اگر فکر می کنید این موضوع که آقای قالیباف کل شهرداران مناطق تهران را چند شب در اردوگاه نظامی جمع کرده، خوابانده و اعمال روحیه جهادی کرده و همینطور این که مسئله غامض که شهردار ناحیه سه منطقه 16 گفته: دوستان دور هم جمع میشوند و به صورت جهادی مسائل و مشکلات را بررسی میکنند و این که چگونه به صورت جهادی مسائل بررسی میشوند کوچک ترین ارتباطی به ما دارد کاملا در اشتباه هستید. هیچگونه ارتباطی به ما ندارد، ولی با این حال ما موافقیم که این حرکتها ادامه پیدا کند. حالا برای این که عملا موافقتمان را ابراز کنیم پیشنهاد میکنیم بقیه مسئولان هم دست به چنین کارهایی بزنند تا کارکنان و زیردستان سازمانها و وزارتخانهها همگی مرد بار بیایند.
وزیر صنعت، معدن و تجارت: اعضای وزارتخانه را به اعماق معدن ذغال سنگ کرمان ببرد و بگوید هرکس سینهخیز توانست این یک کیلومتر را برود و سه چهار کیلو ذغال سنگ جمع کند بیاورد جهادیتر است. بعد که معاونان و مشاوران و بقیه اعضای وزارتخانه چند متر جلوتر رفتند بنا بر اصل غافلگیری معدن را منفجر کند تا قدر عافیت را بدانند.
وزیر راه و شهرسازی: روسای شرکتهای زیرمجموعه وزارت راه و شهرسازی را قاطی قیر کند و با غلتک از روی آنها رد شود تا هم روحیه مقاومت در آنها شکل بگیرد هم خیابانها و جادهها آسفالت شود. البته میتوان دو سه تا از کارکنان را هم به صورت خوابیده روی هم گذاشت و به عنوان سرعتگیر استفاده کرد تا میزان خلوص این افراد مشخص شود.
معصومه ابتکار: به همه اعضای سازمان محیط زیست دستور بدهد لباس پلنگی به تن کنند و خرامان در جنگل و کوه و صحرا راه بروند تا شکارچیان غیرمجاز به اشتباه بیفتند و آنها را شکار کنند. اینطوری محیط زیست هم در امان میماند.
وزیر جهاد کشاورزی: تابستان که رسید جمعی از معاونین خود را بفرستد تا در کویر لوت طالبی پرورش بدهند. یک نیسان هم به آنها بدهد و بگوید تا این را پر نکردید بر نگردید!
وزیر فرهنگ و ارشاد: همه روسا و معاونان و کارکنان را مجبور کند نویسنده شوند و از راه نویسندگی امرار معاش بکنند. در عرض یک ماه همگی جهت فعالیت در اردوگاههای کار اجباری به کره شمالی پناهنده میشوند.
توصیه آخر:
بهرحال شهرداران مناطق علاوه بر داشتن روحیه جهادی باید همیشه مرگ را در یک قدمی خود احساس کنند و همواره به یاد داشته باشند که آدمی امروز هست و فردا ممکن است نباشد. برای همین پیشنهاد میکنیم این عزیزان به همراه خود آقای قالیباف هر روز به مدت یک ساعت لبه پنجره طبقه پنجم یکی از ساختمانها بایستند و توانایی خود در استقرار مستحکم را به همه نشان دهند. البته اینطور نیست که ما بنشینیم و تمام زحمات را کادر شهرداری بکشد، ما هم کمک میکنیم، از این پایین با شیلنگ به سمت آنها آب میپاشیم تا ببینیم مشیت الهی بر چه پایهای استوار گردیده. ماندن یا خدای نکرده افتادن این دوستان.
6060