هماکنون در آمریکا سه دیدگاه در رابطه با تحولات اخیر پیرامون مناقشه هستهای ایران به طور عام و اجرای توافق ژنو به طور خاص وجود دارد:
1) دیدگاهی که هیچ ارزش و اصالتی برای توافقات اخیر میان ایران و 1+5 قائل نیست و در هر شرایطی بر طبل ایرانهراسی و دشمنی با ایران میکوبد. برای مثال بحثها و مقالات مجله ویکلی استاندارد که از آن با عنوان «کتاب مقدس نئو کانها» یاد میشود در این راستا قابل ارزیابی است. به عنوان نمونه گابریل شونفلد مشاور ارشد میت رامنی نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2012 و عضو ارشد مؤسسه هودسون در شماره اخیر این مجله (10 فوریه 2014 شماره 21) در مطلبی تحت عنوان «آیا باید به ایران اعتماد کنیم» مینویسد: «حتی اگر ایران همه محدودیتهایی که ما میخواهیم را بپذیرد، باز هم در صورتی که این کشور بخواهد وعدههایش را زیرپا بگذارد، ما احتمالاً باخبر نخواهیم شد.» از نظر وی در صورتی که ایران به بازرسیهای گسترده و سرزده نیز تن بدهد، باز هم توانایی آمریکا برای کشف تخطیهای این کشور از وعدههایش محدود خواهد بود. طبق نظر شونفلد «ممکن است مخفی نمودن زیرساخت بزرگی همچون رآکتور هستهای از لنز ماهوارههای آمریکایی کار دشواری باشد اما نباید فراموش کرد که پنهان نگاه داشتن تأسیسات سانتریفیوژهای خانگی برای غنیسازی چندان هم سخت نیست؛ تأسیساتی که میتوانند در زیرزمین ایجاد شوند و نیازی هم به انواع خنککننده که رآکتورها به آنها نیاز دارند، ندارند.» چنین دیدگاهی انعطافناپذیر است و در رابطه با برنامه هستهای ایران به گزینهای جز «بر چینش هستهای» نمیاندیشد؛
2) دیدگاه دیگری وجود دارد که علیرغم طرفداری از روند کنونی پیشرفت توافقات برای پایان دادن به مناقشه هستهای میان ایران و 1+5 چشمانداز روشنی برای این مسیر قائل نیست. کسانی که چنین دیدگاهی را دارند به مذاکرات هستهای به عنوان راهی جهت پایان دادن به نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران با شک و تردید مینگرند. اینها معتقدند که هم باید امیدوار بود و هم در عین حال باید به سناریوی شکست مذاکرات اندیشید. بسیاری از محققین و سیاستمداران آمریکایی چنین دیدگاهی را دارند به نظر میرسد هماکنون رویکرد حاکم بر سیاست خارجی دولت آمریکا نسبت به مذاکرات هستهای نیز در چارچوب همین دیدگاه قابل ارزیابی و تحلیل باشد.
3) دیدگاه سومی نیز وجود دارد که طرفدارانش به مذاکرات هستهای به عنوان فرصتی برای یک «توافق گسترده» با ایران میاندیشند؛ توافقی که محدود به بحث هستهای نشود و تمام موارد اختلافی میان واشنگتن – تهران را در بر بگیرد.
به نظر میرسد بعد از توافق ژنو و به خصوص پس از شروع اجرای آن فعلاً بازار استدلالهای هواداران دیدگاه اول که عمدتاً شامل نومحافظهکاران و لابیهای حامی اسرائیل میشوند و در طول چند سال گذشته صدایشان نیز بسیار بلند بوده است – دچار کسادی شده است به طوری که کمیته روابط اسرائیل و آمریکا (ایپک) به عنوان قدرتمندترین لابی حامی اسرائیل در واشنگتن، از تلاشهای خود برای به نتیجه رساندن لایحه «ایران عاری از سلاح هستهای» در کنگره آمریکا عقبنشینی کرده و با انتشار بیانیهای گفته که بهتر است در مقطع کنونی این طرح در کنگره مطرح نشود.
دیدگاه سوم نیز در حال حاضر طرفداران زیادی ندارد. مخالفان این دیدگاه آن را خیلی خوشبینانه میدانند و با توجه به عمیق بودن تعارضات و دشمنیها میان واشنگتن – تهران معتقدند که در کوتاهمدت نباید به اجرای چنین گزینهای امیدوار بود. برای مثال مایکل سینگ از اعضای «مؤسسه واشنگتن برای خاور نزدیک» معتقد است «آمریکا فعلاً نباید به بهبود روابط با ایران فکر کند چون اختلافات میان واشنگتن – تهران بسیار عمیقتر از آن هستند که در کوتاهمدت بتوان آنها را حل و فصل نمود.» از نظر وی در حال حاضر تمرکز آمریکا باید بر مسئله هستهای و به عقب راندن آن و همچنین فشار بر ج. ا.ا ایران به منظور تغییر استراتژی امنیتی کنونی این کشور باشد.
با این وجود به نظر میرسد دیدگاه دوم که در واقع راهی میان دو دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه فوق محسوب میشود با سیاستهای اعلامی و اعمالی کنونی واشنگتن در رابطه با برنامه هستهای ایران سازگاری و مطابقت بیشتری دارد. تهدیدهای مکرر اوباما به وتوی تحریمهای جدید کنگره علیه ایران در صورت تصویب، هشدارهای مداوم وی و دیگر مقامات آمریکایی به نقضکنندگان تحریمهای موجود علیه ایران، تهدید تهران به رنج و عذاب بیشتر در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، قرار دادن اشخاص و شرکتهای جدیدی در لیست نقضکنندگان تحریمهای موجود علیه ج.ا. ایران، بر داشتن برخی از تحریمها علیه کشورمان طبق مفاد توافق ژنو و... از جمله مواردی هستند که نشان میدهند نگاه دولت آمریکا به موفقیت مذاکرات هستهای نه خوشبینانه است و نه بدبینانه؛ یعنی ضمن امیدواری نسبت به نتیجه مذاکرات سناریوی شکست آن را نیز دور نمیبینند.
به هر حال واکنشهای واشنگتن به اجرای توافق ژنو مثبت اما محتاطانه بوده و این طبیعی است چون هنوز هیچ چیز تمام نشده و همانگونه که هم مقامات ایرانی و هم مقامات آمریکایی بارها تأکید کردهاند، طرفین فعلاً در ابتدی راه قرار دارند. بعد از اجرای توافق ژنو به نظر میرسد اوباما بر پیشبرد فرآیند دیپلماسی برای حل و فصل مناقشه هستهای ایران مصرّتر شده و با صدای بلندتر و با قاطعیت بیشتر از این مسیر حمایت میکند.
رئیسجمهور آمریکا اخیراً در نطق سالانه خود در کنگره ضمن بیان این مسئله که هرگونه لایحه تحریمی خارجکننده مذاکرات از مسیر فعلی را وتو خواهم نمود، گفت: «اگر کندی و ریگان توانستند با شوروی مذاکره کنند، مطمئناً یک آمریکای قویتر و با اعتماد به نفستر نیز امروز میتواند با دشمنان کوچکتر مذاکره کند. آمریکاییها از فروپاشی رژیم تحریمی موجود علیه ایران قبل از رسیدن به توافق نهایی با تهران به شدت واهمه دارند چون فکر میکنند اگر در شاکله تحریمهای موجود شکاف ایجاد شود و در عین حال مذاکرات نیز شکست بخورد ج.ا. ایران برنده یک دهه بازی هستهای خواهد بود.
1717