مرسده مقیمی ـ
در اینکه مجموعهی "پژمان" موفق عمل کرده و با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است شکی نیست.
سروش صحت در این مجموعه علاوه بر کارگردانی در کنار برادران قاسمخانی و ایمان صفایی توانسته است با زبان طنز مسائل مختلفی را به چالش بکشد، چهار نویسندهی خلاق به بهانه عواقب از بین رفتن شهرت چهرههای مطرح موضوعات متعددی را مورد بررسی قرار دادهاند. از خبرنگاران، مناسبات فوتبال و سینما، اتفاقات پشت پرده گرفته تا حتی به چالش کشیدن افرادی که اینقدر خودشان را درگیر مسائل بشردوستانه کردهاند که از زندگی شخصی و خانوادهشان باز ماندهاند و ...
اما اگر بخواهیم از مسائل محتوایی و فرمال آخرین سریال صحت بگذریم یکی از مهمترین اتفاقات پژمان خود پژمان جمشیدی است. نه، نمیخواهم از استعدادی که او در مقام بازیگر نشان داده صحبت کنم که به نظرم روشن است و آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست. گواه روشن این مدعا نقشهای مشابهی است که تا به حال فوتبالیستهای بسیاری بازی کردهاند . از علی پروین تا علی انصاریان که پای ثابت تمامی سریالهای فوتبالیست دار بود. تازه این ها غالبا دقیقا نقش خودشان را برای چند نما بازی کردهاند اما پژمان جمشیدی کاراکتری را بازی میکند که یک نقش است. یک نقش سنگین و محوری که خودش اعتقاد دارد غیر از وامداری نام و سوابقش فاصله ای دور دارد از شخصیت اصلی پژمان جمشیدی. و کار بزرگ پژمان این است که برای موفقیت فضای ذهنی قصه حاضر شده نامش را اینگونه در بازی به طنز بگیرند.
در جامعهای که شوخی و نقدی کوچک را هیچفرد و هیچ صنفی برنمیتابد و صدای اعتراضش به هوا می رود ، پژمان جمشیدی به راحتی از نام خود مایه گذاشته است تا هیچکس نگوید فلان جا منظور کارگردان از فلان کنایه به من بود! کاری که پیشتر در سریالهای مختلف باعث جنجالهای فراوانی شده است. بارها شده فیلم یا سریالی ساختهاند پرستاران به خیابانها ریختند، خبرنگاران اعتراض کردند، معلمها مکدر شدند و الخ. حالا در چنین شرایطی پژمان جمشیدی به راحتی با خودش شوخی کرده بیآنکه واهمه داشته باشد کسی این شوخیها را جدی بگیرد و بگوید: "واقعا بازیکن خوبی نبودی!"، "واقعا فقط یه گل ملی داری؟!" یا کسی مثل عادل فردوسیپور به او بگوید:« 9 سال درس خواندی آخر هم نتوانستی لیسانس بگیری! »
انگار برای پژمان جمشیدی هیچکدام از اینها مهم نبوده و این ابدا موضوع بیاهمیتی نیست او شهامت این را داشته که با خودش شوخی کند و به همین واسطه دغدغههایی مهم را به نقد و چالش بکشد این شهامتی است که هرکسی ندارد، شهامتی که از جنبهای بالا نشئت میگیرد و از انسانی با اخلاق سر میزند.
معمولا در نقشهای اینچنینی هیچکس نمیپذیرد نام و نام خانوادگی خودش را داشت باشد، مثلا شهاب حسینی در "سوپراستار" میپذیرفت آن کاراکتر را با اسم و هویت خودش ایفا کند؟! گمان میکنم هرگز؛ موارد مشابه هم بسیار است.
علاوه بر این مصاحبههای جمشیدی پیرامون نقشی که ایفا کرده بیشتر اخلاق او را آشکار میکند. او به راحتی با کسانی که شوخیهای فیلم در مورد او را باور کردهاند برخورد میکند و با آنها میخندد و هیچ موضعی نمیگیرد. بر خود لازم میداند دائما از کسانی که به او اعتماد و این کار را به او محول کردهاند تشکر کند. همچنان احترام استادش را دارد و با ذوق معصومانهای از اینکه بعد از بازی در سریال پژمان علی پروین با شمارهی شخصیاش با او تماس گرفته حرف میزند و حتی از تعریفش سر ذوق میآید و در کلامش احترام به مربی سابقش موج میزند. در برنامهای تلویزیونی که تمام حاضرانش پرسپولیسیاند دعوت میشود و بنا به جو برنامه کریهایی علیه استقلال خوانده میشود تنها کسی که خود را موظف میداند از بینندههای استقلالی دلجویی کند اوست که توضیح میدهد: "اینها همه شوخی است و اگر آبی نباشد قرمزی هم نیست و این دو کنار هم معنا پیدا میکنند."
4141