واقعیت این است که با روی کار آمدن دولت روحانی، امیدواری قابل توجهی در جامعه ایجاد شد که باید آن را مغتنم شمرد و در حفظ و تقویت آن تلاش کرد. اتفاقات مثبتی هم در این مدت رخ نمود؛ مانند مهار و کاهش تورم، ارائه بموقع بودجه، کاهش ایرانهراسی و ... . واقعیت دیگر هم این است که این امید هنوز، که البته دیر هم نشده است، پاسخ درخوری دریافت نکرده و بیشتر اقدامات دولت با حرف و حدیثها و بگومگوهای زیادی همراه بوده که اگر بخشی از آنها را طبیعی یا ناوارد بدانیم، برخی اقدامات واقعا تأملبرانگیز و همراه با ابهامات و پرسشهای مهمی بود.
«معرفی برخی وزرای نامتناسب با شعار اعتدال»، «محورهایی از گزارش صد روزه»، «برخی عزل و نصبها»، «نفی و زیر سؤال بردن همه آنچه در هشت سال گذشته انجام شده»، «برخی اقدامات نابجا در سفر به نیویورک مثل گفتوگوی تلفنی با اوباما یا ملاقات طولانی ظریف با کری»، «نحوه برخورد با منتقدان دولت و اهانت به آنها»، «مواردی از حاشیه و متن مذاکرات هستهای»، «مشکلات پیش آمده در جریان توزیع سبد کالا» و «موارد متعددی از تصمیمات و مواضع در حوزه فرهنگ» از جمله مباحث بحثبرانگیز در هفت ماهی است که از عمر دولت یازدهم سپری شده است؛ مواردی که صرف نظر از افراط و تفریطهایی که درباره هرکدام شده است نشان میدهد تحقق شعارها و وعدههای دولت نیازمند تدبیر بیشتر و پرهیز از حاشیههایی است که میتواند دولت را از اهداف اصلی آن دور کند. اگر از آنچه در این هفت ماه گذشته است، برای دولتمردان این نتیجه حاصل شده باشد که با احتیاط و تدبیر بیشتر عمل کنند، شعار کمتر بدهند و ادعای کمتری داشته باشند، همه گذشته را زیر سؤال نبرند، قدری در رفتار حامیان خود تأمل کنند و اندکی هم به نظر منتقدان توجه کنند، میشود این مدت را برای دولت یازدهم پرثمر دانست و انتظار داشته باشیم در سال جدید، این دولت را در احسن حال ببینیم!
17302