به گزارش خبرآنلاین، آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی در گفت و گو با خبرگزاری حوزه به مظلومیت و شناخته نشدن امام حسن مجتبی(ع) پرداخته و نکاتی را درباره صلح ایشان بیان کرده است. خلاصه اظهارات وی را در ادامه می خوانید.
تلقی اشتباه از صلح امام حسن(ع)
* مسئله ديگر در باب مظلوميت امام، قضیه صلح ایشان و انعکاس آن در نزد مردم است؛ به طوری که حتی امروزه نیز برخی از محققان نتوانستهاند حق پژوهش در مسئله صلح امام را ادا کنند؛ بلکه گاه، سخن در این مقوله، سبب تشكيك بیشتر شده است.
* انسانها، دوستدار شجاعت و شهامت هستند و اين امر سبب شده تا ما نسبت به درك مقام سيدالشهدا(ع)مشكلی نداشته باشيم. لذا سخنان اباعبدالله(ع) و "هيهات منا الذله" گفتنها و بعد هم مظلومانه قرباني شدن ایشان و فرزندان و اصحابشان، تصور و احساس شجاعت را در انسان برمیانگیزد و شهامت، حريت و آزادگي آن حضرت برای همگان درس آموز شده است و همه سعي ميكنند که به ایشان تأسي كنند.
* اسوه نمونه و كامل دیگر، وجود مقدس زينب كبري(س) است. همچنین، خطبه امام سجاد(ع) در كوفه و شام بسیار هیجان آور و غرور آفرین است، درك مقامات اين بزرگواران براي انسان راحتتر است؛ اما آنچه درک آن براي مردم سخت است، صلح امام مجتبي(ع) با معاويه است که در نظر مردم به نوعی سازش تلقي شده؛ به طوری که تصور می کنند که امام مجتبي(ع) با اختيار كامل، خلافت را به معاويه واگذار كردند و خانه نشين شدند! درک اين مسئله فقط براي ما سخت نيست؛ بلکه بزرگاني از اصحاب، خدمت امام حسن(ع) آمدند و رو به روي ایشان ايستادند و آن حضرت را با کلماتی مانند يا "مذل المؤمنين" خطاب میکردند!؛ حتی فردی مثل جابری که در بين مردم مقام بلندی داشته و از صحابه پيغمبر(ص) است هم به امام(ع) اشکال کرد که چرا صلح کرده است؟ به طوری که امام در همان جلسه به ایشان میفرمایند اگر رسول اكرم(ص)كار من را تاييد كند، چه مي گويي؟ گفت من تابع هستم. وجود مقدس رسول اكرم(ص) ظاهر شدند و مجددا همان حدیث معروف را فرمودند "الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا". این مطالب در مقام تعبد براي ما كافي است؛ اما براي مردم هضم اين مطلب، مسئله مهمي است و متاسفانه كمتر به آن پرداخته شده است.
* عصر امام مجتبي(ع)، دورهای خاص از نظر زماني است، و این دوران تاریخی بايد دقيقاً تحقیق و بررسي شود؛ زیرا حركتي كه آن حضرت انجام داده، همان حركتي است كه بعدها امام باقر(ع) درباره آن فرمودند «والله الذي صنعه الحسن بن علي علیه السلام كان خيرا لهذه الأمة مما طلعت عليه الشمس / به خدا سوگند، کاری که امام حسن(ع) به نام صلح انجام دادند، از آنچه آفتاب بر آن میتابد، بهتر بود».
* صلح امام حسن(ع) در چه شرايطي رخ داده است؟ در پاسخ باید گفت که چون زمان امام(ع)، زماني است كه دوران خلافت اميرالمومنين(ع) سپری شده، برای این تحقیق باید به دوران حضرت علی(ع) بازگردیم.
* آن زمانی که مردم، علي بن ابي طالب(ع) را خانه نشين کردند، در ابتدا، اهل حل و عقد جمع شدند و با اجماع، خلیفه را تعيين كردند. بعدا گفتند که اجماع نميخواهد، نصب از سوی خلیفه قبلی هم كافي است و در مورد دومي اين كار را كردند. در مورد سومي هم شورا درست كردند و به هر صورتی كه بود خليفه را انتخاب كردند. در آخر نیز خود مردم سراغ علي بن ابي طالب(ع) رفتند و اصرار كردند تا آنجا که امام فرمودند«لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ... لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا».
* سرانجام امام(ع) با اصرار مردم و با اتمام حجت خودش، خلافت را به عهده گرفتند؛ در حالی که ميفرمودند من را رها كنيد؛ چرا که اگر از اول آمده بودید، مسئلهاي نبود، اما اینک، 25 سال است که تربيت غير اسلامي رواج یافته و مسير ديگري انتخاب شده که دیگر به راحتی صاف نخواهد شد.
* هنوز علي بن ابي طالب(ع) سر كار نیامده بود، که برخی از دنیاپرستان، جنگ هايي را براي رسیدن به مقام و پول علیه ایشان به راه انداختند. جنگ جمل به راه افتاد و بسیاری از انسانها كشته شدند، ولی سرانجام جنگ تمام شد و آنها هم از بين رفتند؛ اما هنوز علي بن ابي طالب(ع) استراحتی نکرده بود که معاويه علم جنگ را برپا کرد و جنگ صفين را به راه انداخت؛ معاويهای که بر خلاف گزارشهای تاریخی، هیچ محبوبيتی در بین مردم نداشت؛ چرا که در تاريخ اسنادی وجود دارد که حاکی از آن است که مردم شام براي خلفاي قبل از علي(ع) نامه نوشتند که آنها را از ظلم معاويه نجات دهند. و همین طور جنگ های دیگر که به راه افتاد تا زمانی که امام را به شهادت رساندند
* امام مجتبی(ع) به طور طبيعي بايد ادامه دهنده راه پدر باشند، و لذا مصمم به ادامه جنگ با معاویه بودند و مردم نیز آمدند و بيعت كردند؛ اما آرام آرام، شایعات و زمزمههایی از درون مسلمانان بلند شد و گفتند که به چه دلیلی ما بايد هر روز با هم بجنگيم؛ در حالی که ميتوانيم با صلح كنار هم باشيم!!!
* از طرفي نفرت و بيزاري از جنگ در میان مردم پدید آمد و سم پاشي های معاویه موثر واقع شد، ولذا امام مجتبي(ع) مورد هجمه قرار گرفتند که چرا قصد جنگ دارد؟ البته، امام مجتبی(ع) در اثر اصرار برخی دیگر از یاران خود حركت ميكند و به نخيله میرسد كه متأسفانه حركت هاي خائنانه شروع ميشود؛ یعنی در حالی که امام(ع)، افراد موجه را به عنوان فرمانده لشكر در بين مسلمانان تعيين ميكنند، ولی معلوم ميشود آن فرماندهان نیز شبانه فرار كرده و به سمت معاويه پناهنده شدهاند و امام(ع) در اين شرايط واقع مي شود.
* از طرف دیگر، نامهنگاري یاران خائن امام(ع) براي معاويه شروع ميشود و معاويه نیز برخی از نامهها را خدمت امام مجتبی(ع) فرستاد. مضمون یکی از نامه ها این بود كه اگر معاویه به آنان پول بدهد، آنها نیز امام حسن(ع) را دست بسته به نزد او میبرند!!!؛ اينها اصحاب امام(ع) بودند!!! بنابراین، امام اگر می خواست به جنگ معاويه برود، پشت سرش خالي بود. چون افراد در ظاهر اظهار اشتياق ميكردند و وفادار بودند، اما در عمل صادق نبودند!!!. با این اوضاع و احوال امام مجتبي(ع) در چه بايد می کرد؟ وظيفه امام چه بود؟
* در این وضعیت اگر جنگی واقع ميشد و امام مجتبي(ع) هم جلو مي رفت، همگی و حتی خود امام و سيدالشهدا(ع) هم كشته ميشدند و معاويه نیز همين را ميخواست؛ در حالی که امام مأمور به حفظ اسلام است و باید اين تفكر و اين خط باقي بماند.
* صلح امام حسن(ع) به معناي سازش، كنار آمدن و رفيق شدن با معاویه نيست، بلکه پيامي را به مردم رساند، همان پيامي كه اميرالمومنين(ع) ميفرمود "هر كسي كه تحمل عدل را ندارد، تحمل ظلم را نیز به طريق اولي نخواهد داشت"؛ یعنی حال که شما با معاويه نامهنگاري و خيانت ميكنيد که از جنگ خسته شدهايد، پس مزه ظلم را بچشيد و بدانيد که اگر معاويه باشد، نه پيغمبر ميماند و نه خدا.
* صلح امام مجتبي(ع) زمینه ساز نهضت هاي بعدي عليه بني اميه بود، زمينه قيام سيدالشهدا(ع) به واسطه امام مجتبي(ع) شروع شد، یعنی مردم ظلم را احساس كردند و ديدند که قصه معاويه فقط خلافت نيست؛ به طوری که بعد از صلح با امام حسن(ع) به مدينه آمد و علنا به مردم گفت که من با حسن بن علي(ع) جنگ نكردم كه شما نماز بخوانيد یا روزه بگيريد، بلکه ميخواستيم حاكميت داشته باشم كه به آن رسيديم! نتیيجه صلح امام حسن(ع) این بود که خط علوی و تشیع در تاریخ ماند.
/6262