جمیل چیچک، رئیس مجلس ترکیه هفته گذشته در تهران بود و با مقامات عالی رتبه ایران دیدار و گفتوگو کرد. این سیاستمدار ترک که روزگاری در رأس وزارت امور خارجه ترکیه قرار داشت در حالی به تهران سفر کرده بود که بحران سوریه در روزهای حساسی به سر میبرد و شاید یکی از محورهای اصلی گفتوگوی او با رئیسجمهور و رئیس مجلس موضوع سوریه بوده است. چیچک در سال 1946 در یورگات کشور ترکیه متولد شد. وی از دانشگاه استانبول و از دانشکده حقوق در سال 1971 فارغالتحصیل گردید. بعد از انجام وکالت به مدت 10 سال به عنوان شهردار یورگات انتخاب شد و سپس به عنوان معاون مجلس شورای ملی انتخاب گردید. او به عنوان وزیر امور خارجه و برای مدت کوتاهی به عنوان وزیر بهداشت و درمان و در دولت تشکیل شده توسط تورگوت اوزال (1991- 1989) و مسعود ییلماز (1996) حضور داشته است. پس از پیوستن به حزب عدالت و توسعه، آقای جمیل چیچک به عنوان وزیر دادگستری در دولتهایی به رهبری عبدالله گل (2003-2002) و رجب طیب اردوغان (2007-2003) منصوب گشت. وی در شصتمین دولت ترکیه به ریاست رجب طیب اردوغان (2011-2007) به عنوان وزیر امور خارجه، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت حضور داشت. جمیل چیچک حالا رئیس مجلس ترکیه و متأهل و صاحب سه فرزند است. گفتوگوی با وی به دلیل مواضع ترکیه در بحران سوریه مهم است.
دلیل سفر شما به تهران در شرایط کنونی منطقه که سوریه در روزهای حساسی به سر میبرد چیست؟ آیا حامل پیامی از سوی دولت ترکیه یا دولت دیگری برای ایران هستید؟
دلیل اول سفر من به تهران در واقع پاسخی بود به دو دیدار آقای لاریجانی، رئیس مجلس ایران به ترکیه که در زمان ریاست من در مجلس ترکیه صورت گرفته بود این طبیعی است و در عرف دیپلماتیک رسم بر این است که من برای پس دادن این بازدید به ایران سفر کنم. دلیل دوم و البته مهمتر اینکه در حقیقت ایران و ترکیه دارای ریشهدارترین، تاریخیترین و طولانیترین روابط به عنوان دو کشور منطقه و همسایه هستند. ایران و ترکیه بیشک دو کشور مهم و تأثیرگذار در منطقه هستند و این نیز دلیل دوم برای دیدار از تهران است. طبیعتاً میان ایران و ترکیه روابط بسیار گسترده ریشهدار و عمیقی وجود دارد که روز به روز عمق و پیوستگی میان این دو کشور بیشتر میشود. البته باید به این مهم نیز اشاره کنم که بعد از انتخاب آقای دکتر حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور جدید ایران در این سطح و با این هیأت بلند پایه این اولین سفر خارجی من نیز است.
من این سوال را از این جهت پرسدم که آمدن شما به ایران در شرایط کنونی سوریه آیا میتواند یک مفهوم خاص با یک دیدار خاص برای ارائه یک طرح مشترک برای فروکش کردن این بحران باشد؟
البته. در جغرافیایی که ما - ایران و ترکیه - در آن قرار گرفتهایم، در منطقه خاورمیانه تنها مشکل و بحران موجود در سوریه رخ نمیدهد. مسئله عراق نیز موضوع مهمی است. روزانه در این کشور 40 تا 50 نفر کشته میشوند. در بغداد و خارج از منطقه سبز دیدارهای هیأتهای سیاسی، اقتصادی و... خارجی میتواند ریسک بالایی داشته و خطرآفرین باشد. در سوریه هم بحران عمیقی در جریان است و روزانه انسانهای زیادی کشته میشوند و خونریزی در این کشور مسئله هر روز است. در روزهای اخیر در سوریه یک جرم ضدبشری رخ داده است که با سلاح شیمیایی مردم بیگناه کشته شدند. در مصر یک روند دموکراتیکی در حال بروز و ظهور بود و دولتی برخاسته از مردم با کودتا در تعلیق به سر رفت. مسئله فلسطین هم به همین صورت در حال حاضر متأسفانه کسی توجه خاصی به فلسطین ندارد. منطقه خاورمیانه جولانگاه گروههای تروریستی شده است. بنابراین تنها مسئله مهم و مشکل در خاورمیانه، مسئله سوریه نیست، بلکه کل منطقه این همه مشکل و بحران وجود دارد و این منطقه به سوی بحران بیشماری رفته است در این بین دو کشور مهم و کلیدی وجود دارند یعنی ایران و ترکیه.
ایران و ترکیه میتوانند در چنین شرایطی هم روابط میان خود و هم مشکلات موجود در منطقه را با یکدیگر مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. این بررسی و تحلیل میتواند نسبت به برقراری ثبات و حل شدن بحرانهای منطقهای کمک شایانی کند. به این معنی که دیدار و گفتوگو در مورد این مسائل هم برای دو کشور و هم برقراری ثبات، امنیت و آرامش در منطقه حائز اهمیت است. در مورد سوریه هم باید بگویم که فقط در سوریه مشکلات وجود ندارد و در دیگر نقاط منطقه نیز چنین مشکلاتی هست. به نظرم نباید اینگونه به بحران منطقه خاورمیانه نگاه کنیم. سؤال مهم و اساسی این است که چرا کشتار، خونریزی و اقدامات تروریستی اکثراً در کشورهای اسلامی رخ میدهد؟ چرا بیشتر اختلاسهای مالی در کشورهای اسلامی رخ میدهد؟ کسانی امروز در خاورمیانه با شعار اللهاکبر همدیگر را میکشند که باید از خود بپرسند خدا در کجای این قضیه قرار دارد؟ در واقع مهمترین سؤالات اینها هستند، بقیه سؤالات بیشتر سیاسی هستند. وقتی این اتفاقات رخ میدهد، علما و عقلای کشورهای اسلامی کجا هستند؟ چرا کشورهای اسلامی در یک موضوع تاکنون نتوانستهاند با یکدیگر همبستگی داشته باشند؟در موضوع سوریه چه کسی در طرف موافق قرار دارد و چه کسی در طرف مخالف؟ اینکه چه کسی چه گفته و چه کسی چه پاسخ گفته به نظرم مهم نیست باید روی مسائلی که گفتم تمرکز کنیم.
سؤالاتی که شما پرسیدید، سوالات مهم و اساسی است. در مورد سوریه همین سوالات صدق میکند با این نگاه که به نظر میرسد میان ایران و ترکیه در مورد سوریه اختلافنظرهایی وجود دارد. مقامات ترکیهای در سخنرانیهای خود به شدت به رئیسجمهور اسد، حمله میکنند و از سوی دیگر مقامات ایرانی باتوجه به حضور سوریه در محور مقاومت از وی و مقاومت دفاع میکنند،اگر به سؤالات شما برگردیم این عقلا در مورد سوریه میخواهند چه طرحی را برای حل بحران تدوین کنند؟
این عقلا چه کسانی هستند؟
ما داریم در مورد نقش ترکیه و ایران صحبت میکنیم. ترکیه و ایران میتوانند این نقش را بازی کنند.
اینها کشورها هستند؛ آدمهایی که بتوانند این بحران را حل کنند چه کسانی هستند؟
فرض کنید از ایران حسن روحانی و از ترکیه عبدالله گل یا رجب طیب اردوغان
بله! آرزوی ما این است و امیدواریم در مورد سوریه بتوانیم به یک نقطه مشترک میان دو طرف برسیم. اما من باید از طرف خودمان یعنی ترکیه بگویم که ما برای اینکه سوریه به این نقطه نرسد خیلی تلاش کردیم. این ماجرا برمیگردد به زمانی که اوضاع تونس و لیبی بحرانی شد. بسیاری بر این عقیده بودند که این مسائل و بحرانهای به سوریه نیز کشیده میشود همان موقع ما به دولتمردان سوریه گفتیم که در راه اصلاحات در کشورتان باید قدمهایی برداشته شود. آنها در این زمینه باید رفرم یا اصلاحاتی را انجام میدادند. اما کار خاصی نکردند. وقتی در سوریه بحران به اوج خود رسید ما شاهد هستیم که گروههای تروریستی در این کشور دخالت میکنند، شهرهای بمباران شد، تأسیسات زیربنایی سوریه از بین رفت. میراث فرهنگی و دینی سوریه از بین رفت. زنهای و بچهها کشته شدند. الان در چه نقطهای هستیم؟! این یک پرسش اساسی است. ما متأسفانه به نقطهای رسیدیم که به نظرمیرسید کشتن با سلاح شیمیایی ممنوع است اما با سلاحهای دیگر نه! نکته دیگر اینکه حتی بعد از توافقی که در اجلاس ژنو صورت گرفت روزانه حدود 100 نفر در درگیریها کشته میشوند.
219301