فهیمه حسنمیری: معاونت امور زنان و خانواده رییس جمهور بالاخره متولی پیدا کرد. بعد از انتظاری طولانی و ابراز نگرانیهای چندین باره فعالان حوزه زنان از تعیین نشدن معاون امور زنان در دولت یازدهم و به تعویق افتادن اقداماتی که باید در این حوزه انجام شود، دیروز نام شهیندخت مولاوردی به عنوان رییس این نهاد و معاون حسن روحانی اعلام شد و حالا قرار است به جای مریم مجتهدزاده، تصمیمگیریها در این مرکز به عهده او باشد.
شهیندخت مولاوردی متولد سال ۱۳۴۴ در شهرستان خوی آذربایجان غربی است. او دوره کارشناسی حقوق را در دانشگاه شهید بهشتی و سپس کارشناسی ارشد در رشته حقوق بینالملل را در دانشگاه علامه طباطبایی گذرانده است. این فعال و پژوهشگر حوزه زنان، پیش از این دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و مسئول کمیته حقوقی ائتلاف اسلامی زنان بوده و چند کتاب هم در حوزه حقوق زنان تالیف کرده از جمله موازین بینالمللی حقوق زنان، مقابله با خشونت علیه زنان در کشورهای اسلامی، کالبدشکافی خشونت علیه زنان، بیمها و امیدها: درآمدی بر جایگاه حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران و...
او از جمله کسانی است که بارها بر رفع تبعیض و ایجاد فرصت برای بروز توانمندیهای زنان تاکید کرده به طوری که در جریان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نیز تاکید کرد: مطالبات زنان نسبت به گذشته نه تنها کمتر نشده بلکه با توجه به اتفاقاتی که افتاده بیشتر هم شده و دولت بعدی باید این خواستهها را مد نظر قرار دهد.
او در نشست مطالبات زنان از رییسجمهور با بیان این سوال که اکنون در شیوه اداره جامعه تا چه اندازه به حضور زنان اهمیت داده میشود؟ گفت: تا وقتی که از توانمندیهای نیمی از جامعه استفاده نشود نمیتوان به تحقق یک جامعه آزاد و توانمند فکر کرد. جامعهای که از حضور زنان بهره نگیرد، مانند پرندهای است که تنها از یک بال استفاده میکند و قطعا موفق نخواهد بود.
مولاوردی که پس از الهام امینزاده و معصومه ابتکار حالا سومین زن کابینه دولت یازدهم به شمار میرود، پیش از این با حضور در کافهخبر به بررسی وضعیت و جایگاه زنان و همچنین وظایف مرکز امور زنان پرداخته بود.
جدول زیر نگاهی است به دیدگاههای منتقد دیروز و معاون امروز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری؛
موضوع |
شرح اظهارنظر |
وظایف معاونت امور زنان |
مراکزی از این دست در دنیا تحت عنوان سازوکارهای نهادین برای پیشرفت زنان نامیده میشوند که بر مسائل زنان تمرکز داشته باشند و رفع نابرابریها در آنجا به نتیجه برسد نه این که خود آن مراکز منشائی باشد برای ایجاد نابرابری و تبعیض علیه زنان. سند پکن 12 حوزه نگرانکننده دارد که یکی از آنها تعیین مکانیسمهای نهادین برای پیشرفت زنان است. در ایران هم وظیفه اصلی این مرکز، با توجه به این که در دوره اصلاحات ظرفیتی به وجود آمد که رییس این مرکز با این که عضو کابینه نبود اما در جلسات هیات دولت شرکت کند و در جریان سیاستهای کلان جامعه قرار بگیرد، جریانسازیهای جنسیتی در کلیه برنامهریزی و سیاستگذاریهای جامعه است. هدف از حضور رییس مرکز امور زنان و خانواده این است که آنجا حضور داشته باشد و بتواند در بحثهای مهمی مانند تصویب بودجه، از حقوق زنان دفاع کند نه این که صرفا وظایفش را به مسائلی تقلیل بدهد که تنها خواسته بخشی از زنان جامعه است به عنوان مثال در کنار توجهی که به زنان خانهدار میکند و برای آنها اقداماتی را در نظر میگیرد، باید به زنان متخصص و کارآفرین و تحصیلکرده در جامعه هم بها دهد. |
دورکاری و کاهش ساعت کاری زنان |
بعضی از کارهایی که انجام شده و معتقدند به نفع زنان است، میتواند حتی به ضرر آنها باشد. کاهش ساعت کاری زنان، دورکاری زنان و بسیاری از طرحهای دیگر میتواند به دور کردن زنان از بازار کار منجر شود. تجربه این اقدامات در کشورهای دیگر نشان داده کاهش شدید تمایل کارفرماها برای استخدام نیروهای زن را در پی دارد و میتواند به عدم ارتقای شغلی آنها منجر شود. |
وضعیت زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی |
برنامه اول توسعه در شرایطی بود که درگیر جنگ تحمیلی بودیم و دیدگاههایی مبنی بر این که تنها نقش زنان مادری و همسری است وجود داشت و هرچند در این سالها امکانات آموزشی تدارک دیده شد، امکان تحصیل در دانشگاهها به وجود آمد و موانع فرهنگی آموزش دختران از سر راه برداشته شد که نتیجه آن را سالها بعد در پیشی گرفتن دختران در ورود به دانشگاه شاهد بودیم. دهه دوم هم که مقارن با دوران سازندگی است، شرایط زنان تحت تاثیر آن قرار گرفت، نگاهها به مسائل فرهنگی و اجتماعی معطوف شد و یکسری از ملزومات مربوط به زنان پایهریزی شد به طوری که دفتر امور زنان تاسیس شد و پایههای بعضی فعالیتها بنا نهاده شد. دهه سوم همزمان با غلبه گفتمان اصلاحطلبی بود و در برنامه چهارم مباحث توسعه سیاسی مقدم بر مسائل دیگر مطرح و باعث شد زنان تا حدودی آگاهی جنسیتی پیدا کرده، اعتماد به نفسشان را به دست آورند و رشد اجتماعی داشته باشند. درواقع در برنامه چهارم توسعه، تا حدودی خلاءهای قبلی در برنامههای مربوط به زنان جبران شده بود هرچند نمیتوان گفت به طور مطلق مطلوب بوده است. تا این که دولت اصولگرا شکل میگیرد و سیاستها سمت و سوی دیگری پیدا میکند به عنوان مثال اولین گام با تغییر نام مرکز امور مشارکت زنان به مرکز امور زنان و خانواده خودش را نشان میدهد و بازهم در این دوره شاهد تاکید بر حضور زنان در خانواده و نقش مادری هستیم. |
ماده 230 قانون برنامه پنجم توسعه و تصمیمگیریها در حوزه زنان |
بر اساس ماده 230 که قرار بود از سال 90 تا 94 به اجرا درآید، دولت موظف شد با همکاری دستگاههای اجرایی ازجمله مرکز امور زنان و خانواده با هدف تقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در عرصههای اجتماعی و استیفای شرعی و قانونی زنان در همه زمینهها به تصویب برنامه جامع توسعه امور زنان و خانواده بپردازد که تمامی سیاستهایی که در حال حاضر نسبت به زنان در حال وقوع است پایه و مبنایش همین ماده 230 قانون برنامه پنجم توسعه است. تحکیم بنیان خانواده، بازنگری قوانین و مقررات مربوطه، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، توسعه و سازماندهی امور اقتصادی و معیشتی با اولویت مشاغل خانگی برای زنان سرپرست خانوار و زنان بدسرپرست، تامین اجتماعی، اوقات فراغت، پژوهش، گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، ارتقای سلامت، توسعه توانایی سازمانهای مردم نهاد، ارتقای توانمندیهای زنان مدیر و نخبه، توسعه تحولات بینالمللی و تامین باورهای دینی و اصلاح ساختارهای اداری و تشکیلاتی زنان و خانواده از جمله محورهای ماده 230 قانون برنامه پنجم توسعه است که با این که میتوانستند به شکل خوبی اجرا شوند اما در قوانینی متبلور شدهاند که هدف از آنها خانهنشین کردن زنان است. |
دلیل حضور کمرنگ زنان در عرصههای سیاسی و اقتصادی |
موقعیت کنونی زن ایرانی متاثر از متغیرهای متفاوت و درهمتنیدهای است و نمیتوانیم این موقعیت را معلول یک یا دو عامل بدانیم. وضعیت زنان در ایران متاثر از شرایط حاکم بر جامعه ایران است. در کنار ریشههای تاریخی که این قضیه دارد، موانع بیرونی و درونی هم وجود دارد. مشخصا در بحث سیاست با توجه به عقبماندگی تاریخی که در این حوزه داریم، باعث شده درباره به کار نگرفتن زنان این توجیه را بیاورند که زنان تجربه مدیریتی ندارند. این در حالی است که به هر حال این تجربه باید از جایی شروع شود و باید این ریسک را انجام دهند. همانطور که در انتخاب آقایان هم این ریسک وجود دارد و میبینیم که مدیران مرد هم اشتباهاتی انجام میدهند و آزمون و خطا میکنند و در حین کار تجربه کسب میکنند. نمونه این اتفاق را درباره وزیر بهداشت شاهد بودیم که حتی اجازه داده نشد دوره مدیریتیاش را به پایان برساند. در کشور ما اصلا فرصت اثبات تواناییهای زنان به آنها داده نمیشود. همه اینها باعث میشود زنان اعتماد به نفس لازم را نداشته باشند ضمن این که از طریق سازمانهای حمایتی و حتی خانواده حمایت نمیشوند که وقت و انرژی لازم را برای گرفتن پستهای کلیدی داشته باشند. |
وضعیت زنان از نظر شاخصهای بینالمللی |
وجود نداشتن رویکردهای ثابت باعث شده جایگاه دوگانهای برای زنان به وجود بیاید. از طرفی از لحاظ شاخص بهداشت و آموزش نسبت به کشورهای منطقه در جایگاه خوبی برخورداریم و از سوی دیگر در بعضی از شاخصها از جمله شاخصهای توانمندی سیاسی و فرصتهای برابر اقتصادی بسیار عقب هستیم. گزارشی که مجمع جهانی اقتصاد هر سال ارائه میدهد نشاندهنده این است که در سال 2012 ما در بین 135 کشور جهان رتبه 127 را داریم. یعنی ایران تنها بالاتر از 8 کشور از نظر شاخصهای توسعه جنسیتی ایستاده؛ درواقع تنها کشورهای مالی، مراکش، ساحل عاج، عربستان، سوریه، چاد، پاکستان و یمن بعد از ما قرار گرفتهاند. همینطور که میبینیم در حالی که تنها افتخارمان این بود که از نظر آموزشی وضعیت بهتری داریم، با سیاستهای اتخاذ شده آن هم به خطر افتاده است و نگرانیم که رتبهمان از این هم پایینتر رود. |
وزارتخانه زنان |
این که یک وزارتخانه داشته باشیم و تمام بار اقدامات مربوط به زنان را روی دوش آن بگذاریم کافی نیست اما شاید بتواند اوضاع را بهتر کند، البته به شرطی که سایر وزارتخانهها هم همکاری کنند و مسائل کلی را هم در بر بگیرد نه اینکه همه خیال خودشان را راحت کنند و مسئولیتها را فقط به این نهاد بسپارند. ضمن اینکه کسی که قرار است مسئولیت آن را به عهده بگیرد به هدف رفع تبعیض و نابرابری باور قلبی و عملی داشته باشد نه اینکه صرفا آن نهاد را در حد یک کمیته امداد بزرگ برای زنان ببیند یا خواستههایی که از اطراف به آن نهاد تحمیل میشود را انجام دهد. |
47234