«عصبانی نیستم!» فیلمی است که مختصات یک نسل را به تصویر می‌کشد و از جامعه‌ای صحبت می‌کند که با همه زیبایی‌ها و زشتی‌هایش برایمان آشناست.

محدثه واعظی‌پور: نمایش بعضی فیلم‌ها در این سرزمین منجر به شکل گیری دایره‌هایی از سوء تفاهم‌می‌شود. فضایی خارج از منطق، پر از حاشیه و جنجال پدید می‌آید که نمی‌توان در غبار حاصل از آن درست اندیشید و جانب انصاف را رعایت کرد.

کافی است به حافظه رجوع کنیم که یادمان بیاید چه فیلم‌هایی توقیف یا ممیزی شده‌اند و آن گاه که روی پرده رفته‌اند، مخاطبان از میزان کم تحملی بعضی مدیران و مسئولان نسبت به این آثار تعجب کرده‌اند. بعضی از این فیلم ها که چند سال در آرشیو یک نهاد یا سازمان خاک خورده‌اند آثاری معمولی یا حتی ضعیف بوده‌اند که اگر در مرکز جنجال قرار نمی‌گرفتند به آن‌‌ها اقبالی نمی‌شد. دستگاه ممیزی در این موارد لطف کرده و برای آن اثر تبلیغ و مخاطب تشنه تربیت می‌کند.

این اتفاق برای «عصبانی نیستم!» به کارگردانی رضا درمیشیان هم افتاده، هر روز فشارها برای دیده نشدن یا نادیده انگاشتن فیلم بیشتر می‌شود و این متشنج کردن فضا مانع از داوری درست درباره فیلمی می‌شود که با ضوابط قانونی جمهوری اسلامی مجوز ساخت و نمایش دریافت کرده، در فضای حرفه‌ای و با بودجه شخصی ساخته شده است.

«عصبانی نیستم!» در جشنواره‌ای که بسیاری از آثارش قدرت جذب مخاطب ندارند، میان دغدغه‌های اجتماعی فیلمساز و نگاه سینمایی او پل می‌زند. درمیشیان جوان به نفع محتوا، فرم را فدا نمی‌کند. فرم بازیگوشانه، تصاویری که از ذهن خسته قهرمان فیلم نشات می‌گیرد، موسیقی همسو با حال و هوای قصه و فضای امروزی «عصبانی نیستم!» آن را به اثری ویژه تبدیل کرده است. فیلمی که مختصات یک نسل را به تصویر می‌کشد و از جامعه‌ای صحبت می‌کند که با همه زیبایی‌ها و زشتی‌هایش برایمان آشنا است.

بر خلاف بعضی فیلم‌ها که داعیه اجتماعی بودن دارند، اما تصویری غیرواقعی از دنیای اطرافمان می‌سازند، «عصبانی نیستم!» به صراحت از مشکلات جوانان سخن می‌گوید. عجیب است که مخالفان فیلم آن را به سیاه‌نمایی متهم می‌کنند در حالی که روایت قصه نوید (نوید محمدزاده) و ستاره (باران کوثری) صادقانه و بی‌اغراق است. دنیای عاشقانه جوانی که بیکار است، مدام از سوی دیگران تهدید می‌شود و نمی توان انتظار داشت پدر ستاره یا دیگران برای حل مشکل قهرمان دوست داشتنی فیلم گامی بردارند. او دوره‌ای بحرانی از زندگی را پشت سر می‌گذارد که حتی معجزه عشق هم در آن نجات بخش نیست. تصاویری که مربوط به گذشته دو شخصیت اصلی است و مانتوی قرمز ستاره در فضای خاکستری انعکاسی از شروع عاشقانه یک رابطه عاطفی است که در کوران مشکلات زندگی نوید به قهقهرامی‌رود.

فصل‌های عاشقانه و مشترک نوید و ستاره، جزئیاتی دوست داشتنی دارد و دیالوگ‌ها و حرکت بازیگران مانند «بغض» کلیشه‌ای‌ترین حالات و جمله‌ها را در قالبی خلاقانه ارائه می‌دهد. فصل سینما رفتن شخصیت‌ها که نوید تلاش می‌کند اندوه و یاسش را در پس جمله‌های عاشقانه از ستاره پنهان کند یا فصل گفت‌وگوی آن‌ها در حاشیه بزرگراه و پریشان‌گویی‌های ذهنی نوید دنیای ناآرام و متلاطم شخصیتی را بازتاب می‌دهند که به گفته خودش برای جنگیدن با زندگی آماده است، اما این جامعه درگیر بحران‌های اخلاقی و اقتصادی است که قهرمان سرزنده و جوان را از پا می‌اندازد و عشق را به مسلخ می‌برد.

نگاه تصویری درمیشیان به قصه و کوشش او برای تقویت وجه بصری فیلمش «عصبانی نیستم!» را فراتر از یک بیانیه ژورنالیستی درباره تبعیض یا اضمحلال عشق قرار می‌دهد، فیلم اثری است هنرمندانه همراه با نشانه‌های تصویری پرشمار برای نمایش درونیات و ذهنیت قهرمانش و اگر این ذوق هنرمندانه سینما نیست، چه تعریفی از سینما می‌توان داشت؟ می‌توان از انتخاب درست محمدزاده و بازی هوشمندانه او به سادگی عبور کرد؟ می‌توان ترسیم دنیای بخشی از جوانان امروز را در قالب تصاویر و قاب‌ها در حاشیه خیابان‌هایی شلوغ و پر دود نادیده گرفت؟ استفاده درست از نریشن و روایت اول شخص، انتقال به جا و موجز اطلاعات و حتی شوخی‌های ظریف و طنازانه فیلم را می‌شود از یاد برد؟

«عصبانی نیستم!» یک فیلم سینمایی است، می‌شود منصفانه با آن برخورد کرد، حتی می‌توان دوستش نداشت، اما نباید به بهانه دوست نداشتن آن، به جشنواره فیلم فجر یا سینمای ایران حمله کرد. طبیعی است که هر اثر هنری نمی‌تواند همه سلایق را راضی کند و مگر فیلم‌های دیگر جشنواره امسال این معجزه را به انجام رسانده‌اند؟ سرنوشت فیلم تازه درمیشیان فعلا با حاشیه‌ها گره خورده، اما در نگاهی دور از این غبار آنچه باقی می‌ماند ثبت یک دوره تاریخی است، ثبت خاطرات یک زوج که زمزمه‌ها و خنده‌های عاشقانه‌شان در این شهر بزرگ دفن شده است.

5858

منبع: خبرآنلاین