*در حمله به سفارت ایران در لبنان عملیات انتحاری دوگانه صورت گرفت که عوامل آن شناسایی شدند. این عوامل به گردانهای عبدالله عزام مربوط بودند که مسؤولیت این حمله را برعهده گرفتند. همه میدانستند رئیس گردان عبدالله عزام، ماجد الماجد عربستانی است. عملیاتهای تروریستی ماجد الماجد تنها به لبنان مربوط نمیشود و عملیاتهای تروریستی مهلکی در خاورمیانه عربی انجام داده است. به عبارت دیگر این گردان را نمیتوان یک گردان تازهتاسیس نامید بلکه بیش از 10 سال سابقه فعالیت تروریستی دارد. در حقیقت هرگاه این گردان مسؤولیت یک عملیات تروریستی را قبول کرده مشخص شده پای القاعده در میان است.
*اینکه ماجد الماجد بیماری دارد دروغ نیست چون وی دچار نارسایی کلیه بود اما اینکه آیا بیماری وی در حدی بوده که امکان بازجویی نداشته باشد، جای ابهام دارد. مرگ این فرد مشکوک به نظر میرسد و باید بررسی شود که آیا بر اثر بیماری فوت شده یا با توجه به اسرار زیادی که داشته برخی کشورها منفعت خود را در مرگ وی دیدهاند، به هر حال دولت لبنان باید در این باره پاسخگو باشد.
* عربستان نفوذ زیادی در بخشی از دستگاههای اطلاعاتی پلیس لبنان و حتی در برخی جریانهای سیاسی دارد مانند المستقبل به ریاست سعد حریری که ارتباط کاملا آشکاری با عربستان دارد و مشاهده میکنید که عربستان فشار زیادی وارد کرد برای اینکه ماجد الماجد به عربستان منتقل شود و اعلام کرد وی باید در آنجا محاکمه شود. این در حالی بود که جمهوری اسلامی ایران درخواست داده بود که هیاتی از ایران برای بازجویی ماجد الماجد به لبنان برود ولی وزارت خارجه عربستان با این امر مخالفت کرده و گفته بود چون وی شهروند سعودی است باید در عربستان محاکمه شود در حالی که حمله به سفارت ایران صورت گرفته و منطقی بود که ایران در بازجویی وی حضور داشته باشد. در حقیقت حضور ایران در این بازجویی از آن جهت اهمیت داشت تا زوایای پنهان این حمله تروریستی و ارتباطات ماجد الماجد بررسی و مشخص شود که آیا وی به عنوان تکفیری مستقل عمل کرده یا وابسته به دستگاه اطلاعاتی عربستان بوده است.
*در روابط دیپلماتیک با عربستان مشکل از سمت ایران نیست مشکل از خود عربستان است. نکتهای که در این میان مهم است این است که اتفاقات سال2003 و سقوط صدام و روی کار آمدن نظام جدیدی در عراق که روابط خوبی با ایران دارد باعث شد عربستان خود را بازنده این تحولات قلمداد کند. به عبارت دیگر عربستان به هیچوجه رابطه مساعد میان ایران و عراق را تحمل نمیکند حالا فرقی هم ندارد که چه دولتی در ایران بر سر کار باشد
* براساس سیاست خارجی عربستان، نباید روابط بین ایران و عراق خوب باشد. در تحولات دیگر منطقه هم عربستان احساس باخت کرده و خود را بازنده تحولات منطقه میداند. در بحث سوریه عربستان سرمایهگذاری زیادی کرد که دولت بشار اسد سقوط کند ولی این اتفاق نیفتاد و حتی مخالفان اسد دچار مشکل شدند. در لبنان نیز دولت سعد حریری 3 سال پیش سرنگون شد و این یک شکست برای عربستان محسوب میشد. سقوط بنعلی و مبارک نیز به همین وضع بود و عربستان خود را در تمام این تحولات بازنده میبیند لذا در مقابل ایران استراتژی مواجهه دارد و در مسائل دیپلماتیک مشکل از سمت عربستان است نه ایران.
*از بعد رسانهای خوب است اینکه ما توپ را در زمین حریف بیندازیم و به همه اثبات کنیم که ایراد از طرف مقابل است و اتهامی که امروز عربستان به ایران میزند مبنی بر ناآرام کردن فضای منطقه را متوجه خود عربستان کنیم اما اگر از نظر عملی بیاییم استراتژی را بر این پایه قرار دهیم که عربستان خواهان بهبود رابطه با ایران است، این کار غلط است.
*امیدواریم بتوان با گفتوگو عربستان را سرعقل آورد تا از این اقدامات خود دست بردارد اما با توجه به روحیهای که در بندر بن سلطان و سعود الفیصل وجود دارد به این بهبودی خوشبین نیستم و امیدی ندارم. مثلا در جریان سفر آقای ظریف به کشورهای منطقه وی قصد داشت به عربستان نیز سفر کند اما به این بهانه که سعودالفیصل مریض است وی را نپذیرفتند این در صورتی است که سعودالفیصل همیشه مریض بوده است و علت نپذیرفتن ظریف به خاطر استراتژی مواجهه عربستان با ایران است. در گذشته هم دیدید پادشاه عربستان دست آقای احمدی نژاد را در دستان خود گرفته بود ولی عملا بعد از آن بازهم تغییری در رویکرد عربستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفت.
27212