دانیل درزنر در یادداشتی که در فارین پالیسی منتشر شده است، می نویسد:
اوباما درصدد حمایت از بازار برای پیروزی در نبرد بر سر بودجه است، اما مشکل احتمال عدم موفقیت در این راه و بیتفاوتی جمهوریخواهان به این امر است.
از زمانی که حزب جمهریخواه در سال 2010 به مجلس نمایندگان راه یافت، نزاع با مدیریت باراک اوباما به اوج خود رسیده به علاوه، نمایش سیاسی کنونی بر سر بودجه دولتی و سقف بدهی بیش از اینکه نشان از مخالفت در سیاست داخلی داشته باشد شبیه به نزاعی مسلحانه میان دو رقیب سرسخت در دنیای سیاست است. هر دو طرف در ظاهرخواهان راهی برای افزایش سقف بدهی و تغذیه دولت فدرال هستند اما رفتار آنها حاکی از این است که آمادگی خطر یک درگیری طولانی برای رسیدن به هدف خود را دارند.
در واقع در حال حاضر هم جمهوریخواهان و هم حزب دموکرات بیش از اینکه به فکر افزایش سطح رفاه عمومی در ایالات متحده باشند، درصدد فلج کردن سیاسی حزب مخالف هستند. به طور معمول، دستاوردهای نسبی که به این مسائل توجه دارد تنها در رؤیای تبدار پژوهشگران واقع بین روابط بینالملل به نظر میآید.
در طول چند هفته گذشته هر دو گروه به بیان تاکتیکهای و استراتژیهای خود پرداختهاند. نظریهپردازان روابط بینالملل با نگاهی به این استراتژیهای به نتیجه نگرانکننده دست یافتند؛ اوباما به نوبه خود فرد بسیار باهوشی است؛ در حالی که جمهوریخواهان تنها باید از روی حماقت ابراز پیروزی نمایند.
بیایید با رئیسجمهور شروع کنیم. به عنوان یک اصل کلی، رئیس جمهور وقت آمریکا از افت اقتصادی سخنی به میان نمیآورد اما هفته گذشته اوباما دست به کاری غیرعادی زد. در مصاحبهای با شبکه CNBC وی عنوان کرد: «فکر میکنم این بار میبایست و الاستریت را جدی بگیریم.» و این طور نتیجهگیری کرد که «زمانی که در موقعیتی قرار میگیریم که یک فرقه تصمیم به کوتاهی در قبال تعهدات ایالات متحده بگیرند، این یعنی به دردسر اقتادهایم.» این کاملاً درست است که تحلیگران بخش دولتی و قسمت عمدهای از بخش خصوصی در رابطه با نتایج زیانآور نادیده گرفت بدهی (اگرچه همه در این زمینه متقاعد نشدهاند) هشدار دادهاند اگرچه اوباما در این خصوص سنتشکنی کرد اما منطق وی برای ترساندن بازارهای مالی کاملاً روشن است. اگر بازار دچار اضطراب شود سپس هم والاستریت و هم گروه مخالف آن شروع به اعمال فشار روی گروه GOP مینمایند تا با خواسته اوباما که تعیین یک افزایش سقف بدهی موجه است - موافقت نمایند. در اصل رئیسجمهور خواهان اعمال تحریم اقتصادی بر حزب جمهوریخواه از جانب بازار تولیدی است. اینها نمونههای قبلی از گردش بازار مالی است که سیاستمداران را به انجام کارهایی واداشته که در غیر این صورت انجام نمی دادند.
از زمانی که بحران مالی سال 2008 شروع به رشد کرد، کنگره سعی در ابلاغ برنامهای تحت عنوان برنامه کمک به اموال مشکلدار کرد. تنها برای اینکه در مجلس نمایندگان عملی شود.
بازارها با وجود اینکه انتظار عبور از این مخمصه را داشتند غافلگیر شدند؛ صنایع DOW Jones شاهد بزرگترین ضرر و زیان روزانه در تاریخ شد. S&P500 و Nasdaq هر دو چیزی حدود 9 درصد از ارزش خود را از دست دادند.
یک هفته بعد، مجلس لایحه بازبینی شده برنامه کمک به اموال مشکلدار را ابلاغ کرد. یک بازی پرانرژی مشابه که به طور واضح نشان دهنده بنبست حاکم بود؛ پایان 2011 بر سر سقف بدهی. به نظر میرسد که این فعالیتی بود که اوباما میخواست تا پایان بر سر آن ایستادگی کند.
اما دو عامل بر سر راه استراتژی «ترس والاستریت» رئیسجمهور عبارت بودند از تئوری و عمل.
به رغم هشدارهای رئیسجمهور، بازارهای مالی تا این زمان نترسیده بودند. بخشی از مشکل اینجا بود که بازرگانان با پیش گرفتن پیام اوباما درآمدی نداشتند. در تئوری کنگره در برابر مخازن بازار مقاومت میکرد، وی زمانی که کنگره پذیرفت بازار آن را رد کرد. اما در دنیایی که به نظر میرسید بازرگانان انتظارات منطقی داشته باشند، دلیل شخصی برای آنها برای دنبال کردن نصایح اوباما باقی نمیماند. مهم نیست که یک بازرگانان تا چه اندازه از سرمایهگذاری طفره میرود. اوباما از سرمایهداران میخواهد تا در بازار روبه افول سرمایهگذاری کنند. در صورت درست پیش رفتن استراتژی آنها چیزی از دست نمیدهند.
این سرمایهگذاری برای بازرگانان سرمایهگذاری خوبی نیست. همانطور که نیل ایروین، سردبیر اقتصادی بلاگ واشنگتن پست اشاره میکند، «شما با شرط بستن بر سر آنچه «میبایست» اتفاق بیفتد یا آنچه در برخی سطوح آکادمی درست به نظر میرسد به عنوان یک تاجر قدر شناخته نمی شوید بلکه تنها زمانی که سمت و سوی بازار را درست حدس بزنید میتوانید به موفقیت دست یابید و چنانچه این رشته نه با یک انفجار بلکه با صدایی ملایم تمام شود آن موقع است که قیمتهای کنونی در بازار سرمایه درست به نظر میرسند.»
مشکل واقع این است که دور از واقعیت است که اعضای GOP هرگونه فشاری را برای حرکت کردن احساس میکنند. در طول دهه گذشته، اتئلاف رأیگیری حزب جمهوریخواه از سود تجاری به سمت گروههای صرفاً ایدئولوژیک تغییر جهت دادهاند. بهرههای تجاری موردنظر جمهوریخواهان همواره داد خونخواه بودن علیه تاکتیکهای سفت و سخت GOP - حتی با سود کم- را سر دادهاند.
در واقع نماینده کاخ سفید به آسوشیتدپرس اظهار داشت: «هیچ فرقی نمیکند اگر بهرههای تجاری شروع به فشار آوردن به وی کنند.» در سالهای اخیر گروه GOP به طور موفقیتآمیزی از خود در برابر تمام فشارهای خارجی حمایت کرده اما اساس ایدئولوژیک یک گروه در برابر استراتژی اوباما با ناتوانی تسلیم شده است.
همچنین مشکل بزرگتری با حزب جمهوریخواه وجود دارد؛ احتمالاً بحران کنونی پایانی ندارد. مهندس استراتژی کنونی، سن تدکروز، هفته گذشته زمانی که جمهوریخواهان سنا پشت درهای بسته با وی مخالفت کردند، راهی پیش روی ایشان نگذاشت.
تعداد بیشماری از نمایندگان جمهوریخواه به نظر متقاعد شدند که اوباما بزرگترین سیاست داخلی خود قانون حمایت از مقرون به صرفه بودن را تنها برای از سرگیری دولت خود متوقف خواهد کرد. گروههای ذینفع که استراتژی کنونی را به رهبران کاخ سفید تحمیل کردهاند. تصور میکردند که استراتژی خاموش از نظر سیاسی از محبوبیت برخوردار خواهد بود اما آرا چیزی برخلاف این موضوع را نشان داد.
برخی از اعضای مجمع GOP مثل تد یوهو از فلوریدا اعتراف کردند براین باورند که عدم افزایش سقف بدهی «برای بازار جهانی ثبات به همراه خواهد داشت.» مقالهنویس اکونومیست و نیویورک تایمز، پل کروگمان عقیده دارد که اینگونه خطاهای سیاسی نشاندهنده حماقت آشکار مدیران جموریخواه است.
مسئله اینجاست که در این نوع خاموشی، بیتفاوتی صرف میتواند مانع استفاده از روش چانهزنی شود. چنانچه میدانند و اینکه هیچ اتفاق بدی رخ نخواهد داد. بدین ترتیب امکان اعمال فشار برایشان برای ورود به مذاکره وجود نخواهد داشت.
در استراتژی درگیری اقتصادان توماس شلینگ بر این باور است که در یک بازی بدون پایان طرفی که وسط بازی خارج میشود، برده است درست مثل رانندهای که از پرت کردن فرمان به بیرون از ماشین سود میبرد به نظر میرسد که جمهوریخوان حتی فراتر از این مثله رفتهاند و بر این امر اصرار میورزند که در برابر خطرات ایمن هستند یا به عبارتی در برابر تصادفات ایمن هستند.
52301