در شناخت ریشه و علل و عوامل پیدایش گروههایی همچون داعش، ابتدا باید به این نکته توجه کرد که اقدامات افراط گرایا نه این گروه ها نه مورد تایید اهل تشیع است و نه اهل تسنن. البته در فضای رسانهای وجنگ روانی شاید رسانههای متعددی تلاش داشته باشند نزاع را نزاع طائفه ای وجنگ مذهبی بین شیعه و سنی نشان دهند، که این رویکرد درستی نیست. چنانچه در بیانیه مراجع عراق از جمله آیتالله سیدعلی سیستانی نیز به این مساله اشاره شده است که تمام مردم عراق و دولت و ارتش عراق همه در خطرتروریسم هستند و صرفا اشاره به شیعیان مطرح نبوده است.
گروههای افراطی هر کدام به دلایل خاصی و با توجه به بستر لازم برای شکل گیری ورشد آنان بوجود می آیند. داعش نیز ازاین قاعده مستثنی نیست. نکته دیگر این است که تروریسم مرز نمیشناسد و تنها در عراق یا سوریه فعالیت نمیکند. داعش که خود درپی اشغال عراق توسط آمریکایی ها از عراق سر برآورد پس از بحران سوریه وارد این کشور شد و امروز شما شاهد هستید که از سوریه سرریز شده و وارد عراق شده است. این گروه قبلا و در مدت محدودی در لبنان نیز فعال بود. همین سیال بودن آن ها کار مقابله با آنها را دشوار میکند و لذا باید با کمک تمام کشورهای منطقه در برابر آنها ایستادگی کرد. هیچ کشوری نه میتواند به تنهایی با تروریسم بجنگد ونه در صورت اقدام می تواند نتیجه بگیرد. این گروهها در هر کشوری که به فعالیت بپردازند در صورتی که تحت فشار قرار گیرند به منطقه دیگری منتقل می شوند. بنابراین خطری برای همه کشورها و طوایف مختلف در منطقه تلقی می شوند. شکل گیری و رشد این جریان های افراطی و تروریستی در منطقه در درجه اول به اشغال وحضور نیروهای نظامی خارجی در منطقه بازمیگردد. وقتی نیروهای اشغالگر به عراق یا هر کشور دیگری وارد میشوند عملا پس از خروج آنها یک خلأ امنیتی ایجاد میشود که این خلأ بهترین فضا برای حضور وفعالیت گروههای تندرو و افراطی است. عامل دیگر که بیشتر به رشد این گروهها منجر میشود حمایت برخی کشورهای منطقه از آن هاست. کشورهایی که عموما اعتقادی به مردمسالاری و حاکمیت مردم بر کشورشان و بر سرنوشتشان ندارند. در چنین شرایطی آن ها به گروههایی که آن ها نیزبه چنین رویهای اعتقاد ندارند بها میدهند و با حمایت از آنها منطقه را به جنگ و خشونت می کشانند. این کشورهای مرتجع متاسفانه در پی منافع خودشان هستند واز وجود این گروه ها با پرداخت پول و سلاح استفاده ابزاری می کنند. هدف آن ها ایجاد بیثباتی است تا در سایه بی ثباتی نقش آفرینی کنند ودر آن عرصهها نقش مردم را از بین ببرند و سلاح و خشونت را جایگزین صندوق رای کنند.
رشد چنین گروههایی البته تنها بعد خارجی ندارد. نمیتوان اشتباهاتی را که طرف مقابل این گروه ها انجام دادهاند نادیده گرفت. گاهی تندرویهای ناآگاهانه طرف مقابل عاملی برای رشد چنین گروههایی میشود. به طور مثال طرفداری آگاهانه و ناآگاهانه از برخی گروههای تندروی شیعه وتبلیغات شیعی گری در محیط های غیر مستعد ایجاد حساسیت می کند و جریاناتی مانند القاعده و داعش به اسم دفاع از اهل سنت ازاین فضا استفاده می کنند. چه در عراق باشد یا در سوریه ویا لبنان و یمن وغیره. البته این مساله چندان اصالت ذاتی ندارد. نمیتوان گفت جنگ این گروهها جنگ طایفهای یا جنگ شیعه و سنی است. البته ممکن است نتیجه به این سمت برود اما عامل بوجود آورنده آن نه اعتقادی به شیعه دارد ونه سنی. نکته آخراین که برای مقابله با تروریسم در منطقه باید همه کشورها تفاهم کنند وبا گفتوگو به صورت جمعی و نه فردی به مقابله با چنین جریان خطرناکی بپردازند. این روند هم زمانی ممکن است که همه کشورها بپذیرند منافعشان با وجود چنین گروههایی در خطر است. کشورها باید با حرکت جمعی وبا بسیج راهکارها و تواناییهای خود به مقابله با این گروهها بپردازند. در غیر اینصورت هر فعالیت فردی تنها در کوتاهمدت میتواند تاثیرگذار باشد و در بلندمدت تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد.
منبع: فرهیختگان 26/3/93