علی زندوکیلی که گرمای صدایش در نمایش «ترانههای قدیمی» محمد رحمانیان به دل خیلیها نشست، تعداد طرفداراهایش را از تعداد طرفداران سبک آوازخوانی و صدای خاصش برای گروه «دنگشو» فراتر برد.
او این روزها یکی از جوانترین خوانندههای سبک سنتی - تلفیقی است که روز به روز با خواندن کارهایی مثل تیتراژ سریال «پژمان» و سریال «شاهگوش» شناختهتر میشود و خیلیها ترانه «رفته»اش را با صدایی که ویژه خودش است، زمزمه میکنند.
همین بهانهها و کنسرتی که با گروه خودش همین روزها اجرا خواهد کرد، بهانهای شد تا با صدای گرم گروه «دنگشو» که خیلیها دوست داشتند اسمش را بدانند - در یک اتاق آکوستیک مخصوص تمرین و تدریس موسیقی گپ بزنیم و او از همه روزگار پرموسیقیاش برایمان بگوید.
با گروه «دنگشو» چطور آشنا شدید؟
آبان سال 90 آقای طاها شجاعنوری با من تماس گرفت و گفت از دنگشو تماس میگیرم. چند بار هم تأکید داشت که دنگشو! گفت من شماره شما را از آقای فردین خلعتبری گرفتهام. گفتند یک قرار بگذاریم همدیگر را ببینیم. وقتی رفتم پیش بچهها باز هی میگفتند دنگشو و من میگفتم «خدایا دنگشو کیه!» واقعاً بچهها را نمیشناختم. حتی تا شش ماه اول که آشنا شده بودم و باز هم نرفتم کارهایشان را بگیرم و گوش بدهم! بعد خودم فهمیدم که دنگشو چه اعتباری دارد. همیشه به طاها میگویم جریانی را در سیستم موسیقی به وجود آورده که واقعاً امیدوارم از این جرینها در موسیقی زیاد باشد، اما نه به عنوان اینکه گروههایی بیایند که فقط بخواهند از دنگشو تقلید کنند. باید بدانند هدف دنگشو چیست. چون من شناختی که نسبت به دنگشو دارم این است که طاها بیتوشته و بیطراحی کاری را انجام نمیدهد.
آقای شجاع نوری نگفتند چرا شما را انتخاب کردند؟
قرار بود آلبوم «دلتنگ شو» را خواننده دیگری بخواند. اصلاً یکی دو ترک را هم خوانده بودند و بعد که فکر کردند و مشاوره گرفتند، دیدند نباید این کار را انجام بدهند. بعدش بچهها از خوانندههای مختلف تسبت گرفتهاند. طاها همیشه به من میگوید «علی من تازه خواننده را با تو شناختم قبل از تو هیچ صدایی به گوشم نبود.» وقتی به خانهشان رفتم از من خواستند که یک آواز بخوانم من هم خسته بودم ولی شروع کردم یک آواز بیات ترک خواندم. آن را خواندم و طاها و شاید جفتشان گفتند «گوش ما تازه دارد آواز میشنود!»
چرا از دور احساس میکنم که شما در روند کارتان از این شاخه به آن شاخه پریدهاید؟ با گروه «خموش» و «دنگشو» کار کردهاید. گروه «ناردونه» را دارید و الان هم قرار است با «دارکوب» کار کنید.
آدم تنوعطلبی نیستم، اما تنوع را در ژانرهای موسیقی دوست دارم. من دوران تجربهام را میگذرانم. دوست دارم چند ژانر را تجربه کنم ولی باید خودم را در هر ژانری که هست درست نشان بدهم. من در دنگشو ژانر سنتی خودم را داشتهام. ولی یک خرده متفاوتتر در گروه خموش در ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی هم همین طور. قطعاً با درکوب هم همینطور خواهد بود. یعنی سعی میکنم از آن چارچوبی که در ذهن خودم داشتهام دور نشوم. قطعاً از این بعد ثبات علی زندوکیلی را بیشتر خواهید دید.
در ادامه راه خواندگی مرزبندی خاصی بین سنتی و تلفیقی خواهد داشت؟
علاقهام به کارهایی مثل سبک آلبوم «میان تاریکی» است. شعرهای نو زیاد با موسیقی سنتی ایرانی خوانده نشده ژانر تلفیقی با سنتی را در کارهایم تفکیک نمیکنم. موزیکی که خوب باشد و پیام و کلام عالی داشته باشد، میپذیرم، ولی نوع خواندن من ثابت است. در «دنگشو» و «دارکوب» همین نوع خواندن را خواهید دید و در کارهای خودم کمی پروپیمانتر و قابلتر.
دوست ندارید در این پرتگاه حرفهای شدن زیرنظر کسی فعالیت کنید یا مثل آقایان قربانی معتمدی با همایون شجربان پلهپله بروید؟ انگار خیلی بیپشتوانه در این مسیر قدم برمیدارید.
پشتوانه آدم جز خدا کسی نیست. معامله من در زندگی همیشه با خدا بوده. من از 14-15 سالگی تنهایی به تهران آمدم و سختی کشیدم. نه دوست دارم اسمی پشتسر باشد که بگویند این اسم باعث شهرت می شد. نه از شهرت و موقعیت کسی سوءاستفاده میکنم چون دوست ندارم وارد حواشی شوم. به پله پله پیش رفتن هم معتقدم شاید سنم کمی گولزننده باشد ولی تجربهام کم نیست. از 15-14 سالگی گرمی و سردی چشیدهام و از خودم مراقبت کردهام که پایم نلغزد و زمین نخورم.
خودتان چه موسیقیای گوش میدهید؟
موسیقیهای محلی و بومی موسیقیهای محلی وفولک بیغرضترین خالصترین واقعیترین موسیقیهای دنیا هستند.
از بین خوانندهها سنتی کسی هست که دوست داشته باشید به سبک او بخوانید؟
نه واقعاً به کسی فکر نکردهام، اما همیشه دوست داشتم و در هر ژانری مهر مخصوص خودم را داشته باشم. همیشه دوست دارم کنار صداهایی قرار بگیرم که همیشه خواهند ماند.
از بین خوانندههای پاپ کدام صداها را میپسندید؟
حمید حامی، نیما مسیحا و مانی رهنما. از این طرف هم صدای اقای اصفهانی و احسان خواجهامیری.
در آینده نزدیک از شما چی خواهیم شنید؟
آلبوم «ترانههای قدیمی» نمایش آقای رحمانیان منتشر خواهد شد. مشغول ضبط آلبوم «ناردونه» با صداو آهنگسازی خودم و نوازندگی گروهی از دوستانم هم هستم.
ترانهها قدیمی فارغ از اجرا ترانههایی قوی داشت. سن و سال خیلی از تماشاچیها اصلاً قد نمیداد که صداهای اصلیاش را شنیده باشند، اما ترکیب صدای شما با پیانو خیلی خوب درآمده بود.
این نمایش خیلی چیزها به من یاد داد و یکی از تجربههای مهم زندگی من است. من با هر گروهی که روی استیج میروم چیزی یاد میگیرم. متأسفانه در ایران یک گروه برای همیشه نمیتوانند با هم همکاری کنند. مثلاً اگر یک گروه 5 نفری که سال 70تشکیل شده نمیتواند تا 75 به کارش ادامه بدهد اما در غرب گروههایی مثل یک ارکستر مجلسی 30 نفره را میبینید که سال 1998 تشکیل شده و تا الان همان اعضا هستند مگر اینکه کسی مرده و جایگزین او کسی آمده!
تمام گروههای ایرانی و این نقطه ضعف را دارند. کارهای خوب ما هم حاصل همنشینیها و همکاریهایی بوده که قبل از انقلاب تا 10 سال بعد از انقلاب بوده. ولی الان چی؟ به خاطر همین من دوست ندارم وارد حواشی گروهی شوم اما وقتی با گروهی کار میکنم. دوست دارم از آن تیم یاد بگیرم و بتوانم آن نقشی را که دارم به خوبی ایفا کنم.
58301