فهیمه حسنمیری: آنقدر به خودش، علاقهاش و کارش ایمان داشته که عرف و عادت باعث نشده از خواستهاش منصرف شود. حرفها و مخالفتهای دیگران منصرفش نکرده و حالا موفقیتش را مدیون اراده و پشتکارش است. مهناز میرزایی که سال 1384 به عنوان اولین زن بعد از انقلاب اسلامی در معدن زیرزمینی به کار اجرایی پرداخت، توانست در سال 1385 به عنوان رئیس معدن به کارش ادامه دهد و هم اکنون رئیس معدن سراپرده، یک معدن زغالسنگ است. او متولد 1359 در شهرستان زرند استان کرمان است و مدرک لیسانس مهندسی معدن دارد.
خانم میرزایی، چرا معدن؟
من از همان کودکی و شاید به خاطر شرایط سختی که در آن زندگی میکردم، به دنبال انجام کارهای سخت بودم و از آنها ترسی نداشتم. هنگام انتخاب رشته برای دانشگاه هم به دلیل کنجکاوی و علاقهای که به این رشته داشتم، آن را انتخاب کردم و وقتی درسم تمام شد مشغول کار در این رشته شدم.
از اعضای خانوادهتان هم کسی در معدن کار میکرد؟
هیچکدام از اعضای خانوادهام در این کار نبودند ولی این باعث مخالفت آنها نشد. خیلی از خانوادهها با رشته تحصیلی یا شغل فرزندشان درگیرند و میخواهند خودشان باشند که انتخاب میکنند آنها چه کاری انجام دهند، اما خانواده من مخالفتی چه با درس خواندن در این رشته و چه با کار کردن در معدن نداشتند و به من و تواناییام اطمینان داشتند.
در دوران تحصیل نگران آینده شغلی این رشته نبودید؟
از بچگی ذهنیتهایی را به ما میدهند که چه کاری برای چه کسانی مناسب است یا نیست؛ اما به نظر من علاقه مهمترین چیزی است که باید به آن توجه شود و علاقه و استعداد افراد در هر زمینهای باشد باید آن را پیگیری کنند نه این که طبق آنچه بقیه انجام میدهند زندگی را بنا کنیم. وقتی وارد دانشگاه شدم گاهی این نگرانی را داشتم که بعد از این که درسم تمام شد میتوانم در این رشته کار کنم یا نه، مخصوصا این که بعضی از دوستان و اطرافیان سعی میکردند مرا پشیمان کنند و میگفتند برو در رشتهای درس بخوان که بازار کار داشته باشد و این رشته به درد تو نمیخورد، یا این که با تعجب میگفتند این کار مردانهای است و به درد زنها نمیخورد. با این که میدیدند مصمم هستم در این رشته درس بخوانم اما میگفتند بهتر است سراغ رشته دیگری بروی و برای تو کار مرتبط با این رشته پیدا نمیشود.
شنیدهام در چند معدن دیگر هم چند زن شروع به فعالیت کردهاند که بعضی از آنها هم در همین کرمان است. خوشحالم که ورودم به این کار باعث شد فضایی که وجود داشت تغییر پیدا کند و راه برای افراد دیگری هم که به این کار علاقه دارند باز شود.
اما کار پیدا شد.
بله، بعد از این که فارغالتحصیل شدم، یکی از آشناهایمان مرا به یک کارفرما معرفی کرد که به دنبال یک مهندس معدن بود. از من پرسیدند میتوانی بروی در تونل کار کنی؟ میتوانی شرایط سخت را تحمل کنی؟ گفتم میتوانم. کارفرما هم گفت اگر به نظر خودت مشکل نیست، پس تو را استخدام میکنیم. کارفرما فرد باتجربهای بود و دنبال کسی بود که در این رشته تحصیل کرده باشد و تا قبل از من مهندس معدن در آنجا استخدام نشده بود. بعد از استخدام، چند ماه به عنوان کارشناس کار میکردم و بعد به عنوان رییس معدن انتخاب شدم.
واکنش اطرافیان و همکارانتان در معدن چه بود؟
برای همه عجیب بود که یک زن آمده و میخواهد در چنین فضایی کار کند. مخصوصا بعد از این که رییس شدم یک مقدار برای کارگرها سخت بود که بپذیرند یک زن رییسان شده، آن هم در چنین فضایی. اما با گذشت زمان همهچیز عادی شد. حالا در بیرون از محیط معدن وقتی افراد میشنوند که من در آنجا کار میکنم تعجب میکنند اما در محیط کار این موضوع حل شده است و مشکلی نیست. در طول این مدت سختی هم داشتهام اما خوشبختانه برخوردها طوری نبوده که خیلی اذیتکننده و ناراحتکننده باشد، بالاخره هر کاری سختیهای خودش را دارد و همیشه موانعی هست که باید در مقابل آنها مقاوم بود.
چقدر از کارتان در معدن است و چقدر پشت میز؟
اوایل که شروع به کار کردم هیچ مهندس دیگری در آنجا نبود و باید وقت بیشتری را در معدن میگذراندم اما حالا چند مهندس و زمینشناس استخدام کردهایم و کارها سبکتر شده است. آن روزها فشار کار خیلی زیاد بود و هر روز یک اتفاقی میافتاد و به دلیل ریزش و شرایط بحرانی که در کارگاهها بود باید وقت زیادی را در آنجا میگذراندم؛ اما حالا وقت کمتری را در تونل میگذرانم. ممکن است روزهایی هم پیش بیاید که مجبور شوم چند بار به معدن بروم ولی در کل فشار و سختی کار کمتر شده است.
چند نفر در معدنی که شما کار میکنید مشغول به کارند؟
الان تقریبا 100 نفر در معدن سراپرده مشغول به کارند که 5 نفر آنها زن هستند و بقیه مرد.
اگر بخواهید به سختیهای کار در معدن اشاره کنید چه میگویید؟
مهمترین مساله این است که ممکن است در ابتدای کار افراد احساس ناامنی کنند. من سعی کردم به خطرها فکر نکنم چون به نظرم اگر ایمنی را رعایت کنیم، بقیه موارد دست ما نیست و نباید نگران اتفاقاتی که به دست ما رقم نمیخورند باشیم. اما به هر حال این فضا یک فضای غیرعادی است و با سایر محیطهای کاری تفاوتهایی دارد که ممکن است بعضی از افراد را بترساند یا نگران کند.
با این تجربهای که در کار معدن به دست آوردهاید، با این که گفته میشود این کار یک کار مردانه است موافقید؟
اگر بخواهیم از نظر فیزیکی به قضیه نگاه کنیم کار سختی است و به قدرت بدنی احتیاج دارد که مردها راحتتر میتوانند از پس انجام آن بربیایند اما از نگاه کارشناسی و مهندسی، تفاوتی وجود ندارد و اتفاقا چون خانمها دقت عمل بیشتری دارند میتوانند به ظرافتها و حساسیتهای کار بیشتر مسلط باشند. بعد از من هم چند زن دیگر خواستند بیایند اینجا کار کنند و من هم برای این کار تشویق و راهنماییشان کردم چون قرار نیست تمام کاری که انجام میشود با استفاده از نیروی بدن باشد و در این کار استفاده از دانش و تخصص هم بسیار مهم است.
در معدنهای دیگر هم زنها فعالیت دارند؟
شنیدهام در چند معدن دیگر هم چند زن شروع به فعالیت کردهاند که بعضی از آنها هم در همین کرمان است. خوشحالم که ورودم به این کار باعث شد فضایی که وجود داشت تغییر پیدا کند و راه برای افراد دیگری هم که به این کار علاقه دارند باز شود.
بعد از این که فارغالتحصیل شدم، یکی از آشناهایمان مرا به یک کارفرما معرفی کرد که به دنبال یک مهندس معدن بود. از من پرسیدند میتوانی بروی در تونل کار کنی؟ میتوانی شرایط سخت را تحمل کنی؟ گفتم میتوانم. کارفرما هم گفت اگر به نظر خودت مشکل نیست، پس تو را استخدام میکنیم.
نظرتان درباره حذف این رشته دانشگاهی برای دخترها چیست؟
با این کاری که انجام شد مخالفم و به نظرم نباید رشتههای دانشگاهی را مردانه و زنانه کرد. هرکس ممکن است در زمینهای علاقه و استعداد داشته باشد و با این اجبارها جلوی پیشرفت افراد گرفته میشود و خیلی از استعدادها کور میشود. نمیشود افراد را مجبور کرد و به آنه گفت چه رشته و کاری را دوست داشته باشند یا نداشته باشند. باید این حق انتخاب را به آنها داد و آنها بر اساس نیاز جامعه یا توانایی خودشان تشخیص بدهند که چه کاری را انتخاب کنند. خود من این کار را دوست داشتم و اگر نمیتوانستم هنگام انتخاب رشته مهندسی معدن را انتخاب کنم، الان از رسیدن به علاقهام محروم میماندم.
از آن علاقه و اشتیاق روزهای اول کم نشده؟
نه تنها علاقهام کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده است. من عاشق کارم هستم و با چیزهای جدیدی که یاد گرفتهام و تجربهای که در این کار پیدا کردهام از قبل هم بیشتر این کار را دوست دارم تا جایی که امسال در امتحان کارشناسی ارشد همین رشته شرکت کردهام و امیدوارم قبول شوم. البته در تداوم این علاقه، حمایت خانوادهام، همسرم و خانواده همسرم هم موثر بوده است، مخصوصا بعد از به دنیا آمدن دخترم که همراهی و کمک آنها در نگهداری و مراقبت از او باعث شد بتوانم به کارم ادامه بدهم و بین نقشها و مسئولیتهایی که انتخاب کردهام، تعادل و هماهنگی ایجاد کنم.
47234