[این متن در ایران نهم بهمن چاپ شده اما باز آگهی به من خدمت کرده و بخشی از آن را با خود برده! نمی‌دانم از دست این آگهی به کجا عارض شوم اما خُب رورزنامه است دیگر. ملت با همین آگهی نان می‌خورند و من هم!]

بعضی مواقع یک پدیدهی فانتزی آن قدر در دنیای واقعی دوام میآورد که خودش بدل میشود به واقعیت!

یادتان هست وقتی که «پسرخاله» در مورد مشکلات‌‌اش با ایرج طهماسب حرف میزد و روند این مشکلات آن قدر عجیب بود که ما از شدت ناممکنی اتفاقها خندهمان میگرفت و همین میشد عنصر جذابی که میتوانستیم سالها نقلاش کنیم و با یادآوریاش در محافل دوستانه یا خانوادگی بخندیم؟ حالا کل برنامه دچار همین مسیر ناممکن شده!

ایرج طهماسب خودش از شنیدن خبر پخش «کلاه قرمزی93» شگفتزده شده و ناچار یادداشت کوتاهی نوشته و اعلام کرده: «اینجانب - ایرج طهماسب - در طول یک سال گذشته، هیچ جلسه‌ای با هیچ مدیری از سازمان صداوسیما نداشته‌ام و نمی‌دانم وقتی صحبت و قراری گذاشته نشده است، چرا باید شایعه تولید و پخش «کلاه قرمزی 93» از اخبار سراسری پخش شود.» این یادداشت و اظهار بیاطلاعی از ساخت سری جدید «کلاه قرمزی» در حالیست که علی بخشی‌زاده، مدیر شبکه دو از پخش قطعی این مجموعه در نوروز 1393 خبر داده!

پیش از این هم خبرهایی منتشر شده بود در تابستان امسال که روایت علی زارعان، مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو بود از مذاکره با تهیهکننده و عوامل مجموعه برای « تولید پروژه ویژه» و اعلام کرده بود که «نوروز 93 پروژه‌ای بزرگتر از حد معمول خواهیم داشت و در همین زمینه مذاکرات ادامه دارد.»

حالا بیاییم فرض کنیم که پسرخاله با صدای حمید جبلی دارد این قصه را تعریف میکند:« خُب ما رفتیم با مدیر شبکه صحبت کردیم که ما آمادهایم برای پروژه ویژه اما گفت چرا عجله میکنی پسرخاله! صبر کن! هنوز تا عید خیلی مونده! گفتیم خُب الان بهمنه پس کی برسیم به خونهتکونی، کی برسیم به خرید عید؟ گفت صبر کن پسرخاله! ما هم گفتیم چشم! احترام بزرگتر واجبه! بعد شبش اومدیم اخبار تماشا کنیم دیدیم اعلام کرد هی اعلام کرد! زنگ زدیم بهش که تو گفتی صبر کن پس چرا خودت صبر نکردی؟ گفت گفتم توصبر کن پسرخاله، نگفتم خودم صبر کنم پسرخاله! دیدیم راست میگه! آخه احترام بزرگتر واجبه! نشستیم به خوردن آجیل جای شب عید، چون اون موقع که داریم برنامه میسازیم. یه دفعه گفتیم آخ! نگو که فندقو با پوست داشتیم جای تخمه میخوردیم! بعد میگن کوچیکترا به چیزایی که براشون خطر داره، توجه نمیکنن! خُب تقصیر خودته آقای مجری! چرا مذاکره نمیکنی آقای مجری؟مگه چیه؟!»