معمولا در رابطه با نحوه ارتباط مقامات عالیرتبه کشورها با مردم، در هر کشوری قاعده، آیین و تشریفات خاصی حکمفرماست که این روند با آداب و رسوم، سنتهای رایج، اخلاق اجتماعی و روانشناسی جامعه ارتباطی معنادار دارد. طبیعتا مردم در جوامع امروز از مقامات ارشد خود انتظار دارند وظایف خطیری که قانون به آنها محول کرده را به نحو احسن اجرا کرده و در راستای اعتلا و ارتقای کشور از هیچ کوششی دریغ نکنند. در این راستا حضور مقامات عالیرتبه در مراسم با حضور مردم یا در مناطقی از کشور علیالقاعده باید بر اساس اصول شناخته شدهیی همچون اصل هزینه و فایده، اصل مدیریت زمان و توجه به نیازها و متناسب با وظایف شناخته شده تعریف و تعبیر شود. بهطور مثال در کشور ما روز 22 بهمن ماه به عنوان روز ملی، یادآور پیروزی انقلاب اسلامی ما به رهبری امام راحل (ره) است و در تقویم رسمی و ملی کشور نیز برای تمام آحاد ایران یادآور آن روز است و در جهان هم این روز را به عنوان روز ملی ایران میشناسند. حضور رییسجمهور در این مراسم که هر ساله با حضور میلیونها هموطن در سراسر ایران و به ویژه تهران صورت میپذیرد امری شناختهشده، متعارف و در چارچوب عرف و عادات جمهوری اسلامی به حساب میآید و سخنران این مراسم نیز همیشه رییسجمهور بوده است. شاید روز جهانی قدس را نیز از همین مقوله تجمعات بتوان به حساب آورد که هر ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان با حضور میلیونها روزهدار در سراسر کشور برگزار میشود. حضور رییسجمهور و حتی روسای دیگر قوا در استانها میتواند نشانگر توجه مقامات ارشد نظام سیاسی به سایر نقاط کشور باشد. دولت میتواند با این کار ضمن انجام وظایفش در حوزههای متبوع با مردم آن سامان ارتباط رودررو برقرار کند. به این ترتیب فضا برای شناخت عینی و متناسب مقامات عالیرتبه نظام از مناطق مختلف کشور هم فراهم میشود. گرچه تعمیق و افزایش شناخت مورد نیاز میتواند از سایر مجاری شناخته شده همچون گزارش کارشناسانه مقامات محلی همچون استانداران و فرمانداران و مدیران کل استانی یا نمایندگان مجلس و همچنین بازرسان اعزامی به مناطق نیز فراهم شود. اما کارکرد دیگری که در این سفرها مورد توجه و تاکید قرار گرفت، کارکرد تبلیغاتی بود که میتوانست بیانگر عمق علاقه و رابطهیی باشد که در این دیدارهای مبتنی بر شور و احساس بین مسوولان و مردم تعریف میشود. اما این رویکرد به گونهیی مورد توجه و تاکید قرار گرفت که سایر وجوه آثار اینگونه سفرها را در سایه قرار داد یا به حاشیه راند. در این شرایط به نظر میرسید که در ضمیر ناخودآگاه مسوولان به ویژه مسوولان رسانه ملی این کارکرد بیش از دیگر کارکردهای این نوع مسافرتها مورد علاقه و تاکید بود .متاسفانه این روند در سالهای اخیر به گونهیی پیش رفت که مسوولان محلی اعم از بخشداران، فرمانداران، شهرداران و استانداران، به هنگام سفرهایی که در قالب سفرهای استانی سازماندهی میشد مهمترین دغدغهشان سازماندهی سفر و چگونگی گسیل مردم از شهرها و روستاها به مرکز استان و تدارکاتی بود که علیالقاعده باید در اینگونه سفرها صورت میگرفت. تعطیلی ادارات، مدارس و مراکز کسب و کار از آسیبهایی بود که در این سفرها کمتر به چشم میآمد و نهایتا روندی که شاید در آغاز دولت نهم و دهم به عنوان یک نوآوری و دستاورد مورد توجه قرار گرفت پس از مدتی و با مطالعه دقیق این سفرها مشخص شد که بیشتر معطوف به ظاهر و شکل کار بود تا اینکه دیگر ابعاد ماجرا مورد دقت، تامل و آسیبشناسی قرار بگیرد.
در حالی که این روند برخلاف آموزههای شناخته شده توسط دین اسلام و امام اول شیعیان حضرت علی (ع) بود؛ آنجا که به هنگام بازدید از مدائن هنگامی که با استقبال خارج از عرف مستقبلین روبهرو شدند تحمل نکرده و آنها را از این کار منع کرده بودند. حجم مصوباتی که در این سفرها بعضا به عنوان مصوبات هیات دولت خبرساز میشد به هیچوجه با تصمیمگیری مبتنی بر کار کارشناسی یا نظام مدیریتی هدفمند منطبق نبود. گویا تعداد مصوبات بیش از کیفیت آنها یا سرانجام اجرایی شدن آنها واجد اهمیت بود؛ مصوباتی که خیلی از آنها در دوران هشت ساله حتی آغاز نشد چه برسد به آنکه اتمام آن را مشاهده کنیم. به تعبیر آقای مجید انصاری معاون پارلمانی رییسجمهور، این مصوبات اگر بخواهد اجرایی شود حداقل 16 سال زمان میبرد آن هم بدون در نظر گرفتن تورم 40 درصدی که هر ساله بر کشور و این پروژهها تحمیل میشود. اگر بخواهیم نگاه آسیبشناسانه خود را به این سفرها تسری بدهیم خواهیم دید که خیلی از وزرا در سفرهای استانی اساسا به لحاظ تفهیم موضوعی حوزه وظایف در دولت، شاید حضورشان در آن استان و در آن مقطع از زمان کمکی به شناخت آنها یا تصمیمگیری درست آنها نکند. لذا انتظار میرود رویکرد سفرهای استانی در دولت فعلی به سمتی رود که ضمن حفظ نقاط قوت این سفرها، از نقاط ضعف آن کاسته و به سمتی هدایت شود که از بار تبلیغاتی آن کم شده و بر ابعاد کیفی آن افزوده شود؛ سفرهایی که میتواند به جای اینکه هدف قرار بگیرد تبدیل به وسیله شود تا توسعه، رشد، افزایش رفاه و تقویت مدیریت در این مناطق را به دنبال داشته باشد. امید است زین پس بهجای تعطیلی استانها در این نوع مسافرتها، شاهد آثار مثبت، پربار و کمهزینه این سفرها باشیم تا به این طریق مردم نتیجه سفرها را در نحوه مدیریت و رونق کسب و کار و کاهش تورم، بیکاری و فساد در فضای اداری و اجتماعی شهرهایشان مشاهده کنند.
/212 27