*در این سالها در پروژههای صنعتی-معدنی و صادراتی درگیر بودهام و هستم. در برخی قراردادهای بینالمللی هم مشورت دادهام.
*در دورهیی که دکتر لاریجانی مسوولیت داشتند و بعد از آن نیز تا زمانی که مهندس آقازاده در سازمان بودند هر زمان کمک و مشورتی میخواستند در خدمت بودم. پس از آن هم اگر مطلبی به نظرم میرسید به طور غیرمستقیم مطرح میکردم ولی نمیدانم که آیا به دست مسوولان میرسید یا نه ولی هیچ نقش مستقیمی در این مدت نداشتهام.
*الان هم بهشدت درگیر کارم و امکان و فرصت درگیر شدن در موضوعات سیاسی را ندارم.
موقعیت کاری و علاقه و تمرکز فکریام بیشتر متوجه مباحث اقتصادی است تا سیاسی.
* بیانیه سعدآباد صرفا یک حرکت تاکتیکی بود. در آن مقطع لازم بود قطعنامه شورای حکام بیاثر و از ارجاع پرونده به شورای امنیت جلوگیری شود که شد. ما آن موقع به زمان نیاز داشتیم تا نواقص و کمبودهای برنامه تولید سوخت را یک به یک کامل کنیم. سعدآباد و توافقهای بعدی این فرصت را فراهم کرد و برنامه بدون هزینه سیاسی کامل شد. لذا براساس اهداف تعریف شده در آن مقطع کاملا بجا و موفق بود.
اما توافق ژنو شالوده یک توافق درازمدت را پیریزی کرده است. دستیابی به این توافق بسیار دشوار بوده و نتیجه آن بسیار مهم و تعیینکننده است. با توافق ژنو زمینه برای حل نهایی این بحران با تداوم غنیسازی و تولید سوخت فراهم شده و این دستاورد بزرگی است.
* تنها تضمین موجود در این مقطع اراده طرفین برای نیل به راهحل جامع از یکطرف و از طرف دیگرهزینه بالایی است که عدم توافق برای طرفین دعوا در پی خواهد داشت. به نظر من همین تضامین به قدر کافی مهم هستند که دو طرف را به سمت راهحل سوق دهند. این نکته هم مهم است که باعقبنشینی امریکا تفاهم نسبت به مسائل باقیمانده دشوار ولی کاملا امکانپذیر است.
*دولت قبلی در ابتدای کار قدری بیمحاسبه و بیمحابا عمل کرد که عمدتا انگیزههای سیاسی داخلی داشت ولی به تدریج به موضوع مسلط شد و تلاش کرد ضمن پیش بردن برنامه هزینههای سیاسی و اقتصادی تحمیل شده را کاهش دهد. تا حدی هم موفق بود از جمله در آلماتی که زمینه اولیه را برای توافقهای بعدی فراهم کرد.
*آمریکا بالاخره به خواست مردم ایران یعنی ادامه غنیسازی و تولید سوخت هستهیی تن داد. این توافق زمانی که نهایی و قطعی شود به منزله پذیرش ایران در جمع بسیار کوچک کشورهایی است که توانایی و تجهیزات تولید سوخت هستهیی دارند.
*اگر مردم ما از رقابتها و دعواهای پشت پرده کشورهای بزرگ برای به انحصار درآوردن سوخت هستهیی آگاه شوند قدر و ارزش این توافق اصولی برایشان آشکار خواهد شد. هیچ یک از قدرتهای سیاسی امروز میل ندارند که کشورهای در حال توسعه وارد عرصه سوخت هستهیی شوند. ایران با مقاومت و درایت بالاخره این سد آهنین را شکست و راه را برای بقیه کشورهای در حال توسعه نیز هموار کرد.
* ایران زمانی برنامه غنیسازی بومی را شروع کرد که غربیها همه امکانات صلحآمیز را ممنوع کردند. غنیسازی 20 درصد هم، زمانی شروع شد که امکان تامین آن فراهم نشد و بهانهجویی کردند. اینکه ایران نشان داد اگر اراده کند هر آنچه در زمینه کاربرد صلحآمیز لازم باشد خودش تولید خواهد کرد درتغییر نگاه غرب اثر محسوس داشت ولی اینکه بگوییم این توافق منحصرا به این دلیل حاصل شد صحیح نیست. زمانی که غنیسازی تا پنج درصد بود تحریمها هم کمتر بود و با تولید 20 درصد تحریمها هم شدید شد. بنا بر این از نظر تناسب مواضع مذاکراتی تغییر عمدهیی رخ نداد. ولی اصولا بنده این تناسب را موضوع اصلی نمیدانم. اساس مساله این است که ایران به غنیسازی ادامه بدهد که این در توافق اولیه آمده و انشاءالله در توافق نهایی هم منظور خواهد شد.
* با لغو تحریم پتروشیمی سالانه مبلغی حدود 20 میلیارد دلار درآمد ارزی آزاد میشود و محدودیتهای بانکی در این مورد لغو میشوند و این بخش اخیر یعنی آزاد شدن خدمات مربوط به صادرات پتروشیمی است که حایز اهمیت است.
* دکتر روحانی در هر میدانی که وارد میشوند با برنامهریزی و طراحی و حوصله و طمانینه کار میکنند. لذا ضریب موفقیتشان در کارها بسیار بالاست. دکتر روحانی جزو نخستین تدوینکنندگان برنامه هستهیی صلحآمیز ایران بود - در مقطع 2003 زمانی که دشمنان ایران قصد از بین بردن نطفه صنعت هستهیی را داشتند با تدبیر برنامه را جلو برد و همه زیرساختها را کامل کرد - و در مقطع جدید ورود ایران به باشگاه اختصاصی و انحصاری صنعتمداران هستهیی را پایهریزی کرده است. در هیچ یک از این دورهها هم از سرزنش سرزنشگران خسته و دلسرد نشد و همه اعتبار خود را در این مسیر فدا کرد. تاثیر ایشان بر این پرونده غیرقابل انکار است.
/212 27