بهراد مهرجو:اجرای سیاست های اقتصادی دولت نهم و دهم و همچنین بروز بحران های بزرگی مانند فساد اداری در ساختار اقتصادی ایران موجب شده تا طبقه متوسط به طبقه زیرمتوسط ریزش کند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در حال حاضر یکی از اصلی ترین نگرانی های دولت یازدهم، ایجاد تعدل در فضای اقتصادی کشور است. در ابتدای اجرای فاز دوم طرح هدفمندی یارانه ها همچنان بخش وسیعی از مردم خود را مستحق دریافت یارانه نقدی می دانند چراکه نیازهای مالی آنها در پی بحران های اقتصادی افزایش پیدا کرده است.
حمید رضا جلایی پور جامعه شناس در مورد بروز این شرایط اقتصادی می گوید:« برای اینکه بدانیم مردم از نظر مالی چقدر سقوط کرده اند باید به داده های مشخصی رجوع کنیم. یکی از این دادهها جابجا شدن با فقیر شدن مسکن طبقه متوسط در شهر است. مثلا باید ببینیم که آیا طبقه متوسط برای سکونت به اکبرآباد پایین اسلامشهر رفتهاند یا نه. اگر شاهد اینگونه جابجاییها باشیم، معلوم است که بخشی از طبقه متوسط قدرت اقتصادی خود را از دست داده است. در صورتیکه بجای آن شاهدیم که خانوادههای قابل توجهی از لایههای طبقه پایین ماشین خریدهاند. (البته میگویند این ماشینها وسیلۀ کار است نه تفریح). دستکم و شاید الان این را میتوانیم بگوییم که بخشی از طبقه متوسط میانی اکنون به طبقه متوسط رو به پائین ریزش کرده است.»
جلایی پور پیش بینی کرد:« اما فکر میکنم از آنجایی که دولت روحانی به سمت فضای مساعد بینالمللی و مقرراتزدایی حرکت میکند و خوشبختانه پول هم ندارد، بنابراین این فرصت وجود دارد که لایههای تولیدی و حرفهایـ خدماتی تقویت شود. اگر این روند ادامه پیدا کند، بورژوازی مستغلات هم توان باالقوهای در سازندگی دارد که میتواند جهت قابل دفاعتری پیدا کند. چیزی که باید اتفاق بیفتد این است که پولدار شدن بیش از پیش به کار کردن، ابتکار عمل، به درستی بکارگیری تکنولوژی و سازماندهی را بکار بردن، بستگی داشته باشد. این روند خوبی است. مسئله دیگر این است که در شرایط کنونی این لایههای تولید و خدماتی حرفهای از لایههای فرهنگی طبقه متوسط مانند طبقه احیاگران و اصلاحگران دینی برای دموکراسی مهمتر هستند. طبقه مسلط نمیتواند جلوی رشد طبقات تولیدی و خدماتی و حرفهای را بگیرد. چرا که جامعه در شرایط فعلی به کار آنها نیاز دارد.»
او ادامه داد:« مدتها فکر من مشغول این است که تنها این لایههای اقتصادی هستند که میتوانند درمانگر افراطگرایی باشند. در دوران اصلاحات از این مسئله غفلت میشد ولی چون رشد اقتصادی در زمان خاتمی خوب بود، این نکته کمتر به چشم میآمد. اما اکنون اهمیت این طبقات و لایهها روشن شده است، بهخصوص که دولت با کمبود منابع مالی مواجه است و باید به این لایهها روی خوش نشان دهد. این لایهها عملاً بسترساز آگاهیهای مدنی و شهروندی هستند و تیزاب افراطگراییاند. شما میدانید متأسفانه افراطگراها حرفه و کار جدی بلد نیستند و بیشتر برای سرکوب لایههای توانمند جامعه مهارت دارند.»
3535