روزنامه کیهان در سرمقاله خود با اشاره به رفتار برخی چهره های دولتی با منتقدان نوشت:

*متاسفانه طی این مدت اراده‌ای در سطح دولت و رسانه‌ها و احزاب حامی آن وجود داشت تا به جای شنیدن صدای منتقدان، آنان را به عناوین مختلف ترور شخصیت کند. برچسب زدن و تحریف منطق منتقدان برای تخریب آسانتر وجهه آنان و دعوت به نشنیدن نقدهایشان، از جمله روش‌های ناسالم در مواجهه با منتقدان  است.


* اصولگرایان، منتقدان جدی دولت هستند اما منتقدان دولت به اصولگرایان منحصر نمی‌شوند. به عنوان مثال انتقادهایی که نسبت به عملکرد دولت در ماجرای سبد کالا یا ثبت‌نام یارانه‌ها پیش آمد، بسیار فراگیرتر از جبهه اصولگرایان بود؛ همچنان که در مذاکرات هسته‌ای یا مواضع فرهنگی برخی دولتمردان و پاره‌ای از عزل و نصب‌ها، انتقادها بسیار فراگیر بوده است.

*اینکه دولت یا رئیس‌جمهور نقدهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی را به اصولگرایان و اصولگرایان را به جبهه پایداری یا جبهه متحد یا حامیان احمدی‌نژاد و... منحصر کنند و بعد خاطر خود یا طیف‌هایی از حامیان دولت را آسوده سازند که اینان از سر رقابت سخن می‌گویند، خود را به اشتباه انداختن است، اگر که مغالطه نباشد و دود آن قبل از هر کس در چشم دولتمردان می‌رود.

* اینکه هر کس 50 درصد آرا به علاوه یک رأی را به دست آورد، احساس استغنا کند و دموکراسی و انتخابات یعنی مرخصی همه جز نفر پیروز انتخابات و حامیان او(!)، دولتمردان را به خودشگفتی و احساس استغنا و استبداد رأی می‌کشاند و دچار ثقل سامعه می‌کند.

 

  *دولت و رئیس جمهور محترم منطقاً نیاز دارند که با منتقدان به صورت منظم و دایمی نشست و برخاست داشته باشند.چنین رسمی، شراکت پرسود در عقل اندیشمندان و فرزانگان و نخبگان است و متقابلاً از خودرأیی که منشأ انواع خسارت‌هاست باز می‌دارد. سزاوار است رئیس جمهور محترم برای گفت‌وگوهای دایمی با منتقدان و صاحب‌نظران در حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی پیشقدم شود. چنین رویکردی اگر آمیخته با سیاست‌بازی‌های طرفین نشود و از گزند نمایش‌های رسانه‌ای به دور باشد، نشانه راستین تحمل و سعه صدر و تدبیر در دولت است.

*منتقدان که جای خود دارد، می‌توان حتی با رقیبان نشست و فارغ از نیت‌خوانی و ارزش‌گذاری غرض آنان، از این گفت‌وگو برای دولت و نظام و مردم سود برد؛ مشروط بر آن‌که دولت اسیر فضاسازی‌های مجعول و برچسب‌زنی و انکار حق نگرانی «غیر حامیان» نشود و اذعان کند که بخشی از منتقدان دلسوز و کار بلدند. نقطه مقابل این وضعیت، برچسب زدن به هر کسی است که نقدی دارد یا اظهار نگرانی می‌کند و هشدار می‌دهد. (امید که آقای روحانی با این خواسته به عنوان یک روحانی مسئول مواجه شود نه به عنوان یک سیاستمدار و دیپلمات مصطلح).


* متقابلاً منتقدان از جمله اصولگرایان نیز می‌توانند نقش خود را توسعه دهند. انصاف در مقام نقد و مقابله‌مثل نکردن با برخی دولتمردان یا حامیان افراطی آنها که جانب انصاف و خرد را نگاه نمی‌دارند، ضمن آن‌که نسبت به دولتمردان خدوم و افکار عمومی اعتمادساز است، به حق نیز نزدیک‌تر و به همین اعتبار، پربرکت‌تر و مؤثرتر است. ضرورت نقد نباید به بهانه‌جویی و خرده‌گیری توسعه پیدا کند یا چنان بدون اولویت‌بندی باشد که موجب پررنگ شدن حواشی قابل نقد و مغفول ماندن مسائل اصلی و مهم شود. تندگویی و پرخاشگری ولو از موضع حق، از نفوذ کلمه می‌کاهد و توجیهی برای نشنیدن حرف حق می‌شود؛ همچنان که سستی استدلال و استناد ممکن است موجب انکار بسیاری از نقدهای درست مشابه از طرف  فرد مورد نقد شود. همچنین منتقدان نباید به اعتراض و تخطئه بسنده کنند. البته نهی از منکر در جای خود ضرورت دارد اما در کنار آن باید امر به معروف و دعوت به خیر و صلاح را نیز گنجاند.


17302

منبع: کیهان