به گزارش خبرآنلاین در حالی که غرویان معتقد است : " مرحوم مدرس در مخالفت با جمهوری رضاخانی، انگیزه های دینی داشته و احساس تکلیف شرعی می کرده و اختلافات سیاسی نقش چندانی نداشته است.عرق دینی و تعصب مذهبی مدرس بود که او را مخالف جمهوریتی کرد که رضاخان از آن دم می زد." اما زیباکلام نظری مخالف با این نظر دارد.
گلچینی از مصاحبه با دکتر زیباکلام درباره جمهوریت در دوره پهلوی را که مورخ آذر 1389منتشر شده است را در این باره می خوانید:
" اینکه چرا مرحوم مدرس، ملکالشعرای بهار و برخی دیگر با مساله جمهوریت مخالفت میکنند برخلاف آنچه گفته میشود ربطی به مذهب ندارد. مرحوم مدرس، مصدق، ملکالشعرای بهار و چند نفر دیگر که در مجموع حدود ده نفر میشدند و در مجلس چهارم به اقلیت مشهور بودند در مقابل اکثریتی که از رضاخان حمایت میکردند، مخالف او بودند. اما چرا اینها با جمهوریت مخالف بودند یک بحث اساسیتری مطرح بود. این افراد اساساً با رضاخان دچار مشکل شده بودند؛ چون اینها از یکسو خدمات رضاخان را میدیدند که همه ملت هم میدیدند و به خاطر آن خدمات از سردار سپه پشتیبانی میکردند. نمایندگان اقلیت هم این خدمات را میدیدند اما تفاوت این اقلیت با دیگران در اینجا بود که مدرس نگران بود.
او فکر میکرد که این شمشیری که امروز اینقدر پرقدرت و نیرومند دارد تمام قدرتهای گریز از مرکز را سر جایشان مینشاند،شمشیر دولبه است و بعدها اگر مصدق و مدرس و هر کس دیگری در مقابلش بایستند همان رفتار را با مدرس و مصدق و کازرونی و ... هم میکند و کرد. بیم و نگرانیهای مرحوم مدرس خیلی هم بیراه نبود. مدرس و همفکرانش یک کار خیلی دشواری را میخواستند انجام بدهند.میخواستند بعد از این کارهایی که او انجام داده بگویند ممنون که کشور را نجات دادی و دیگر به حضورت نیازی نیست. "
این استاد علوم سیاسی می گوید: " رضاخان هم فهمیده بود که نگاه آنها به او نگاهی ابزاری است و میگفت مگر من نوکر شما بودم که بیایم سه چهارسال مبارزه کنم، فداکاری کنم و حالا که مملکت امن شده است بیایم و آن را به احمدشاه و شما تقدیم کنم. امکان ندارد که من این کار را انجام دهم. دو طرف متوجه شده بودند که جدالی پیش روی دارند. هم رضاخان فهمیده بود که اقلیت مانع از تسلط بر قدرت میشود و هم مدرس و دیگران فهمیده بودند که سردار سپه به این سادگیها کنار نمیرود و علت مخالفت اقلیت با مساله جمهوریت از این زاویه بود که اگر رضاخان موفق شود ایران را جمهوری کند، همه چیز تمام خواهد شد و رضاخان قدرت مطلق این جمهوری خواهد شد. بنابراین اقلیت با چنگ و دندان تلاش میکردند که از احمدشاه استفاده کنند و او را تحریک کنند که بیا و این تاج شاهی را بگذار بر سرت و کاری کن. احمدشاه هم عاقلتر از آن بود که با شیری درنده همچون رضاخان دربیافتد و ترجیح میداد در همان رم و فلورانس و پاریس باقی بماند. "
زیباکلام می افزاید: " پس مخالفت مدرس با ایده جمهوری رضاخانی مخالفت با رضاخان بود، نه با جمهوری. برخلاف تصویر و تصوری که از مدرس ترسیم شده، مدرس اصلاً و ابداً به دنبال حکومت اسلامی نبود. مدرس در حقیقت یک سیاستمدار ملی و وطنپرست بود که لباس روحانیت هم بر تن داشت. او روحانیای نبود که سیاستمدار شده بود، سیاستمداری بود که لباس روحانیت هم بر تن داشت. بنابراین شما میبینید که مدرس با جمهوریخواهی مخالفت میکند چون معتقد است اعلام جمهوری به قدرت گرفتن رضاخان منجر خواهد شد. من هیچ تردیدی ندارم که اگر ایشان میدید که جمهوریخواهی باعث میشود رضاخان تضعیف شود،میرفت به دنبال ایده جمهوری و جمهوریت."
/6262