روحانی تمام سرمایه دولت خود را بر روی رسیدن به یک توافق هستهای با غرب و بهبود اوضاع روابط دوجانبه با کشورها متمرکز کرد اما شکست این سیاست و منتظر ایستادن برای چراغ سبز دیگر کشورها باعث شد تا وعدههای اقتصادی روحانی نیز تا حدود زیادی ناکام بماند. این سیاست آنقدر ضعیف و بدون نتیجه بود که حتی کشورهایی مانند عربستان که دوران افول قدرت منطقهای خود را تجربه میکنند واکنش خاصی به چراغ سبز روحانی نشان ندادند. شاید بتوان گفت که افزایش تولید نفت عربستان برای راحتتر کردن شرایط عدم توافق هستهای برای تیم مذاکره کننده غربی تنها نتیجه سیاست لبخند روحانی به عربستان بود.
در چنین شرایطی طبیعی است که آقای رئیس جمهور به دنبال مقصری برای ناکام ماندن سیاست داخلی و خارجی خود باشد و با عصبانیت تمام جناحها و گروههای سیاسی را هدف قرار دهد. اما آنچه که میتواند زنگ خطری برای صنعت هستهای کشور باشد فشار بیش از حد و غیرمتعارف دولت برای رسیدن به یک توافق بد با طرف غربی است تا شاید تیم روحانی بتواند ناکامیهای داخلی خود را در شرایط ایدهآل کنونی توجیح نماید.
از طرفی جریان سیاسی رئیس جمهور بدنه اجتماعی چندانی ندارد و همانطور که در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کرد تا از بدنه جریان لیبرال استفاده کند این بار در تلاش است تا با قرار دادن خود در مواجهه با برخی نهادهای قدرت در کشور اعتبار بدست بیاورد لذا روحانی هر چند وقت یک بار در سخنرانیهای خود در قالب کنایه تلاش میکند تا منادی تحول جلوه کند.
جریان سیاسی رئیس جمهور در انتخابات ریاست جمهوری سابق تلاش کرد تا با شعار اعتدال سبد رای خود را تقویت کند اما بزودی به این نتیجه رسید که برای بقا نیازمند یک دشمن قدرتمند است لذا از شعار اعتدال عدول کرد و به سمت لیبرالها متمایل شد. احتمالا هر چه دامنه تحریمها گسترش پیدا کند و فاصله نظر و عمل دولت در بحثهای اقتصادی افزایش یابد شاهد لجن پراکنی بیشتر رسانههای وابسته به دولت و جریان لیبرال خواهیم بود.
17302