ویلیام مکس فیلمان وایتهد، سفیر آفریقای جنوبی در تهران در مصاحبه با مجله مثلث شخصیت سیاسی و مدیریتی ماندلا را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار داده است:
آقای سفیر! از دید شما میراث ماندلا برای جهان قاره آفریقا و کشورتان آفریقای جنوبی چیست؟
او آماده بود برای جنبش مردم جانش را فدا کند و منافع مردم را بر منافع شخصی خود ترجیح میداد. او از خانوادهای سلطنتی بود. او عضو خانواده سلطنتی تیمبو بود و کار موفقیتآمیزی در ژوهانسبورگ داشت. او میتوانست منافع خود را دنبال کند، به جای اینکه «راه دشوار برای آزادی» را که پر بود از خطرها و از خودگذشتگیهای شخصی و خانوادگی انتخاب کند. بدین ترتیب مجبور شد خانواده خود را بدون شوهر، پدر و پدربزرگ بگذارد. اما برای ما این میراث را بر جای میگذارد، آگاهی همیشگی از نیازهای فقیرترین افراد، رهبری جمعی و احترام بسیار زیاد برای برقراری دموکراسی. در آفریقا ماندلا در خط مقدم ایجاد روحیه جدید برای بهکارگیری رهبران انتخاب شده توسط مردم قرار دارد. تنفر از دیکتاتوری و نیاز رهبران کهنسال به کنارهگیری از قدرت و انتقال آن به رهبران جوانتر و پرانرژی تر از دیگر میراثهای ماندلاست. او نه تنها برای ما آفریقاییها، بلکه برای مردم همه دنیا نماد پدر است. میراث ماندلا عشق او برای کودکان است. در نتیجه تلاشهای او و ایجاد بنیاد کودکان نلسون ماندلا، میراث او گسترش مییابد زیرا این بنیاد به شکلگیری ماندلاهای بسیار دیگر کمک میکند که آفریقا را سربلند خواهند کرد.
در نگاه ماندلا و در روش مبارزاتی او کمونیسم و ایدئولوژهای رادیکال چه جایگاهی داشتند؟
مبارزه در آفریقای جنوبی اساساً مبارزه با حاکمیت استعماری آپاتاید بود. مبارزهای بود علیه سلب مالکیت مردم آفریقای جنوبی از اراضی، آزادی مدنی، سلب مالکیت فرهنگی و استیلا بر مردم. بین سالهای 1952 تا 1990 شکلهای مختلف مبارزه رخ داد که شامل جنگهای مقاومتی برای دادخواهی از قدرتهای استعماری میشود و به شکلگیری سازمانهای مقاومتی، ایجاد سازمانهای دموکراتیک مردمی و مبارزه مسلحانه انقلابی انجامید که نهایتاً به ایجاد جامعه بر پایه صلح و ظهور آفریقای جنوبی جدید در سال 1994 ختم شد.
در طول این جنبش و این مبارزهها سازمانهای مختلف با گرایشهای مختلف ایجاد شدند که هدف آنها پیگیری مبارزه برای دستیابی به جامعه دموکراتیک آفریقای جنوبی بود. کنگره ملی آفریقای که در سال 1912 شکل گرفت یکی از برجستهترین و مهمترین آنها و بعدها جایگاه سازمان پیشتاز مبارزه را به خود گرفت.
در این فرآیند، کنگره ملی آفریقا تأثیر بسیار زیادی بر ماندلا داشت، بیشتر به خاطر اصول، خرد و توانایی کنگره برای بسیج کردن مردم آفریقای جنوبی، هم در حومه و روستا هم در شهر. در واقع، در متن کنگره ملی آفریقاست که ماندلا به عنوان یک آفریقایی ملیگرا ظهور کرد، وقتی که در سال 1943 به لیگ جوانان پیوست. از مشخصههای سالهای 1912 تا 1990 تشکیل سازمانهای مختلفی بود که فعالیت آنها عبارت بود از مشارکت دادن انبوه مردم برای دستیابی به حقوق دموکراتیک بین مردم آفریقای جنوبی مخصوصا و در حالت کلی در بین مردم آفریقا، که یکی از مهمترین این سازمانها کنگره ملی آفریقاست و دیگر سازمانها از این قرارند: سازمان مردم آفریقا، حزب کمونیست آفریقا فعال بود و رهبران آن اکثراً سفیدپوستانی بودند که با جنبش آفریقاییها همدل و همراه بودند و همچنین وابسته بود به حزب کمونیست بینالملل. همچنین جنبش اتحاد غیراروپایی هم بود که الزماً با کنگره ملی آفریقای جنوبی موافق نبود. اتحادیه اصناف، سازمانهای مدنی و سازمان کشاورزان هم فعال بودند و با کنگره ملی آفریقا در ارتباط و در مبارزه فعال بودند.
وقتی که مهاتما گاندی به آفریقای جنوبی آمد، او نیز در شکلگیری کنگره ناتال و ترانسوال ایندین کمک کرد که به جنبش مقاومت منفی معتقد بودند که بعداً رابطه کاری نزدیکی با کنگره ملی آفریقا پیدا کردند. همچنین دهه پنجاه شاهد شکلگیری سازمان سفیدپوستان دموکرات و کنگره رنگین پوستان بود. اساساً میتوان گفت که همه این گرایشها به رهبریت کنگره ملی آفریقا در مبارزه برای آزادی ظهور پیدا کردند که اهداف کنگره ملی آفریقا نیز خود نهایتاً در منشور آزادی و بیانیه 1955 مطرح شد. نلسون ماندلا به عنوان یک ملیگرا ظهور پیدا کرد و ملیگرا هم باقی مانده است. اگرچه او نیز میگوید که تحتتأثیر تعهدات حزب کمونیست برای جنبش مردم آفریقا، فعالیت دموکراتها سفیدپوست و هندیهای صلحجو در پیگری برای به دست آوردن دموکراسی بوده است اما برای سیستم برتانایی دموکراسی در عین پذیرفتن اصول تقسیم کردن منابع کشور بین همه مردم آن، احترام قائل بود. او تحت تأثیر جنبش پاین آفریکان و نیاز برای آفریقای متحد بود. برنامه حزب کمونیست آفریقای جنوبی با اهداف کنگره بلکه از منشور آزادی کنگره در تعارض نبود ملی آفیقا حمایت میکرد و رهبری کنگره ملی آفریقا را به رسمیت میشناخت. در مبارزه ملی برای آزادی و در نتیجه این صحبت بین کمونیستها رایج بود که برای یک کمونیست خوب بودن در ابتدا باید یک عضو خوب کنگره ملی آفریقا بود. بنابراین ماندلا مشارکت وسیع سازمانهایی که متفاوت بودند اما معتقد بودند به جنبش مشترک برای آزادی را پذیرفت.
ماندلا اولین فرمانده شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا بود. این ساختار نظامی در نتیجه این حرف ماندلا تشکیل شد که پس از دورههای طولانی دادخواهی علیه رژیم نژادپرست آپارتاید که از پرداختن به خواستههای دموکراتیک مردم خودداری میکرد، مردم آفریقا هیچ گزینه دیگری نداشتند، جز درگیری در مبارزه مسلحانه، اختلاف نظر زیادی بین اعضای جوان اتحادیه اصناف و حزب غیرقانونی کمونیست آفریقای جنوبی در این باره وجود داشت. هدف مبارزه مسلحانه این بود که به رژیم نشان دهند که مردم آفریقا دیگر نمیخواهند که علیه قتل عام خشونتبار در شاریویل غیرفعال باشند. در این قاتلعام 69 نفر کشته شدند که محکومیت جامعه بینالملل را علیه رژیم به همراه داشت. در اصل هدف فعالیت مسلحانه تجهیزات آپارتاید بود مانند نیروگاهی برق و سمبلهای آپارتاید. هدف مانلا و فرماندهان شلخه نظامی کنگره ملی این بود که به سفیدها به خاطر سفید بودن حمله کنند مبارزه مسلحانه با دادخواهی به قدرت استعماری سابق انگلیس برای مداخله و همچنین گسترش حمایت برای مبارزه آفریقای جنوبی در کشورهای جهان کامل میشد. در نتیجه مبارزه این عوامل را در برداشت: فعالیت مسلحانه، حضور کنگره ملی آفریقا در جهان و توسعه همبستگی با ملتهای دیگر جهان.
52301