اونقد ظریفی که با یه نگاه چپ چپ میشکنی
درد کمر میگیری و هی میری آمپول میزنی
غصه نخور اگه الان هر جا میری با ویلچری
به زودی عادت میکنی به دعواهای زرگری
انگار که ایران نبودی، اینجا آوردنت به زور
شبیه شازده کوچولو، اومدی از یه جای دور
مثل یه شازده کوچولو، ظریفی و تازه و تر
وقتی که غصه میخوری، میشکنی از درد کمر
هرگز نخواستی که به فرهنگ ما عادت بکنی
دیوان لاهه گمونم از ما شکایت بکنی
انگار که توی صحبتات با اشتون و با جان کری
از گفت وگو با داخل کشوریا راحت تری
اونقد ظریفی که با یه تیتر خیالی میشکنی
درد کمر میگیری و هی میری آمپول میزنی
6060