ای اسپرت نوشت:

 

خیلی زود‌تر از آنچه که قبلا، می‌رسیم به انتهای مصاحبه محمد مایلی‌کهن. حرف‌ها‌‌ همان است که بود و لابد، اگر بخواهیم بنویسیم،‌‌ همان همیشگی‌ها. ارجاع به شکست‌ها و شکست‌ها. کارنامه خالی، صبحانه با رئیس‌جمهور قبلی، تیم ملی، امیدهای ناامید و از این قبیل. خب، طبعا اگر اثر می‌کرد آن یادداشت‌های ضربدار و تند، ملالی نبود اما مرد نارنجی‌پوش، رویین‌تن است. او تن خود را در رودی شسته که احتمالا احمدی‌نژاد‌ها درآن به شنا مشغول‌اند. همان‌ها که دیروز وعده کردند ۱۱۱۰ روز دیگر با رای ۳۰ میلیونی برمی‌گردند، با اقتدار. که خب لابد حساب کرده‌اند روی قوه فراموشی این ملت که تا آخر سه سال یادشان برود چه هشت سالی را گذرانده‌اند...

فراموشی؛ لابد همین است که خبرنگار شماره مایلی‌کهن را می‌گیرد تا سوال کند: «نظرتان درباره کی‌روش»؟ و بعد تند و هیجان زده، نت بردارد که: «برای کی‌روش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه چهار تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم...» و بعد: «قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگ‌های ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم.» و باز: «فردوسی‌پور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش می‌کند.» حرف‌های بعدی هم می‌رسد به تیم رسانه‌ای کی‌روش، جریان‌سازی آن‌ها برای تمدید قرارداد سرمربی و این‌که عباس‌آقای زحمتکش هم می‌توانست همین نتیجه را بگیرد.

فراموشی... فراموشی. کاش یادمان برود شب قطر انتخابی ۹۸. آن سه بازی‌ای که یک برد در آن‌ها ایران را با بهترین نسل تاریخ به جام حهانی فرانسه می‌برد. کاش یک روز از خواب بیدار بشویم مثل این مهمان‌های ماه‌عسل. ناامیدی بهترین نسل امید را که پشت دیوار المپیک ماند یادمان برود. انگار که فرمت‌مان کرده باشند و خالی شده باشیم از آثار مربی‌ای که حتی از رابطه سرمربی سابق تیم ملی و همسر (یا اصلا دوست‌دختر) کره‌ای نگذشت تا دستش پر‌تر باشد برای زدن آدمی که حالا چهارمین فصلش را در بهترین لیگ آسیا می‌گذراند و بعد سه سال وقتی یادش می‌کنیم تا درباره ژاپن حرف بزند، بی‌کینه از تیم ملی و نمایش شاگردهای سابق‌اش تعریف می‌کند.

بله، بیایید یک روز همه با هم یادمان برود همه خطاهای فنی و انسانی کسی را که ردای محتسب را از تن نمی‌کَند. یکی از خیل آن‌ها که چقدر بیش از تصورشان، اندوخته‌اند و خدا پدر مدیرهایی را بیامرزد که هنوز دل‌شان خوش است به حاجی و انضباط آهنین‌اش؛ بس که ندیده‌اند قیافه بازیکنان صبا را وقتی حاجی به راه راست هدایت‌شان می‌کرد. بس که ندیده‌اند کارلوس کی‌روش را، خواب بوده‌اند و ندیده‌اند که بالاخره یک مربی پیدا شد که بازیکن‌ها عاشقش باشند و برایش جان بدهند. کسی که توی دو ساعت مصاحبه از خدا مایه نگذارد. که البته خدا ناظر به همه امور است، پس دل ملت را مردی می‌برد، ‌زاده‌ی موزامبیک. یک کشور آفریقایی. یک مستعمره. یک جایی که به رفتگر‌هایش ماهیانه نمی‌دهند بس که آدم‌هایش فقیرند.

 

4141