدۀ وبلاگ مهدی مطهرنیا اینجا کلیک کنید 

منبع: خبرآنلاین