فاطمه استیری: حسن عابدینی را چندسالیست با بخش سیاسی گفتگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما میشناسند، مجری - کارشناسی که در ایام انتخابات مسئولیت گفتگو با کاندیداهای ریاست جمهوری را برعهده داشت، اما شاید آنچه در ذهن ببیندگان از این گفتگوها ماندگار شد، گفتگوی وی با حسن روحانی کاندیدای آن زمان انتخابات ریاست جمهوری پیرامون عملکرد هیات مذاکره کننده هستهای در دوران وی بود که بسیاری معتقدند پاسخهای روحانی در آن گفتگو نقش زیادی در جلب آرا برایش داشت.
عابدینی با سابقه مدیرکلی اخبار خارجی صدا و سیما، تجربه چندین بار حضور در مذاکرات هستهای دارد، آخرین حضور وی نیز به مذاکرات هستهای ژنو باز می گردد از همین رو با وی درخصوص فضای رسانهای حاکم بر این دور از مذاکرات، عملکرد رسانههای داخلی در پوشش و انعکاس اخبار مذاکرات، همراهی دستگاه دیپلماسی با رسانهها و ... به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید؛
************
جنابعالی در این دور از مذاکرات هستهای در ژنو حضور داشتید، فضای حاکم بر مذاکرات را چگونه دیدید خصوصا اینکه این دور از مذاکرات به دلیل نشست پیشین وزرای امورخارجه ایران و گروه 5+1 از اهمیت بیشتری برخوردار بود؟
مذاکرات ایران و 5+1 همواره از یک حساسیت خبری برخوردار است و در همه دورهها رسانههای مختلف از سه جهت تلاش میکنند آن را پوشش خبری دهند. نخست، بحث حرفهای و ارزش خبری این رویداد است؛ حدود 10 سال است که مذاکرات هستهای در رسانهها مطرح میشود و بر مسائل دیگر از جمله روابط بین کشورها تاثیرگذار بوده است و به همین دلیل دارای ارزش خبری است.
نکته دوم سیاست بنگاههای خبری است، طبعا رسانههای غربی بویژه رسانههای آمریکایی مانند آسوشیتدپرس یا وی او ای و رسانههای انگلیسی مانند رویترز و بی بی سی و خبرگزاری فرانسه در چارچوب سیاست صاحبانشان که یک پای این مذاکره هستند حرکت میکنند. از سوی دیگر چون کشورهای دیگری نیز درگیر این ماجرا هستند بنابراین شمار خبرنگارانی که برای پوشش این رویداد اعزام میشوند زیاد است.نکته سوم هم پاسخ دادن به نیاز مخاطبان است، مخاطبان و افکار عمومی مایل هستند ببیند در این نشست چه میگذرد.
اما مشخصا در این دور از مذاکرات به دلیل اینکه لحن طرفهای مذاکره کننده بعد از نشست وزیران امورخارجه ایران و گروه 3+3 تغییر کرده بود، از اهمیت بیشتری برخوردار بود. مثلا وقتی مایکل مان به عنوان سخنگوی خانم کاترین اشتون فضای مذاکره را مثبت بیان میکند طبعا این اظهارات در رسانهها بازتابی گسترده می یابد. خبرنگاران هم که چیزی از خودشان نقل نمیکنند آنچه که مبنای تحلیل قرار میگیرد صحبتهایی است که مذاکره کنندگان بیان میکنند. طبعا این دوره از مذاکرات به این دلیل که پیش از آن هم دکتر ظریف و هم وزیران خارجه آمریکا، انگلیس، فرانسه آلمان و...فضای مذاکره را مثبت تلقی کرده بودند این موضوع در قالب تحلیلها و تفسیرهایی که در رسانهها می شد هم مثبت تلقی میشد.
به جز اخباری که در قالب نشست خبری از سوی کاترین اشتون و دیگر روسای هیات های مذاکره کننده مطرح میشد، «منابع آگاه» هم نقش زیادی در فضای مذاکرات هستهای ایفا میکردند. مثلا رسانهای مانند رویترز خبری را به نقل از منابع آگاه منتشر میکرد و به یکباره فضای مذاکرات و اظهارنظرها را تحت الشعاع خود قرار میداد یا در همین دور از مذاکرات یک رسانه روسی بحث تعلیق غنی سازی از سوی ایران را مطرح کرد که با واکنش آقای عراقچی روبرو شد. این منابع آگاه در رسانههای خارجی نقش پررنگی دارند ولی در اخبار رسانههای داخلی و حتی خبرنگاران اعزامی به مذاکرات کمتر شاهد آن هستیم، دلیل این تفاوت در چیست؟
به هر صورت رسانهها امروز به عنوان بازوی دپیلماسی عمومی کشورها مطرح میشوند. در مدل غربی وقتی دولتهای غربی بخواهند موضوعی را جا بیندازند و آن را به عنوان یک سیاست اعلام کنند، حتما از ابزارهای مختلف رسانهای استفاده میکنند.
منابع آگاه رسانههای غربی کسی جز افراد مسئول در هیاتهای مذاکره کننده نیست
منابع آگاه هم هیچ کس نیست جز افراد مسئولی که ممکن است در هیاتهای مذاکره کننده وجود داشته باشند یا اینکه نزدیک به این هیاتها باشند. بنابراین اینها وقتی میخواهند موضوعی را جا بیندازند و فضای رسانهای را ایجاد کنند از این شگرد استفاده میکنند. گاهی اوقات حتی مایل هستند که یک موضوعی را ارزیابی کنند و ببینند با طرح آن در رسانهها طرف مقابل چه واکنشی نشان میدهد تا بعد از ارزیابی ببینند راجع به آن موضوع در مذاکرات صحبت بکنند یا نه. بنابراین رسانهها بازوی دیپلماسی عمومی دولتها تلقی میشوند و اینها شگردهایی است برای ارزیابی فضای بیرونی مذاکره، طرف مذاکره کننده و افکار عمومی.
به بحث همراهی و هماهنگی بین دیپلماسی عمومی دولتهای غربی با رسانههایشان اشاره کردید، فکر میکنید آیا دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی ما چنین اعتمادی را به رسانههای داخلی دارند که رسانهها در ایران نیز نقش بازوی دیپلماسی عمومی را ایفا کند؟
دولت تدبیر و امید زمان زیادی نیست که روی کار آمده است بنابراین ممکن است تا پیدا کردن تیم خودش زمان ببرد ولی در هرحال به نظر میرسد که بهره برداری دولتها و سیاستمداران از رسانهها که البته به صورت متقابل هم ممکن است موضوعی نیست که به راحتی بتوان گفت یک گروه از سیاستمداران یا یک دولتی از آن استفاده نمیکند چرا که وظیفه تصویرسازی از یک سیاستمدار یا یک نظام برای افراد بیرونی و یا حتی برای خود آن جامعه از طریق رسانهها میسر است و معمولا هم سیاستمداران، ملتها و دولتها مایل هستند تصویری از خودشان ارائه دهند که خودشان میسازند بنابراین این هم میسر نیست مگر از طریق رسانههایی با حوزه نفوذ گسترده.
نیاز به پیوست رسانهای و نشست بین خبرنگاران و دیپلماتها در موضوع هستهای هستیم
به نظر میرسد در وزارت امور خارجه افرادی هستند که به این مهم پی بردهاند و به صورت مشخص آقای ظریف را می دانم که در این زمینه کار کرده و شناخت کافی از رسانهها و نقش آنها در ایجاد و ارائه یک چهره مناسب از نظام دارند. بنابراین حتما این مهم مدنظر تیم وزارتخارجه نیز قرار دارد. ما در همین دوره از مذاکرات هم شاهد بودیم که آقای عراقچی به عنوان مذاکره کننده ارشد در سطح معاونین وزیر خارجه به مجرد اینکه مذاکرات تمام شد با خبر ساعت 2 بعدازظهر تلویزیون ایران بلافاصله گفتگو کرد و بعد هم در جمع خبرنگاران حضور پیدا کرد و سعی کرد دیدگاههای جمهوری اسلامی را مطرح کند. بنابراین این نشان میدهد که توجه به رسانهها وجود دارد، اما این آیا کافی است؟ احساس من این است که هنوز نیاز به کار بیشتر و پیوست رسانهای در مورد مثلا موضوع هستهای داریم، هنوز نیازمند نشستهای بیشتر بین خبرنگاران و دیپلماتها هستیم تا به مرحلهای برسیم که بتوان از این ظرفیت تکمیل کنندگی بین دیپلماتها و رسانهها در مسیر ارائه دیپلماسی عمومی به صورت کامل استفاده کرد.
موضوعی که در رسانههای داخلی مشخصا در موضوع مذاکرات هستهای مشاهده میشود این است که رسانههای ما در زمین خبردهی رسانههای خارجی بازی میکنند. مثلا منابع خبری مستند برای رسانههای مکتوب ما بیش از آنکه خبرگزاریهای داخلی و خبرنگاران اعزامی مان باشند خبرگزاریهای خارجی هستند، این نقص و رویکرد نشات گرفته از کجاست؟
به نظر میرسد ما نیاز داریم که خبرنگاران اعزامیمان به مذاکرات مهمی چون مذاکرات هستهای حداقل یک زبان خارجی بدانند، و از سوی دیگر با شگردهای عملیاتی رسانهای به صورت کامل آشنا باشند. مثلا ما میدیدیم که آقای مایکل مان سخنگوی کاترین اشتون به صورت مستمر در بین خبرنگاران میگردد و آمادگی دارد که اطلاعاتی در اختیار آنها قرار دهد. این اطلاعات حتما در چارچوب تثبیت دیدگاه اتحادیه اروپا در قبال مساله هستهای ایران است غیر از این نمی تواند باشد. اما به دلیل اینکه ممکن است خبرنگاران ما آن تجربه کافی را نداشته باشند نزدیک به 20 مصاحبه اختصاصی با آقای مان انجام میدهند و شما شاهد هستید که یکباره سیلی از اطلاعات و توجیهات سیاسی در رسانههای ما و از زبان آقای مان منتشر میشوند. و در مقابل مثلا چهار یا پنج پاراگراف از اظهارات آقای ظریف یا عراقچی منتشر میشود. این باعث میشود که توازن اطلاعات به نفع طرف غربی بهم بخورد. ظاهر قضیه این است که اگر از هر خبرنگاری بپرسی، او کار خود را حرفهای هم میداند و میگوید من سخنگوی یکی از بالاترین مقامات مذاکره کننده غربی را دیدم و با او مصاحبه کردم. بله یک مصاحبه اشکالی ایجاد نمیکند ولی وقتی این به 20 تا مصاحبه میرسد توازن اطلاعات به سمت آلودگی اطلاعاتی افکارعمومی پیش می رود.
شما میبیند که بالاترین مقامهای ایرانی هم وقتی به صراحت اعلام میکنند در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی جایی برای ساخت بمب اتمی وجود ندارد، این در رسانههای آمریکایی یا پخش نمیشود یا اگر پخش شود در حد یک جمله پخش میشود و در بین خبرها گم میشود. 10 سال است که به صورت مستمر هم 29 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته ایران هیچگونه انحرافی نداشته، 3 گزارش جامعه اطلاعاتی و امنیتی آمریکا گفته ایران اصلا درصدد این نیست که به سمت سلاح اتمی برود و دکترین دفاعی ایران هم براساس بمب اتمی تدارک دیده نشده و فتوای رهبری نظام هم حکایت از این دارد که داشتن سلاح اتمی حرمت شرعی دارد یعنی حرام است. اما این مسائل چقدر در افکارعمومی آنها منتشر شده است؟ خیلی به ندرت! یعنی اگر همین الان شما در جامعه آمریکا یا اروپا نظرسنجی کنید و این واقعیتها را به عنوان یک، دو، سه، چهار مطرح کنید و بپرسید که آیا شما از این موضوعات اطلاع داشتید یا دارید، مطمئنا بخش زیادی از آنها اطلاع ندارند. این نشان میدهد که رسانههای آنها در چارچوب یک سناریوی رسانهای به این موضوع میپردازند و تلاش میکنند که بعضی از اطلاعات را هوشمندانه اگر نگوییم سانسور خبری ولی دروازه بانی کنند. بنابراین به نظر میرسد که یک هماهنگی رسانهای جدیتر بویژه در موضوعاتی که با امنیت ملی و موضوعات کلان در حوزه سیاست خارجی ارتباط دارد، بین آنها برقرار است.
در موضوعات داخلی بهرحال گروههای مختلف، احزاب و جناحها کار خودشان را میکنند اما در بحثهای کلان که با امنیت ملی کشور ارتباط دارد همه کشورها سیاست واحد دارند. به صورت مشخص دیدید که در مورد حمایت از اسرائیل یا ایستادن مقابل ایران سیاست دو حزب جمهوری خواه و دموکرات یکسان است اما در موضوعات داخلی مانند بودجه تا مرحله تعطیل دولت هم پیش رفتند. چون آن را موضوع داخلی می دانند ولی در برابر موضوعات خارجی کاملا سیاست یکسان دارند.
اما در کشور ما متاسفانه گاهی اوقات مشاهده میکنیم که اختلاف دیدگاهها درباره مسائل داخلی به مسائل کلان و سیاست خارجی هم کشیده میشود که ممکن است ایجاد مشکل کند به همین دلیل باید یک چارهاندیشی جدی تر صورت گیرد.
اگر اشتباه برداشت نکرده باشم شما معتقدید که سیاست خارجی و رسانههای کشورهای غربی هماهنگ با هم عمل میکنند و افکارعمومی را شکل میدهند ولی هنوز این همراهی بین دستگاه سیاست خارجی و رسانههای ما شکل نگرفته است و حتی در برخی موارد رسانههای غربی افکارعمومی ما را تحت الشعاع قرا رمی دهند؟
شاید این موضوع در یک تحلیل ارتباطاتی باید مورد بحث قرار گیرد اما آنچه باید گفت این است که اولا اینکه تعداد رسانههای خارجی از نظر عِده و عُده بیشتر است، دوم اینکه سابقه اینها در عملیات روانی بیشتر است، سوم اینها تولید کننده اخبار هستند و هر رسانهای میآید خبرهای تولیدی آنها را ترجمه میکند شاید این برای منی که سالهاست در حوزه اخبار خارجی کار میکنم یک موضوع کاملا جاافتادهای باشد اما ممکن است فردی که در این حوزه کار نکرده برایش تازگی داشته و قابل نقد باشد. اگر ما بپذیریم که هر رسانهای در چارچوب سیاست خاص خودش اخبار را منتشر میکند نه رضای خدا، در این شرایط ما به عنوان کسانی که به واردکنندگان این اخبار و اطلاعات هستیم آیا جایی برای نظارت بر این اطلاعات وجود دارد؟
نباید واو به واو خبرهای خارجی را ترجمه کرد
ما میآییم واو به واو خبر خبرگزاری فرانسه را ترجمه میکنیم یا مصاحبهای را کامل از بی بی سی منتشر میکنیم اما عکس همین را در خبرگزاری فرانسه میبینید، آیا آنها اگر یک خبری را از ایرنا یا ایسنا میدهند آیا از اول تا اخر را منتشر میکند یا چندتا از اطلاعاتش را میگیرد و سابقه، جهت دهی و ... را خودش انجام میدهد؟ اما ما درباره انعکاس رویدادهایی که در رسانههای غربی منتشر می شود این کار را نمی کنیم که این می تواند سبب ایجاد آلودگی اطلاعاتی در افکارعمومی شود.
به بحث تسلط خبرنگاران به زبان خارجی اشاره کردید، برای مثال در همین دور از مذاکرات هستهای در ژنو سطح خبرنگاران اعزامی به زبان و حوزه سیاست خارجی را چطور دیدید؟
آن دوستانی که دیدم چون پیش از این هم بسیاری از آنها در این حوزه فعال بودند و در مذاکرات پیشین هم حضور داشتند و الان هم در رسانههای خودشان هم همین بحث سیاست خارجی را و به صورت متمرکز هستهای را دنبال میکردند نیروهای ورزیدهای هستند. حتی خبرنگاران خارجی هم که آمده بودند بیش از 50 درصد آنها فارسی زبان بودند، یعنی خبرنگاران مثلا رویترز، فرانس پرس، بی بی سی ، ای پی و ...خبرنگاران فارسی زبان خود را فرستاده بودند.
وندی شرمن شب قبل از مذاکرات رسانههای آمریکایی را توجیه کرد که قرار است چه کاری کنند
بنابراین خیلی تفاوت در توان را نمیبینیم مضافا بر اینکه مصاحبهها هم به صورت فارسی ترجمه می شد و هم اینکه در ارتباطاتی که بوجود میآید زبان اصلی زبان فارسی است. بنابراین به نظر میرسد اگر آن هماهنگی بین دستگاه سیاست خارجی و رسانهها باشد نتایج بهتری حاصل شود. مثلا خانم وندی شرمن نماینده هیات مذاکره کننده آمریکا شب قبل از مذاکرات همه خبرنگاران آمریکایی را دعوت کرده و آنها را توجیه میکند که قرار است چه کار کنیم و ... متقابلا از سوی تیم مذاکره کننده ما هم باید چنین حالتی صورت گیرد که کمابیش صورت میگیرد اما مذاکرات هستهای یک عرصه نبرد جدی است و چیزی نیست که فقط به نقل کردن بتوان کفایت کرد.
شما در مذاکرات قبلی هم حضور داشتید؟
بله من تقریبا در بیشتر مذاکرات بودم.
آنچه در این دور از مذاکرات از سوی هیاتهای مذاکره کننده عنوان میشد مثبت بودن فضای مذاکرات به نسبت مذاکرات پیشین بود، شما به عنوان خبرنگار این تفاوت را حس کردید؟
اصلا مذاکرات بر سر چه چیزی است؟ موارد اختلافی چه چیزهایی هستند؟خطوط قرمز چیست؟ میزان اعتماد بین طرفین چقدر است؟ اعتماد بسیار کم است. نه ایران به غرب اعتماد دارد نه غرب به ایران. دلیلشان هم کاملا روشن است. ایران رژیم مورد حمایت آمریکاییها را سرنگون کرده، مستشاران آنها را اخراج کرده، حوزه نفوذ آنها را با چالش مواجه کرده، حتی غربیها معتقد هستند سیاستهایشان در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و حتی آمریکای لاتین اگر با مشکل مواجه شده تقصیرایران است. متقابلا ایران هم به آنها اعتماد ندارد از کودتای 28 مرداد 1332 تا مواردی چون عدم پایبندی غربیها به تعهدات مربوط به نیروگاه بوشهر، حمایت از صدام، ترورهای خیابانی، تلاش برای سرنگون کردن حکومت و ... همه جز مواردی است که دولت و ملت ایران اعتمادی به غربیها ندارد. موضوع بعدی اختلافات، بر سر فعالیتهای هسته ای ایران است که فردو، غنی سازی 20 درصد، آب سنگین اراک، پروتکل الحاقی و ... از جمله این موضوعات است.
این که لحن تغییر کرده کاملا روشن کرده است اما این تغییر لحن به تغییر سیاستها منجر می شود یا نمیشود این موضوعی است که باید ببینیم در آینده چه گامهای مثبتی غرب بر میدارد. آیا مثلا غنی سازی در درون خاک ایران را به رسمیت می شناسد یا نه، تحریمهایی که به گفته دکتر روحانی ظالمانه وضع شده بر میدارند و ...
اما اینکه این دوره با دورههای قبل فرق کرده است، بله فرق کرده است. مثلا در سال 87، 88 و 89 در همین ژنو، 3 مذاکره برگزار شد، سالی یک مذاکره. زمانی دیگر هم دیدیم که مذاکرات بغداد و مسکو به تفاهم نزدیکتر میشدند و سریع نشست برگزار میشد. این یعنی فضای مذاکرات در گذر زمان فراز و نشیبهای زیادی داشته است. اما الان حداقل فضای مذاکرات در لحن خیلی تغییر کرده است و امیداوریم همانطور که دکتر ظریف گفتند این تغییر لحن به تغییر سیاست و رویکرد غربیها منجر شود و اگر این اتفاق بیفتد حتما ایران شفاف سازی بیشتری خواهد کرد.
219220