تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۴

جشنواره فیلم فجر امسال، کلکسیونی از شکست بزرگانی بود که نامشان به تنهایی می‎تواند اعتبار یک جشنواره و سینمای یک کشور باشد.

بزرگان سینمای ایران گویا به پازل‌های یک دومینوی تاسف آور تبدیل شده بودند که طی ده روز جشن سینما یکی پس از دیگری می افتادند و جریان سینمای خود را نیز فرو می‌ریختند. با این حال سکانس پایانی جشنواره فجر، تکمیل شکست بزرگان بود؛ آنجا که حاتمی کیا و درویش در اختتامیه حاضر نشدند؛ کارگردانانی که اتفاقا بیشترین سیمرغ ها را هم از آن فیلم جدید خود کردند.

همین اول باید با ادبیات ابراهیم حاتمی کیا بگویم که «خدا کند که دلیل نیامدن او به اختتامیه این نباشد که در رسانه‌ها منتشر شد»...و یا «دعا کنیم که حاتمی کیا به خاطر سیمرغ، غایب اختتامیه جشنواره نبوده است».

با این پیش فرض باید بگویم؛ ابراهیم حاتمی کیا، قواعد بازی را خوب می‌داند و خوب هم می‌داند که شرکت در یک جشنواره، به معنای یک معامله نیست که «به شرطی می آیم که جوایز اصلی را ببرم». شاید این رفتار از تازه کارها و جوان‌ترها قابل قبول باشد اما از کسی که سالهاست جزء محبوب ترین و کاربلدترین سینماگران 35 سال گذشته کشور است، خیلی بعید و دور از ذهن است.

«چ» فیلم خوبی است و لایق جوایزی که گرفته، اما به زعم داوران جایزه کارگردانی و بهترین فیلم را نباید بگیرد. این دلیل خوبی است که حاتمی کیا به اختتامیه نیاید؟! آیا او قواعد جشنواره را به شرط چاقو پذیرفته بوده؟ آیا نباید برای تشویق همکاران خودش در فیلم «چ» به اختتامیه می آمد؟

احمد رضا درویش هم دقیقا همینطور. «رستاخیز» او البته زیاد فیلم خوبی نیست و شاید سیمرغ بهترین فیلم و کارگردانی اصلا حق این فیلم نباشد، اما او با نیامدنش توهین بزرگی به جشنواره، برگزارکنندگان و مردم کرده است. چه دلیلی می‌تواند توجیه کننده غیبت او باشد جز نامه از پزشک!

واقعا بر سر جشنواره فیلم فجر چه آمده که یک کارگردان توقع خود را به عنوان رای نهایی داوران، در نظر بگیرد و بر سر آن معامله کند؟

گناه درویش بسیار بزرگتر و غیر قابل بخشش تر از خطای حاتمی کیاست. هردو البته می‌توانستند به احترام سینما و مردم، چند کلمه مکتوب به مردم بنویسند و ضمن عذرخواهی همه دلایل خود را بیان کنند که نبود این یادداشت هم نشان از بی منطقی «غیبت زشت» در اختتامیه است. اگرچه درویش سیمرغ خود را به بازیگرش داده و ضمن آن هم هیچ حرفی از علت نیامدنش را بیان نکرده...

همه این‌ها یعنی «حاتمی کیا و درویش» خود را بالاتر از جشنواره فجر و آرای داوران و ده روز رقابت سینمایی می‌دانند که تنها در یک شکل قابل قبول است؛ عدم حضور فیلمشان در جشنواره یا بیرون کشیدن فیلم از دایره مسابقه و عدم حضور در دوره‌های بعدی. در غیر اینصورت نمی شود هم با جشنواره عکس یادگاری گرفت و هم به آن بی محلی کرد.

شاید برخی بپرسند خیلی دیگر از بزرگان سینما هم در اختتامیه نبودند که در پاسخ باید گفت آنها هم کار خوبی نکردند اما دلیلی هم برای حضور نداشتند وقتی فیلم‌هایشان اصلا خوب نبوده و جایزه‌ای هم نداشتند و حضورشان در جشنواره یک شکست بزرگ بوده.

و صد البته که مدیریت جشنواره فجر اصلی ترین متهم چنین رفتارهایی است وقتی قرار و قاعده بر «تقسیم» سیمرغ هاست و نه نظر تخصصی و داوری حقیقی، این می‌شود که دو تن از کارگردانان شناخته شده و صاحب سبک سینما، با این مدل جشنواره، وارد معامله شوند.

باید فکری به حال این سینما و جشنواره و این نوزاد بدقلق معامله گر کرد که تبدیل به یک عادت و رسم سینمایی نشود؛ این سکانس زشت پایانی که در خود «غرور و خودخواهی و سوداگری» را با هم دارد، باید برای همیشه از جشنواره فجر حذف شود.

البته ای کاش سینما هم کمیته انضباطی داشت و این دو عزیز بزرگوار را جریمه می‌کرد تا متوجه شوند که سینمای اخلاقی و متعهد تنها روی پرده دیده نمی‌شود.

بازهم تاکید می‌کنم خدا کند دلیل غیبت این دو عزیز، آنی نباشد که در خبرها ذکر شد.

 

منبع: خبرآنلاین
"