از روزی که خورشید انقلاب اسلامی از پس ابرهای تیره و تار استبداد و استعمار، طلوع کرد و مردم ایران به تابش گرمابخش آن در همه شئون زندگی، امیدوار شدند، سردمداران جبهه کفر و استکبار، همهگونه نقشههای توطئهآمیز را کشیدند تا به القای ناکارآمدی دین در اداره امور جامعه و حکومتداری، مصادیقی مردمپسند بدهند. معلوم بود که در این کارزار فکری و اخلاقی، گروههای افراطی و فشار با همه ضدیّتهایی که نسبت به استکبار و استعمار دارند، در عین حال میتوانند بهترین دوستان آنان باشند. همچنان که در طول 35 سال گذشته فراوان دیدهایم که این جماعت افراطی، به دلیل انحرافات اعتقادی، حتی برای ترور بزرگان نظام و حلقه اول یاوران امام(ره) به آیات قرآن تمسک میجستند، مانند بیانیه گروهک افراطی و منحرف فرقان در ترور آیتالله هاشمی رفسنجانی و حتی شهادت علمای بزرگ در محراب نماز جمعه.
انتظار فرهنگی از روند رو به جلوی نظام اسلامی که مردم ایران را به یکی از سیاسی ترین ملتهای جهان تبدیل کرد، این بود که گروههای افراطی نیز، از راه و طریق خویش، دست بردارند، اما انگار فرهنگ سیاسی در قاموس این گروه، روندی معکوس دارد. چون شاهدیم که هر چه از عمر پربرکت نظام اسلامی میگذرد، این گروه از شیوه هایی برای ارضای ذات افراطی خویش بهره میجویند که با هیچ منطقی سازگار نیست.
تازهترین عملکرد این گروه را میتوان در واکنش به دستاوردهای دیپلماسی دولت تدبیر و امید دید که هیچ عقل سیاسی با هرگونه تمایلات باندی و سیاسی هم نمیتواند آن را بپذیرد.
بیتردید اعمال تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی علیه مردم ایران که طی سالهای اخیر اوج گرفته بود، ریشه در عمق کینه و عناد دیرینه برخی دول غربی، به ویژه آمریکا علیه مردم و نظام اسلامی دارد، اما اگر با نگاه روانشناسی سیاسی به اتفاقات و گفتار بعضی از مسئولان در 8 سال گذشته نگاه کنیم، متوجه میشویم که بعضی از سخنان خارج از عرف دیپلماتیک و دون شأن و جایگاه حقوقی و مردم با فرهنگ و متمدن ایران، عامل دمیدن در تنور تشدید تحریمها بود.
بی تدبیری و عدم باور به اهمیت ادبیات و زبان در رفتار دیپلماتیک، اول رژیم غاصب قدس را از بن بست و انزوای سیاسی و روند رو به رشد تنفر ملتهای جهان، نجات داد و سپس بلندگوی تبلیغات علیه نظام را با استفاده از خوراکی که به وفور در داخل کشور برایش تأمین میشد، چنان پرنفوذ کرد که دشمنان توانستند با استناد به بخشی از سخنان بعضی از مسئولان، مخصوصاً رئیس قوه مجریه دولتهای نهم و دهم، ایران هراسی را به ایران گریزی و سپس در قالب تشدید تحریمهای ناجوانمردانه، به ایران ستیزی بکشانند.
گروههای افراطی که احساس میکردند چتری به پهنای قوه اجرایی کشور و جریانهای فکری همسو پیدا کردهاند، با سوءاستفاده از خلاء عاطفی برخی مسئولان، با تمسک به بعضی سخنرانیها و بعضی از سفرهای غیرمفید سیاسی به خارج از کشور، مخصوصاً در نشستهای سالانه سازمان ملل متحد، میتینگهای خیابانی سازمان یافته را به صورت خودجوش!! تشکیل میدادند و متأسفانه بعضی از مسئولان که اتفاقاً این روزها نیز برای دولت یازدهم ژست پدرانه و دلسوزانه برای نظام و نیروهای دلسوز نظام میگیرند! با پیشنهاد انتشار آن سخنان در قالب کتابهای درسی دانشآموزان و دانشجویان، باعث میشدند که تحریککنندگان دشمنان، احساس انقلابیگری نمایند و هر چه دلسوزان واقعی و استخوانخوردکردههای نظام فریاد برمیآوردند که انقلابیگری، کله شقّی نیست، متأسفانه همچنان بر طبل خویش برای اجماع جهانی دشمنی علیه نظام میکوبیدند.
اگرچه افراطیها، متأسفانه در طول سالهای گذشته به بدنه برخی از نهادها و سازمانها نفوذ کردهاند و چهره نظام را حتی از طریق رسانه ملی! به جهانیان ستبر و زمخت نشان دادند، اما خدا را شکر که مردم فهیم در حساس ترین گردنه تاریخ معاصر، تصمیمی از نوع «حماسه سیاسی» مورد نظر رهبری معظم انقلاب گرفتند و انتخاب و انتخاباتی داشتند که جهانیان انگشت تحیر به دهان گرفتند.
دولت برخاسته از اراده ملت، اگرچه از همان آغاز، مزاحمتهای افراطیون را مانعی برای حرکت نظام در جهت خواست رهبری و اراده ملت میدانست، ولی با اطمینان از حقانیت ملت ایران و مظلومیت نظام اسلامی، عزم خویش را برای پاک کردن سخنان افراطی از ذهن و دل جهانیان جزم کرد و پس از ماهها تلاش دیپلماسی، درست در آستانه صدمین روز تولد دولت یازدهم، برگ زرینی بر تاریخ روشن این ملت افزود.
انتظار قاطبه مردم از گروههای افراطی و رسانهها و پایگاههای خبری همسو در این مرحله این بود که بالاخره متوجه ناسازگاری خویش با خواست عمومی مردم شوند و با تبریک قلبی نه زبانی، این موفقیت به دولت، به رأی اکثریت مردم احترام گذارند. اما اظهارنظرهای این چند روزه مخصوصاً در بعضی از رسانه ها، این تأسف را برای اشاعه فرهنگ لطیف اسلامی دوچندان مینماید که حتی حاضرند تیتر خبرسازیهای خویش را از سخنان آمیخته به کینه رسانههای دشمنان انتخاب کنند.
گروههای فشار، انگار با بقایای فکری چند سال گذشته، عهدی ناگسستنی بسته اند که حاضرند در عدم همراهی با مردم ایران اسلامی به اشتهار جهانی برسند و نام خویش را به عنوان یک اقلیت افراطی در مقابل اکثریت اعتدالی مردم این سرزمین، ثبت نمایند.
این گروه که تا قبل از انتخابات 24 خرداد، بیکاری جوانان را در آمارهای دروغین میپوشاندند و رکود اقتصاد داخلی را باعث هزینههای خارجی و تحریمها میخواندند و تورم را نمیدیدند و یا برای آن عذری بدتر از گناه میآوردند، اکنون چنان خود را دلسوز مردم معرفی میکنند و چنان از دولت تازهکار اشتغال، رونق اقتصادی، ارزانی و... مطالبه مینمایند که انگار این دولت خزانهای سرشار و دولتی بیمشکل و آباد تحویل گرفته است.
شیوه ظریف این روزها گروههای افراطی، افزایش مطالبات مردمی از دولت است. مطمئناً برگزاری مناظرههای اقتصادی در رسانه ملی و پررنگ کردن مشکلات به جای مانده از دولت قبل که خود مسببین اصلی آن هستند، قطعاً تصادفی و از سر دلسوزی نیست، رسانههایی که در طول سالهای گذشته، گویی فراموش کرده بودند که مشکلی به نام تورم در جامعه وجود دارد، وقتی یک باره به آن در دوره کنونی دامن میزنند، هدفی جز القای ناامیدی مردم به دولت یازدهم و عقبههای فکری آن ندارند و به همین دلیل نیز دولت یازدهم و دولتمردان آن در همه سطوح مسئولیتی خطیر دارند چرا که اقدامات صد روزه آنان، به ویژه دستاوردهای دیپلماسی در مذاکرات ژنو 3، نور امید و نشاط را در جامعه درخشانتر کرده است.
نگارنده به هیچ وجه نمیخواهد در توصیف عملکرد صد روزه دولت یازدهم، بزرگ نمایی نماید و مانند همان گروه، عملکرد دولت را بی عیب و نقص و در تاریخ ایران بی نظیر بداند، بلکه تأکید مینماید که اولین شرط برای موفقیت در سالهای آینده، درس گرفتن از نکات منفی همین یکصد روز است، اما بی انصافی است که موفقیتهای یک ملت را اینگونه نادیده بگیریم.
اینک مردم وفادار، از دولتی که توانسته بنبست هستهای و ارتباطات بینالمللی را با اقتدار بشکند، انتظار اهتزاز پرچم اعتبار و اقتدار بیشتر ایران بر قلههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دارند. مطمئناً نگاه آینهوار دولتمردان و رسانههای دلسوز واقعی به نقاط منفی و تقویت نقاط قوت، میتواند چراغ روشنی برای آینده باشد تا شاید گروه اندک افراطی- هرچند بعید است- همراه با مردم و دولت برخاسته از اراده و عزم قاطبه مردم شوند. انشاءالله
* مدیر روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام
/2929