رئیس سازمان تربیت بدنی دولت اصلاحات گفت: آقای خاتمی شب آخری که فردایش رأی‌گیری بود با یک تعبیر خیلی خودمانی گفتند اگر فکر می‌کنید که من رأی می‌آورم اشتباه می‌کنید.

در ادامه گزیده ای از گفت و گوی محسن مهرعلیزاده با برنامه تلویزیونی شناسنامه می آید:

  • در آن 8 سال [دولت خاتمی] اتفاقات بسیار خوبی در زمینه اقتصاد افتاده بود. یادتان باشد خودکفایی گندم در آن سال‌ها صورت گرفت. یا درمورد نگه داشتن قیمت‌ها من بعضا مقایسه می‌کنم اصلا عجیب است. شما الان پرتقال و یا سیب را کیلویی 4، 5هزار تومان می‌خرید تعجب نمی‌کنید من یادم نمی‌رود که بارها و بارها آقای خاتمی تو جلسه به آقای شریعت‌مداری می‌گفتند آقای شریعت‌مداری این چه وضعش است باید پرتقال کیلویی 350 تومان باشد؟ مردم ندارند که بخرند. ایشان هم دفاع می‌کرد می‌گفت آقا350 تومان نیست حتما در مغازه‌ای بوده، پرتقال 200، 250 تومان است. در شب عید، پرتقال معمولا به اصطلاح جنس گل است. حالا 200، 300، 500 تومان را در نظر بگیرید این قیمت کجا؟ و این که الان سیب زمینی را می‌خرید 5 هزار تومان کجا! انگور در فصلش 10 هزار تومان است.
  • در زمینه‌های اقتصادی انصافا کار شد اما به هر حال با وجود همه این‌ها آن چیزی که وجود داشت این بود که به لحاظ انباشته شدن یک سری از نیازهای مردم و به لحاظ این که ما در آن سال‌ها جوانان دهه 60 را داشتیم که آن سال‌ها از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودند و همگی جویای کار بودند یک برنامه‌ریزی و نگاه ویژه و یک الویت‌دهی به این کار نیاز بود.
  • در سال 76 مردم شناخت عمیق و دقیقی روی آقای خاتمی نداشتند آقای خاتمی قبلش یک دوره نماینده بودند و بعد وزیر ارشاد بودند و بعد هم رئیس کتابخانه ملی بودند. شناخت خیلی دقیقی مردم نداشتند حتی خود آقای خاتمی هم شب آخری که فردایش رأی‌گیری بود با یک تعبیر خیلی خودمانی گفتند اگر فکر می‌کنید که من رأی می‌آورم اشتباه می‌کنید. و امیدی به رأی آوردن نداشت و خودش نیز بارها گفته است.
  • ایشان[سید محمد خاتمی] همیشه می‌گفتند من نیامده‌ام برای رأی آوردن. من می‌خواهم به این واسطه راهی باز شود، یک حزبی، یک مجرایی برای گفتن حرف‌ها و دیدگاهمان باز شود. دیدگاه‌های خاصی که آقای خاتمی داشتند و دارند.
  • آن سال مردم واقعا در یک شوری از این جهت که خودشان دارند انتخاب می‌کنند و خودشان انتخاب‌گر هستند شرکت کردند و فضا هم خیلی فضای جالب و خاصی بود اما در دوره بعد مردم واقعا بر اساس شناختی که از شخصیت آقای خاتمی از برنامه‌هایش و از آدم‌هایش و تفکر و گرایشش پیدا کرده بودند به وی رأی دادند. در حقیقت دوره دومش آن شورهم بود ولی از این طرف شناخت و شعور کافی از شخصیت و افکار خاتمی نیز زیاد شد.
  • باید سرفرصت و کارشناسی لحظه لحظه اتفاقات88 را با دقت و کارشناسی کنار هم بگذارند و بگویند اگر فلان کس، فلان موضع را در فلان جا گرفت....من نمی‌خواهم به این مسائل بپردازم زیرا حادثه تلخی برای نظام بود و آثارش را هنوز هم می‌بینیم.
  • بالاخره یک نفر سخنرانی کرد و یک اصطلاحی را به کار برد که آن اصطلاح همه را به هم ریخت و دوباره موجی را ایجاد کرد. شاید افرادی که آن موج را ایجاد کردند و فردی که به خاطر او این موج ایجاد می‌شد خیلی با این موج موافق نبودند و اصلا این موج غیرقابل کنترل در ازای اعتراض به حرفی بود که زده شد. به نظر من همین‌طور که کلمه فتنه به کار برده می‌شود باید دانست که اصلا در فتنه حق و باطل از بین می‌رود. همه چیز باهم مخلوط می‌شود و خیلی‌ها نیز لطمه می‌خورند. هم شخصیت‌ها لطمه می‌خورند و هم مردم. و از همه مهم‌تر و واجب‌تر و بالاتر از همه نظام لطمه می‌خورد.
  • یک گروهی آن زمان [انتخابات 92] مأمور شدند که ، هم از استقبال و اقبال مردم به کاندیداها که داشتند کار می‌کردند یک نظرسنجی داخلی کنند و هم نظرسنجی داخلی در گروه داشته باشند. قرار شد بعد از آن هم جمع بندی را به جمعی که آقای خاتمی اداره می‌کرد بدهند. ظاهرا آن جمع در نظرسنجی‌ها به این نتیجه رسیده بود که اگر از بین این دو نفر آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار برود شانس موفقیت بالا خواهد رفت. آن جمع به این نتیجه رسیدند و این مطلب از سوی آقای خاتمی از آقای عارف خواسته شد.

/2727

منبع: خبرآنلاین
"