در خبرها خواندیم که: مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری این بار میزبان اهالی موسیقی بود تا سند اصول و سیاستهای موسیقی کشور بررسی و تدوین شود.
شاید این از نوادر روزگار فرهنگ و هنر باشد که مدیران دولتی برای مشاوره و "شنیدن" نظرات هنرمندان و تولیدکنندگان در تدوین اسناد راهبردی و... از ایشان دعوت به عمل آورده و محتوای جلسات را علنی و رسانهای کنند. زیرا وقتی چنین منشی در برگزاری جلسات، تدبیر و اجرا میشود، لاجرم ملزومات اقدام و عملیاتی شدن تصمیمات و مصوبات ضروری شده و غیرقابل فراموشی خواهد بود.
اما احساس میشود هنوز در قدمهای نخست تمرین دموکراسی فرهنگی و مردمداری به سر میبریم. پس از پایان جلسه مورداشاره، مشاور فرهنگی رئیس جمهور و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری به خبرنگاران اعلام میکند:
«ما تلاش می کنیم، صدای کسانی را که در این فضا ذینفع هستند، بشنویم.»
چنین جملهای نشان از نگاه از بالا به پایین دولتیان به مقوله فرهنگ و هنر دارد. در صورتی که هنرمند به دلیل آفرینندگی و زحماتی که برای بالندگی هنری میکشد، بیش از اینها ارج و قرب دارد. شایسته است، شعار "دولتمردان موظفین و خادمان مردم هستند" را، در عمل معنا کنیم. آنقدر در طول سالهای گذشته همگان (به ویژه هنرمندان) از حقوق مسلم خود محروم ماندهاند که وقتی کسی به حقوق قطعی و بدیهی ایشان توجه میکند گویی مستحبی را به انجام رسانده که نیازمند منتگذاری بر سرشان است! از طرفی هنرمندان موسیقی ذینفع نیستند، ایشان صاحبان واقعی و مسلم این عرصهاند.
وقتی از استاد حسین علیزاده، به عنوان موسیقیدان مدعو، در خصوص این جلسه سوال میشود، دردمندانه میگوید:
«ما فقط با امید است که در این جلسات شرکت می کنیم و بر این باوریم که در ایران چیزی به صورت درازمدت را نمی توان پیش بینی کرد. به هر ترتیب بخش اصلی این نشست تهیه سندی بود که بتوانیم در آن به نتیجه های خوبی در عرصه موسیقی دست پیدا کنیم و حالا اجرا شدن یا نشدن آن را نمی دانم. مشکلاتی که اهالی موسیقی در کشورمان دارند در هیچ جای دیگر وجود ندارند، به همین خاطر شرکت در این جلسات را نوعی اعتراض می دانم.»
هر چند هنرمند این مرز و بوم در مواجهه با تصمیمات سیاستمداران، چارهای جز امید ندارد، اما عدم اطمینان هنرمند به نتایج بلندمدت اینگونه جلسات و تصمیمات، نه تنها در عرصه موسیقی بلکه در اغلب حوزههای فرهنگی و هنری از جمله کتاب، سینما، هنرهای تجسمی، نمایش و ... جاری و ساری است. زیرا به درست یا نادرست، و به استناد حافظه تاریخی کوتاهمدت و بلندمدت، کمتر میتوان مابین بیان فرهنگی دولتمردان و نگاه سیاسی نهفته در پس آن، تفکیک قائل شد، حتی اگر ماهرانه و به زبان فرهنگی سخن بگویند.
وضعیت اهالی موسیقی در ایران آنچنان نادر و بیهمتاست که به دلیل عدم ساز و کار بیان دردها و مصائب موسیقی، حسین علیزاده، جلسه مذکور را نه تنها فرصتی برای سامانبخشی و هموارسازی مسیر تعالی موسیقی در کشور نمیداند، بلکه آن را امکانی برای اعتراض به حساب میآورد.
به امید آن روز که همگان منتکش هنرآفرینان و خلاقان عرصه فرهنگ و هنر شویم.
در پایان فرصت را غنیمت شمرده و به پیشنیاز مدیریت هوشمندانه عرصه موسیقی در حدی کوتاه اشاره میکنم. نمیدانم که تا چه حد متولیان امر و مدیران دلسوز، قبل از تشکیل اینگونه مجالس، کمی در امر پژوهش و تحقیق در زمینه موسیقی و میزان مصرف موسیقایی مخاطبین و توجه به آثار داخلی و شرایط تولید و توزیع آثار موسیقایی کشور و اقبال به محصولات موسیقی خارجی در میان جوانان، و جایگاه موسیقی در رسانههای دیداری و شنیداری، و حتی وضعیت گروههای زیرزمینی، کوشا بودهاند. اما روشن کردن کلید سالنهای موسیقی بدون بررسیها و کندوکاوهای عالمانه، کمتر میتواند نتایج امیدبخشی را عایدمان کند.