چهارم شهریور امسال، وقتی علی مرادخانی با حکم وزیر ارشاد به عنوان معاون هنری این وزارتخانه معرفی شد، هنرمندان کشور نفس راحتی کشیدند.
این آسودگی خیال دو دلیل داشت؛ نخست آن که فردی آگاه و با تجربه به این سمت منصوب شده بود و دوم آن که هنرمندان مطمئن شدند بر خلاف شایعات، علی جنتی قصد ندارد گروه مدیریتی چهار سال گذشته امور هنری ارشاد را ابقاء و سیاستها و برنامه های آنان در حوزه های تئاتر، موسیقی و تجسمی را دنبال کند.
علی مرادخانی مدیری است که از سال 59 در عرصههای گوناگون هنری و به ویژه موسیقی حضور داشته و هر جا بوده، خاطره خوشی از خود به یادگار گذشته است. او با ارتباط نزدیکی که این سالها با هنرمندان داشته، به درستی درخواستهای آنان را میشناسد و البته به خوبی با پیچ و خمهای راه تحقق آنها هم آشناست.
او مرد مذاکره، بحث و تحلیل شرایط است و این توانایی را دارد تا بین هنرمندان و مراکز قدرت و تصمیم گیری پل بزند. برای مثال هنگامی که مرادخانی در دولت خاتمی مدیر کل مرکز موسیقی وزارت ارشاد بود، بارها به دیدار نمایندگان مجلس و اعضای شورای نگهبان میرفت تا شرایط و وضعیت را تشریح و با آنان در باره بودجه و برنامه های پیش رو صحبت کند.
مرادخانی با آرامسازی فضا و به حداقل رساندن تنشها، همیشه به دنبال آن بوده تا هنرها و هنرمندان بر بستری هموار راه خود را ادامه دهند؛ این سیاستی است که او در دو ماه گذشته هم دنبال کرده و بر اساس آن برنامههایش را پیش میبرد. معاون هنری ارشاد چاره ای ندارد تا ابتدا خرابکاریهای گذشته را اصلاح کند، موانع را یکی یکی کنار بزند و تازه آن وقت به فکر حرکت رو به جلو باشد.
معاونت هنری وزارت ارشاد، مجموعه ای بسیار بزرگ از هنرمندان را در بر میگیرد که در سه شاخه تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی فعالیت میکنند. در چهار سال گذشته، مدیریت این عرصه های هنری از یک سو دائم دستخوش تلاطم و تغییر و تحول بوده و از طرف دیگر برد و نفوذ خود را به مرور از دست داده است. آش آن قدر شور شده بود که حتی اداره های کل ارشاد استانها برای مجوزهای صادره از سوی مرکز هنرهای نمایشی و دفتر موسیقی اعتباری قائل نبودند و جلوی اجرای بسیاری از کنسرتها و تئاترها را در شهرستانها میگرفتند.
حیف و میل کردن بودجه (چه در سالهای پر پولی 88 و 89 و تنگدستی 90 و 91) یکی دیگر از وجوه مدیریت نادرست چند سال گذشته معاونت هنری است که بدهی سنگینی را برای علی مرادخانی به ارث گذاشته که رفع و رجوع آن خودش به تنهایی میتواند وقت و توان مدیریت جدید را به طور کامل بگیرد.
قطع ارتباط با هنرمندان یکی دیگر از مسائلی است که در مدیریت پیشین معاونت هنری پیش آمده و نوعی بی اعتمادی را دامن زده است. در این میان مطالبات و گلایههای اهالی موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی که در هشت سال گذشته نادیده و ناشنیده مانده، اینک انباشته و چون کوهی بزرگ شده است. پاسخگویی به این درخواستها یکی دیگر از مشکلات پیش روی مدیران آینده هنرهای نمایشی، موسیقی و هنرهای تجسمی است که حوصله، صبر، دقت و ظرافت میخواهد.
با آن چه بر شمرده شد و دیگر مشکلات و مسائلی که شرحشان در این مختصر نمیگنجد، مدیران آینده اداره های کل موسیقی، هنرهای تجسمی و تئاتر کشور باید کفشهای آهنی به پا و زره پولادین به تن کنند تا با دوندگی بسیار، بخشی از عقب افتادگیها را جبران کنند و در این راه از برخورد تیرها و پیکانهای رها شده به سویشان هم در امان بمانند.
بی شک تأمل و دقتی که علی مرادخانی در انتخاب مدیران تازه تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی کشور در پیش گرفته، ریشه در وضعیت دشوار این عرصهها دارد؛ او به دنبال کسانی است که بتوانند مرد این میدان سخت باشند. امیدواریم او بتواند هرچه زودتر مدیران مورد نظرش را بیابد و از آن مهمتر آنان را به قبول مسوولیت تشویق کند.
58245