گاهی که ورزش به صورت فعالیتهای حرفه ای نمایانگر میشود آنگاه دیگر منشها و مشربهای واقع گرایانه، حقیقت جویانه و آرمانی در ورزشهای حرفه ای جایگاه قابل توجهی پیدا میکند و رعایت آنها لازم و در عین حال سختتر میشود.
متاسفانه عرصه ورزش در کشور ما میدان تبعیض و نگاههای طبقاتی است. گاهی دیده میشود جوانان بااستعداد و توانمند ما که امیدهای آینده ورزش کشور در عرصه ها و میادین جهانی هستند، برای نیاز مالی حتی در جهت رفع اولیه ترین مایحتاج خود به خروج از کشور و فعالیت در زیر پرچم بیگانگان مجبور میشوند. با یکی از این ورزشکاران صحبت کردم. او که هنوز منش و مشرب پهلوانی در وجودش می جوشید اشک در چشمانش حلقه زد و میگفت برای وام مسکن به هرجا سر زدم هیچکس به دادم نرسید تا این که یکی از کشورهای همسایه در مقابل کمکهایی که به او پیشنهاد داده وی را جذب تیم خود کرده است.
گذشته از اینگونه موضوعات، پاره ای از اوقات ملاحظه میکنیم فرزندان ایران بعد از افتخارآفرینی در میادین جهانی اگر هم مورد تشویق قرار بگیرند در حد بسیار ضعیف بوده و حتی آنچنان غریبانه وارد کشور میشوند که فقط اقوام و دوستان نزدیک آنها در فرودگاه به استقبالشان میروند. قهرمانان والیبال، جودو، فوتسال، فوتبال ساحلی و ... نمونه های متعددی از اینگونه اقدامات تبعیض آلود هستند.
مساله دیگر این است که درست است که برای تقویت هر باشگاه ورزشی حامیان مالی باید وارد گود شوند، اما چرا این حامیان برای کشتی و والیبال قدم به میدان نمیگذارند یا اگر در اینگونه ورزشها ظاهر میشوند بسیار معدود و محدود هستند؟ به بهانه حمایت مالی یا جذب اسپانسر لباسهای ورزشکاران تبدیل به تابلوهای تبلیغات تجارتی شده، هر بخش از شلوار ورزشی تبلیغ یک بانک یا تولید دیگر است. جلوی پیراهن یک تبلیغ و پشت آن یک تبلیغ دیگر است. ادغام تجارت پاکی ورزش را تحت الشعاع قرار میدهد. چرا باید لباس ورزشکاران ما در میادین ورزشی تبدیل به بیلبوردهای تبلیغی گردد؟ اگر قرار است اسپانسر جذب شود یک تبلیغ کافی است.
از یک طرف جوانان ما زینت بخش تیمهای کشورهای بیگانه میشوند و از طرف دیگر در کشوری که استعدادهای بسیار زیاد در فوتبال دارد از کشورهای دیگر ورزشکار فوتبال وارد میشود. یعنی در کشور ایران به اندازه این بازیکن ها جوان قدرتمند، علاقمند و ورزشکار نداریم؟ نمیخواهم زحمات این عزیزان را نادیده بگیرم اما وارد کردن ورزشکار از کشورهای دیگر را اهانت به فوتبالیستهای عزیز و تلاشگر ایرانی و همه جوانان علاقمند میدانم.
از طرف دیگر، اخلاق از آنجا در ورزش اهمیت پیدا میکند که میبینیم بروز فساد مالی در بعضی از ورزشها باعث شده منفی ترین الگوهای رفتار اجتماعی در مقابل چشمان جوانان ما شکل بگیرد. وقتی یک ورزشکار در فوتبال میلیونها تومان صرف خودروی خود میکند و درآمدش نجومی میشود ورزشکاران دیگر چه احساسی دارند؟
جوانان ایرانی در تمام عرصه ها نمونه و الگو هستند چرا باید شاهد این گونه بداخلاقیها و رفتارهای ناهنجار اعم از فساد مالی، اهانتهای گوناگون و درگیریهای فیزیکی در میادین مسابقه باشند؟ کدام ورزش به اندازه فوتبال حاشیه داشته و برای رفتن به جام جهانی این همه تبلیغات میکنند و در نهایت در مسابقات اول و دوم خداحافظی کرده و به کشور برمیگردند؟
ملاحظه میکنیم آثار زیانبار رفتاری اینگونه تبعیضها چه در فساد مالی چه در بداخلاقیهای میدانی و اهانتها و جنجالهای اشخاص و کشاندن آن به رسانه های ورزشی باعث ایجاد دلزدگی در جوانان میشود. آیا وقت آن نرسیده که دلسوزان جامعه ورزش با نگاه های اصلاحگرانه و معتدل قدم به میدان گذارند و دامن ورزش ملی کشور را از آلودگیها پاک کرده و الگوهای اصیل تربیتی و رفتاری را برای ارائه و آموزش به جوانان آماده کنند؟