يكم:
رخدادها وحوادث پيچيده و چندلايهاي كه باشتاب و سرعتي شگفت در جهان و به ويژه منطقه ما رخ مينمايند، به طور قطع در حافظه تاريخي ملتهاي اين منطقه، سابقهاي ندارد. در نگاهي گذرا به اين حوادث دردناك،هر روز ميتوان صحنههايي را ديد كه در نوع خود فجيع ترين، خشن ترين، خونبارترين و دهشتناك ترينند.
نمونههاي بسيار كوچكي از اين فجايع را تنها ميتوان از پس هر چند سالي در مخاصمات سازمانهاي امنيتي جهان با يكديگر، تصفيههاي دروني سازمانهاي جاسوسي مثل "سيا" يا رفتار سازمانهاي مخوفي مثل "مافيا" در فيلمها ديد يا از رسانهها شنيد. امروز و پس از گذشت دست كم سه سال از شروع اين خون بارترین سريال فتنه، ميتوان با استناد به دلايل قطعي و شواهد يقيني ادعا كرد كه حوادث جاري در اين چندسال از همه ابعاد دست پخت و ساخته و پرداخته بزرگترين و مخوفترين سازمانهاي جاسوسي جهان است. طراحی و اداره عالی این ابرفتنه را مجموعه ای مرکب از دهها سازمان جاسوسی جهان به رهبری سیا برعهده دارند. سازمان هایی مثل سیا وشبکه های شبیه آن در پنتاگون و نهادهای امنیتی – جاسوسی اسراییل، انگلیس، فرانسه، آلمان و همه اعضای "ناتو"به ویژه ترکیه همگی به صورت متمرکز و با تمام قوا این نبرد را مهندسی و تدبیر می کنند و رژیم های مزدورو ارتجاعی عرب مثل سعودی، قطر، امارات و اردن به انضمام شبکه های تروریستی و شاخه های القاعده، سرمایه گذاری، پرداخت هزینه و اجرای آن را پذیرفته و انجام می دهند. با این تفاوت که در این نبرد طراحان، سرمایه گذاران، کارگزاران و عوامل اصلی و منطقه ای این وحشیانه ترین سریال خون بار منطقه ، پس از سال ها پنهان کاری و مخفی شدن ، اینک هیچ دلیلی بر کتمان حضور و نقش خویش نمی بینند.
يادآوري اين نكته مهم است كه بدانيم بخش نخست اين نبرد در شكلي به نسبت "نرم" پس از شكستهاي خفت بار رژيم صهيونيستي (در سالهاي 2000 و2006) ميلادي از مخلص مردان حزبالله لبنان، و شكست ارتش امريكا از مقاومت اسلامي عراق و عقب نشيني از اين كشور (بدون دستيابي به اندك امتيازي) و شكست مجدد رژيم صهيونيستي از مقاومت اسلامي در غزه، و بخش دوم و به عبارتي خشن ترين، وحشيانهترين و خونينترين اين اقدامات پس از ناكاميهاي سنگين "محور غربي - عربي" در اسقاط نظام سوريه (به عنوان اصليترين حلقه اتصال غرب به شرق) "محور مقاومت" و تقريبا شكست كلي اين پروژه بسيار بزرگ چندين ده مليتي (كه علاوه برامريكا و ناتو و القاعده با همه توابع و شاخههايش در جهان همه كشورهاي اتحاديه اروپايي، رژيم صهيونيستي،همه كشورهاي مرتجع عربي، و كشورهايي كه انقلابهاي شبه كودتا "موسوم به بهار عربي" اتحاديه عرب، سازمان همكاريهاي اسلامي و...) عملياتي شده است.
با توجه به آن چه گفته شد، مي توان گفت كه هدف استكبار در مرحله نخست فروپاشي محور مقاومت بود اما پس از ناكامي و شكست خفت بار در مرحله نخست و تغيير قطعي موازين قوا به سود محور مقاومت، مرحله دوم كليد خورد كه در آن سعي ميشود معادلات تغيير يافته جهان "ازتك قطبي به چندقطبي" و تغيير موازين قوا در منطقه خاورميانه به سود محور مقاومت به زعامت جمهوري اسلامي را كم فروغ و پرهزينه كنند.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در ديدار باكارگزاران نظام ضمن توجه دادن همگان به اوضاع كاملا حساس منطقه وجهان براين امرتاكيد كردند كه: "به معناي واقعي كلمه در يك پيچ تاريخي قرار داريم" و بي ترديد جهان و منطقه، پس از گذار از اين "پيچ" بسي متفاوت خواهد بود و به حول وقوه الهي، اين تفاوتها و تغييرات در موازنه قوا به سود جمهوري اسلامي ايران و قدرت منطقهاي و جهاني آن خواهد بود. پس سزاوار و شايسته است كه همه تاثیرگذاران و جریان های سیاسی با بصیرت تمام، از هر حرکتی که یکپارچگی و انسجام ما را مخدوش کند یا مانعی در راه خدمت رسانی به جامعه ایجاد کند بپرهیزیم. منازعات زیان بار حزبی، جریانی و تباری را وانهیم و کاری کنیم که حاصل جمع آن گذار خداپسندانه و عزت مندانه از این "پیچ تاریخی" باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي (مدظله) از ابتداي انتخاب و روي كار آمدن دولت حجتالاسلام والمسلمين دكتر روحاني، بارها و در فرصتها و مقاطع مختلف از مجموعه دولت و شعارها و اقدامات آن حمايت كردهاند. همان گونه كه شخص رئيس جمهور را هم مورد عنايت و حمايت قرار دادهاند و ايشان را "شخصيتي دانشمند" دانستند كه " كارآزموده ميدانهاي گوناگون" و" داراي سوابق جهادي متعدد و مورد اعتماد رهبري درقامت رئيس جمهور" است. "فردي باسوابق مبارزاتي درسالهاي قبل از انقلاب اسلامي، و مواضعي درست و خوب درسالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي.
رهبرفرزانه انقلاب در ملاقات مسوولان نظام با ايشان، حمايت خود از دولت راگسترده تر كرده، فرمودند: "من دولت را حمايت ميكنم و از همه تواني كه دارم براي حمايت از دولت استفاده خواهم كرد."
دكتر روحاني و دولت او نيز و برمبناي اعتقاد راسخي كه به اصول و فروع اسلام، انقلاب اسلامي و آرمانهاي بلندحضرت امام خميني «قدسالله نفسه الزكيه» و رهبر فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي «لازال مويدا بروحالقدس» داشته و دارد، همواره خود و مجموعه دولت را «موظف به تبعيت كامل از رهنمودهاي ايشان و پاسخ گويي به مطالبات ايشان» دانسته، چارچوب اصلي حركت دولت را همين امر ميداند.
و اين امر يكي از اساسيترين تفاوتهاي "دولت اعتدال" با برخي ديگر از جريانهاي سياسي است. "روحاني" و مجموعه همكار او "ولايت فقيه" را كليديترين و اساسيترين عنصر در منظومه انديشهگي حضرت امام خميني(قده) و تفكر اسلام ناب در عصر غيبت ميدانند.
به اعتقاد او و معتقدان به "گفتمان اعتدال" در هنگامه غيبت راهي براي حاكميت اسلام و استقرار نظام اسلامي (که به دغدغه ها، مقتضیات ومسایل هر عصر و نسلی پاسخ شایسته، اقناعی و حلی بدهد، برای مسایل و مشکلات مردم در همه سطوح بهترین راه حل ها را توصیه کند و در قیاس با نظام های "لاییک" و "سکولار" یا مذهبی هایی بر غیر این مدار، برتر و برای انسان اطمینان بخش تر باشد) جز مراجعه به منظومه انديشهگي امام خميني(قده) و نقطه محورين آن يعني "ولايت فقيه" نيست.
بنابراين بهتر است، پارهاي مخالفان كه انتقاداتشان از دولت به اين حوزه برمي گردد، اين انتقاد و سوژه را وانهند (كه از اساس وانهاده و بر زمين است) و اگر به دلايل حزبي وشخصي، بر "مخالفت ورزيدن اصرار دارند اهتمامي بيشتر كنند تا "سوژهاي" كارسازتر بيابند. گو آن كه شايسته آن است توصيههاي مكرر و موكد رهبر فرزانه انقلاب را پيش چشم قرار دهند و براي خدمت به كشور و ياري رساندن به دولت "نقد سازنده و مخلصانه" را وجهه همت قرارداده آن را به دولت و مسوولان هديه دهند. همان گونه كه امام صادق عليه السلام فرمودند: " احب اخواني من اهدي الي عيوبي"
و اين دولت بارها "ارج" نقد، و ارجمندي "منتقد" را به شكل و شيوههاي مختلف بيان داشته، آن را سرمايه اصلاح (تصحيح كژيها و ترميم كاستيها) و رواج نقد و رعایت آداب و ادب آن را بسان گذار از دروازه فلاح می داند.
با همه این احوال جریان های کم شمار و افراد نادری هستند که به دلیل محصور شدن در دالان های ظلمانی نگرانی های شخصی، تباری و باندی و به جای اولویت دادن به اصول انقلاب اسلامي و مصالح عالي نظام تمام اولويت را به منافع باندي، گروهي يا شخصي خود ميدهند، چندان كه همه مسائل كشور را با مقياسهاي خرد و نارساي خويش تحليل ميكنند و از هر فرصتي براي صف آرايي و هجوم به دولت بهره ميبرند. برخي از اين افراد هيچ پيشنهاد و كلام احسني در مسائل اساسي كشور ندارند حتي برخي شان تصور روشني هم از مسائل كلان، مهم، ضروري و گاه حياتي كشور ندارند اما در همه مسائل مخالفت ميكنند كه مخالفت كرده باشند، فضا ميسازند كه در فضا باشند، غوغا ميكنند كه اغوا كنند و بيگمان چنين رفتارهايي علاوه بر ناسازگاري با آموزههاي رفيع اسلام ناب و مخالفت با توصيههاي همواره رهبر فرزانه انقلاب، نزد افكار عمومي هم جايگاهي نخواهد داشت.
بديهي است كه دولت نورسيده آقاي دكتر روحاني با اشكالات و دشواريهاي بسياري مواجه است، از همين رو تمام تلاش و توان و دانش بخشهاي مختلف كشور را براي فائق آمدن بر مشكلات به كار گرفته است و به رغم توفيقات بزرگ (و بيسابقهاي كه در زمينههايي چون بهداشت و درمان ،حوزه های دیپلماتیک و سیاست خارجی، بخش های نفت و انرژی به دست آورده، و موفقيتهايي كه در حوزههاي مختلف اقتصادي به ويژه در حوزه كنترل و كاهش تورم و حركت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتي و افزايش تدريجي سرمايهگذاري و توليد بدست آمده است و برنامه ريزي و اقدامات كارساز و كه تقريبا در همه وزارتخانهها به صورت محسوس در حال اجرا و انجام است) هنوز در ابتدای راه دشوار بایسته های فوری و ضروری کشور، تحقق برنامه ها و سند چشم انداز و عمل به وعده های رییس جمهور قرار داریم و با این همه اگر كسي چشم بر همه تلاشهاي جدي و حركت جهشي رو به جلو در همه بخشهاي دولت نبسته باشد، نخواهد توانست در كنار نقدهاي سازنده زبان به ستايش دولت نگشايد.
توجه و اشاره رهبر فرزانه انقلاب اسلامي به " اعتدال" و حمايت ايشان از آن به عنوان شعار دولت در نوع خود اگر بيسابقه نباشد بي ترديد كم نظير است. حضرت آيتالله خامنهاي(مدظله) در سخنانشان درجمع مسوولان نظام فرمودند: "اعتدال شعار بسيار خوب و مورد تاييد است، زيرا افراط همواره محكوم است"
به گمان نگارنده اين سطور، حمايت رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، از شعار "اعتدال" آن هم همراه با حمايت گسترده از دولت، حامل معاني و پيامهاي بسيار براي همه "اهل تاثير و تصميم" از همه جريانهاي سياسي است، و همگان بايستي پيامها و مقاصد اين سخنان را دريابند و رفتار و مواضع خود و جريان متبوع شان را بر مدار آن تنظيم كنند.
برادران ما در "جريان اعتدال" هم بايستي بيشتر از ديگران بر اين كلمات نغز بيانديشند، پيامها و اشارات آن را به درستي فهم و استخراج كنند و آن را مبناي حركت "جريان اعتدال" در همه مسايل قرار دهند همه وجوه آن را در همه امور به دقت مطمح نظر قرار دهند و در طراحي شرايط آينده و سازماندهي فضاي خدمت، آن را محور همه رفتارهاي خود قرار دهند.
و بيترديد هر توفيق "گفتمان اعتدال" و جريان سياسي برآمده از آن، در آيندهاي نزديك و دور، مرهون حمايت محكم و كارساز "امروز" ايشان از "شعار اعتدال" بوده، و در آينده از اين سخنان پربركت، به عنوان نقطه عطف بينظير در تاريخ "گفتمان اعتدال" ياد خواهد شد.
با طرح مجدد "شعار اعتدال" در قالب گفتمان جریان فکری و سیاسی ای که حجه الاسلام والمسلمین دکتر روحانی آن را نمایندگی می کرد، و پیروزی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری، بازار تعریف و نظریه پردازی درباره "اعتدال" پس از سال ها مهجوریت، مجددا رونقی بسیار یافت و افراد و جریان های مختلف فکری و سیاسی هر یک بنا به مشرب و ذایقه خود تعریفی از "اعتدال" ارایه کردند و بر همان اساس آن را مدح یا قدح کردند.
مواردي هم پيش آمد كه برخي افراد فاضل به دليل ارادت و گرايششان به جريان سياسي خاصي، طرح "اعتدال" به عنوان "گفتمان" را به باد انتقاد گرفتند و گفتند: "اعتدال در بهترين شرايط يك روش است و ظرفيت تبديل شدن به گفتمان را ندارد"
بخش بعدي سخنان اين دوستان جالبتر است و شايسته است دولت و رئيس جمهور محترم آن را مورد توجه قرار دهند، درنگاه دوستان "اعتدال روشي است كه ميتواند مجال ظهور و بروز به گفتمانهايي كه در جامعه وجود دارند بدهد" به اين معنا كه اعتدال كه نميتواند گفتمان باشد، همان روش باشد بهتر است، چرا كه ميتواند با رويه اعتدالي مقابل جريان مقابل بايستد و فضا را براي بروز و ظهور جريان متبوع آنها هموار سازد.
به هر صورت، بحث و حدیث هم در تبیین، هم درتوضیح و تفسیر مباحث مربوط به گفتمان اعتدال، و نسبت آن با دیگر گفتمان ها و جریان های موجود درجامعه؛ و تلقی، توصیه و موضع آن در تمامی مسایل، بسیار است و پر واضح است که ما در این نوشته کوتاه، فضا و بنای تعریف درست و جامع و مانع از واژه و اصطلاح "اعتدال" و پرداختن به موضوعات مربوط به اعتدال را نداریم. اما به زودی مطالبی را در این حوزه به صورت منظم خدمت دوستان تقدیم خواهیم کرد و البته در این راه دست استمداد به سوی همه اهل فکر و اهل فضل دراز می کنیم و از عموم دوستان نیز تقاضا داریم با طرح پرسش ها و نقدهایشان ما را در این مهم یاری کنند.
با این حال به طور خلاصه می گوییم : "اعتدال" هم روش است و هم گفتمان. اعتدال عنوان مشیر به گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان امام خمینی (قدس سره) و در کلامی عنوان مشیر به گفتمان اسلام ناب محمدی است . "اعتدال" عنوان دال به اسلام ناب ، صراط مستقیم و طریق الوسطی، و راه انقیاد به عقل نظری است. گفتمان اعتدال، اصول گرایی اصیل و اصلاح طلبی واقعی است و گفتمان واقعی امام وانقلاب اسلامی است.
1717