اگر تبلیغ پدیده‌ای علمی باشد، بهره‌گیری از آن هم باید عالمانه صورت گیرد؛ کسی که فرمان آن را به دست می‌گیرد، فن استفاده از آن را باید بداند...

1- گفتن و شنیدن از «تبلیغ» نمی‌تواند تکراری شود، چون امر ثابتی نیست که یک قانون بر آن حاکم باشد. نه شبیه معادله‌های ریاضی است که عددی در یک طرفش بنشیند، پاسخ معینی در طرف دیگر ظاهر شود و نه شبیه فیزیک است که احکام جرم و وزن و سرعت و حرکت در آن جاری باشد. تبلیغ امر سیال و متحرکی است که در هر جا صورتی و برای هر موضوع باطنی دارد.
2- ساده‌ترین تعریف برای تبلیغ این است که بگوییم وسیله‌ای است که با آن پیام را جابه‌جا می‌کنند. همان طور که هر کالایی برای تغییر مکان نیازمند وسیله‌ای است، تبلیغ هم عهده‌دار رساندن پیام از یک مبدا به یک مقصد است. آدمی در همه زمان‌ها از این وسیله سود برده، و با آن حرف زده و شنیده است؛ هر زمان با شکلی متفاوت. این شکل و قیافه اگر در گذشته‌ها ساده و بسیط بوده، با گذر زمان، تو در تو و پیچیده‌تر شده است، تا جایی که می‌شود گفت تبلیغ، تبدیل به علم شده، یعنی شاخه‌ها و نظریه‌های مرتبط با آن چنان گسترش یافته که قابلیت آموزش و تحقیق یافته است.
3- اگر تبلیغ پدیده‌ای علمی باشد، بهره‌گیری از آن هم باید عالمانه صورت گیرد؛ کسی که فرمان آن را به دست می‌گیرد، فن استفاده از آن را باید بداند. بداند که حمل این پیام با چه ویژگی‌هایی توأم است. ماهیت پیام را بشناسد؛ از مبدا خود آگاهی داشته باشد، اهل آن محل باشد؛ مقصد خود را بشناسد، تجربه رفت و آمد به آنجا را داشته باشد؛ سپس از میان انواع تبلیغ بهترین را برگزیند و بعد بگوید: حرکت. از آنجا که هر یک از این موارد، تجربه‌ها و آگاهی‌های فراوانی می‌خواهد، حمل پیام دیگر نمی‌تواند انفرادی باشد، بلکه گروهی متصدی جابه‌جایی آن می‌شوند.
4- تبلیغ ممکن است همه جا تعریف یکسانی داشته باشد، اما در هر جا کاربرد و کارکرد متفاوتی دارد. کاربرد آن ممکن است بسته به اهمیتی که یک جامعه به تبلیغ می‌دهد، ناشیانه یا عالمانه باشد. و نیز کارکرد آن بسته به نوع حکومت و نگاهش به مردم و جهان فرق کند. ممکن است تبلیغ در جامعه‌ای اصلی‌ترین ابزار برای حاکمیت باشد. ممکن است وسیله‌ای باشد برای مصرف بیشتر و یا واسطه‌ای برای گسترش آموزش، یا شکل دادن به ذهنیت عمومی؛ و چه بسا کشوری به دنبال همه این موارد باشد.
5- ویژگی‌های یک تبلیغ درست کدام است؟ اگر ماهیت پیامی که قرار است جابه‌جا شود، به درستی شناخته گردد، نخستین قدم انتخاب زبان مناسب است. این انتخاب یک سرش به آشنایی با مخاطب هم وصل است: چه پیامی، برای چه کسی؟ اگر شناخت از زیر و بم پیام و مخاطب فراهم باشد، آن وقت نبض جامعه را باید گرفت و از آمادگی، حال و هوا و تعلقات آن خبردار شد. با فراهم شدن این اطلاعات، شکل و شمایل تبلیغ را می‌توان انتخاب کرد و گفت: حرکت. در این شرایط پیام از مبدا حرکت می‌کند، با سهولت به مقصد می‌رسد و اثر خود را می‌گذارد.
6- اگر پدیده تبلیغ را بخواهیم در زمان حال کشورمان بررسی کنیم، به مشخصاتی می‌رسیم که کمتر ستودنی هستند. علت اصلی هم در این است که شأن و مرتبه تبلیغ تا حد امری پیش پا افتاده، معمول و همیشه شدنی نزول کرده است. نگاه علمی نسبت به آن عمومیت نیافته و هر شخص، با هر توانی امکان کاربرد آن را دارد. وقتی امتیازداران بسیاری از نشریات، خیل مدیران حاکم بر رسانه تصویری، برخی خطبه‌خوان‌ها و سخن‌ران‌ها را از نظر می‌گذرانیم متوجه می‌شویم که بسیاری از پیام‌ها، به دلیل ناشناختی از مقدمات موجود در انتخاب شکل تبلیغ، نه تنها با سهولت منتقل نمی‌شوند، بلکه در همان مبدا باقی می‌مانند؛ پیام‌های فلجی هستند.
7- موضوع دیگری که اشاره‌اش لازم می‌نماید، تفاوت بین «تکرار تبلیغ» و «اصرار بر تبلیغ» است. تکرار تبلیغ با فراهم شدن زمینه‌های یاد شده، در بیشتر مواقع تأثیرگذار است، اما اصرار بر تبلیغ چنین نیست؛ نه اینکه تأثیرگذار نباشد، تأثیر مثبتی در پی ندارد. در کشور ما بیشتر اصرار بر تبلیغ دیده می‌شود تا تکرار آن. و چنان چه اصرار بر تبلیغ با عدم توانایی در انتقال پیام همراه گردد، آن وقت هر آنچه به دست می‌آید، نتایج منفی است.
به نظر می‌رسد توجه به این نکات برای ارباب تبلیغ اهمیت فراوان دارد. آنان مدعی بسط آیین توحیدی اسلام هستند و فرمان تبلیغات را در کشوری به دست دارند که به نام این آیین حکمرانی می‌کند.