درنا حسینزاده: وقتی مصاحبه حاتمیکیا با محمود گبرلو روی آنتن شبکه سوم سیما رفت، همه چیز برنامه چنان چیده شده بود که به نظر برسد، این دو در برنامهای زنده در حال گفتوگو هستند، مسالهای که در روزهای بعد از پخش برنامه عکس آن اعلام شد. خبرهای جدید حکایت از آن داشت که مصاحبه ضبط شده بود.
اما بیش و پیش از اینها، صحبتهای حاتمیکیا بود که توجه رسانهها و مخاطبان را به او جلب کرد. او که بعد از ساخت «چ» و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر بیشتر با نوع ادبیاتی که در صحبتهایش به کار میبرد در اخبار جای میگرفت، بعد از مدتی سکوت پس از پایان اکران فیلمش، این بار در آستانه هفته دفاع مقدس و در جریان جشنواره فیلم مقاومت باز هم آن شیوه صحبت را پیش گرفت.
حاتمیکیا در برنامه «هفت» در جایی که در مورد به تعبیر خود هم قبیلهایهایش صحبت میکرد، چنین گفت: «بنده خدا قرار بود شهید شوی، چرا عوض شدهای، چرا باید معاشت را به سینما ببندی، قرار بود پله پله بالا بروی.»
او در بخش دیگر سخنانش سراغ مبحث سیاهنمایی در سینما رفت و گفت: «من خودم کتک این حرفها را خوردهام. ما فیلمسازها پر از اشتباه هستیم. افتخار میکنیم که از نسل حضرت آدمیم و اشتباه هم میکنیم، برخی از فیلمهای من یا رسول ملاقلیپور در نیامد و اشتباه کردهایم، مگر مسئولان اشتباه نمیکنند، اصلا کسی هست که اشتباه نکرده باشد تا متوقع باشد که ما هم نباید اشتباه کنیم؟»
او با اشاره به اوایل انقلاب گفت: «یکی میشود رییس جمهوری که در میرود و یکی هم شهید میشود.»
حاتمیکیا به فیلم نرگس آبیار «شیار ۱۴۳» اشاره کرد و گفت: «در این فیلم با مادری مواجه هستیم که تنها پسرش را به جبهه میفرستد و بچهاش برنمیگردد و در طول فیلم او مدام منتظر است، از دیدن این فیلم اما من نوعی احساسم این نیست که عجب غلطی کردیم، رفتیم جبهه و جنگیدیم.»
او در مقابل این فیلم مثال دیگری زد و گفت: «اما فیلمی هم هست که میگوید، ما اشتباه کردیم جنگیدیم، مثلا فیلمسازی میآید فیلم میسازد در مورد آبادان، شبیه فیلم «دزد و دوچرخه» ویتوریو دسیکا. فیلم «دزد و دوچرخه» محصول جامعه فاشیستی و موسولینی است، مگر من موسولینی داشتهام که این فیلم را شما میسازید، این آبادان و مردماش همانهایی هستند که نگذاشتهاند این شهر سقوط کند و روزها با دست خالی مقاومت کردند.این آقا اگر این مقاومت را نمیسازد به خاطر این است که آن را ندیده چون اولین گلوله که شلیک شده گذاشته آمده تهران.»
حاتمیکیا گفت: «همین فیلم را میخواستند بفرستند لوکارنو، من رفتم فارابی اعتراض کردم، هر چند اصلا شیوه من این نیست که بخواهم جلوی کاری را بگیرم اما سر این فیلم رفتم و گفتم نکنید این کار را، مسئولان وقت گفتند امسال منافقان شروع کردهاند، مهم است که پرچم ما بالا برود، من با داد و فریاد آنجا را ترک کردم. چرا باید سینما در ذیل سیاست تعریف شود.»
حاتمیکیا سینمای امروز ایران را ورشکسته نامید و گفت: «چرا باید فیلمسازی که مسئله دارد به سراغ زدن حرفهای پایین تنهای برود تا سینما پر از تماشاگر شود، الان چه اتفاقی افتاده یا دارد میافتد که به این سمت میروند برخی؟ ما باید مواظب خودمان باشیم و حرف خودمان را بزنیم.»
متن کامل سخنان حاتمیکیا را در برنامه «هفت» اینجا بخوانید.
واکنش به این حرفهای حاتمیکیا همان شب و در بخشهای بعدی برنامه «هفت» آغاز شد و در طول هفته ادامه پیدا کرد.
اما بار دیگر وقتی سخن از حرفهای حاتمیکیا به میان آمد که یادداشتی از او در جریان جشنواره فیلم مقاومت انتشار یافت. او در بخشی از این یادداشت نوشت: «آیا کسی هست که از فاخر بودن بدش بیاید و آنرا بد بداند. واژه و صفتی زیبا که منتسب شدن اثرهنری به آن لقب خوبیست. خدا را شکر که تنگنظران فرصت طلب به این واژه حمله کردند و آنرا در جامعه هنری به ناسزایی تبدیل کرده اند که دیگر نمیشود به آن افتخار کرد. الان سینمای فاخر مترادف شده است با فیلمهای چند میلیاردی. فیلمهایی که به دلیل هزینه بالای آن قطعأ بیت المال هزینهاش را پرداخته و بالمآل کسی دغدغه فروش و بازگشت سرمایه آنرا ندارد. یعنی از همان ابتدا تکلیف فیلمساز روشن است که چون امید بازگشت مالی وجود ندارد ، پس دیگر دلیلی هم برای اقناع کردن مخاطب وجود ندارد. فاخر بودن لقب بوداریست. فاخر بودن بوی دلار میدهد. بوی بریز و بپاشهای عجیب و غریب و بوی دستمزدهای آنچنانی.»
او در بخش دیگر این یادداشت نوشت: «به اعتقاد من سینمای مظلوم جنگ ما نیاز به فاخری ندارد. مگر سالیان قبل که این عنوان نبوده ، سینمای فاخر وجود نداشته است. مگر فیلمهای امثال مرحوم ملاقلی پور و تبریزی از این قماش نبودهاند.»
متن کامل یادداشت حاتمیکیا را اینجا بخوانید.
در همان مقطع بود که متن یادداشت سردار سلیمانی به حاتمیکیا که بعد از تماشای «چ» به نگارش درآورده بود منتشر شد. سردر سلیمانی در بخشی از این یادداشت نوشت: «برادرم از طعنهها و سرزنشها نهراسید و به سیمرغهای دنیوی هم فکر نکنید و این راه را ادامه دهید. سیمرغ شما وجدانهای بیدار شده، در اثر این حقیقت ارزشمند ارایه شده و اشکهای غلتانی است که بر گونهها جاری ساختید.»
متن کامل یادداشت سردار سلیمانی را اینجا بخوانید.
ماجرای خبرهای اطراف حاتمیکیا زمانی داغتر شد که فیلمی از صحبتهای عباس کیارستمی، کارگردان صاحبنام سینمای ایران، در واکنش به سخنانی که حاتمیکیا در مورد فیلمهای او گفته بود منتشر شد. حاتمیکیا که در جریان جشنواره فیلم مقاومت روی صحنه رفت، از فرصت به وجود آمده برای پاسخدهی به کیارستمی استفاده کرد و چنین گفت: «عزیزی یا عزیزکردهای حرفهایی زد و شهدا را قربانیان جنگ دانست. مصاحبه این فرد را چند بار دیدم که نکند اشتباه کرده باشم. البته من از قبل میدانستم یک جریانی هست که نسبت به جنگ بیاعتنا است. من معتقدم آن کسانی که بهعنوان مسئولین وقت هستند از استاد خودم آقای بهشتی که من را بهسمت جنوب راهی کرد و او را به سمت شمال فرستاد، او را تشویق کرد که در شمال باشد و من را در گرد و غبار جنوب در جنگ باشم.»
او افزود: «او همواره عزیزکرده جشنوارهها بودند و هستند و همیشه پرچم ایران را در جشنوارههای مختلف بالا برده است. وزارت خارجه همیشه بهعنوان نفری که قدرت داشته از فیلمهای او دفاع میکرد. یک بار بهخاطر فیلمی من به فارابی و سراغ آقای حسین حقیقی رفتم و گریه کردم تا بهعنوان نماینده ایران به خارج نرود اما او گفت که وزارت خارجه وقت اصرار دارد که این فیلم حتماً باید برود.»
حاتمیکیا گفت: «آنچه اکنون رخ داده است به دست بچهها میزان میدهد، به دست آن عزیزانی که باید بفهمند. برادران، آنهایی که با خون آمدید به این رشته! بهقصدی آمدیم که فکر کردیم اینجا آنچیزی را بگوییم که دیدهایم، الآن استاد اعظم ما نسبت و نگاهش نسبت به شهدا اینگونه است. من از وزیر، رئیس جمهور، ایوبی و جعفریجلوه توقع دارم نظرشان را نسبت به این نگاه به صراحت بگویند. اینجا جشنواره مقاومت است، رنگ و بوی آن مشخص است و اینجا خانواده شهدا هستند که من قربان قدمهایشان بروم. امیدوارم خدا این قوت و امید را به من بدهد و دعای خیر این عزیزان پشت من باشد که اعتنا به این حملهها نکنم، چرا که من عزتم را از اینها که نمیگیرم. من توقع دارم بهعنوان آدمهایی که در جنگ بودهاند، آقای ایوبی شما در جنگ بودید! شما بچهها را دیدهاید و شهدا را میشناسید، اگر نظر ندهید و نگاه خودتان را مشخص نکنید، اگر این میزان و فرقان مشخص نباشد من معتقدم در دولتی حرف میزنم که در آن نفاق است. دعا کنید که به خون همین شهدا آن افرادی که این خونها را نمیبینند، رسوا شوند.»
5858