به گزارش خبرآنلاین به نقل از شفقنا، گفتگوي چند جانبه اسلام و بوديسم با حضور انديشمندان و متفكرين مسلمان و بودايي از کشورهای سريلانكا، تايلند، ميانمار و جمهوري اسلامي ايران با موضوع«همكاري مسلمانان و بودائيان براي مقابله با خشونت و افراطگرايي» 10 دی ماه، در دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی برگزار شد.
خلاصه سخنان عنوان شده در این نشست را در ادامه می خوانید.
نام سخنران |
خلاصه اظهارات |
دکتر منتظری، مدیر گروه ادیان شرق و عضو هئیت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم |
* حضور ادیان مختلف در جهان، مخصوص دنیای امروز نیست بلکه در گذشته نیز بسیاری از این ادیان وجود داشتند و متدینان به دینهای مختلف همواره سعی داشتند زندگی همراه با صلح و دوستی با یکدیگر داشته باشند. * آنها همواره تلاش میکردند با تمسک به هسته مرکزی دین و با استناد به نقاط مشترک ادیان همواره ارتباط سازنده در جهان برقرار کنند و در کنار یکدیگر با احترام زندگی کنند. * رسالت دانشگاه ادیان و مذاهب نیز در راستای نیل به این هدف بوده است. گروه ادیان شرق نیز در این دانشگاه به شناخت باورها، اعتقادات، آداب و رسوم ملل شرق میپردازد و سعی در جهت ایجاد ارتباط و گفتگو با دیگر ادیان را دارد. |
مانک گالاگاما دامارانسی، مشاور رئیس جمهور سریلانکا و عالیترین مقام بودایی این کشور |
* دین اسلام و بودیسم با آموزههای اخلاق خود مباحثی همچون اختلافات نژاد پرستانه و اختلاف زبانی را نفی میکند گام مهمی در جهت برقراری صلح در جهان برداشته است. * آموزههای اخلاقی در هر دو دین میتواند دینداران را به سمت جهتی رهنمون سازد که هیچ خشونتی به عنوان خشونت ادیان بر یکدیگر در جهان امروز محقق نشود. تاریخ اسلام نیز این مطلب را روشن میکند و قرآن کریم نیز اشارههای خوبی به این گونه مسائل دارد. * از نظر بودائیان ارتباط با دیگران ادیان بسیار خوب و پسندیده است. اشتراکات زیادی همچون توحید، عبادت، روزه، مکانهای مقدس، صدقه و .... بین این دو دین وجود دارد که میتواند ارتباط هر چه بهتر را بین این دو دین فراهم کند. |
دکتر خلیل قنبری، عضو هئیت علمی دانشگاه ادیان
|
* از آنجا که توده مردم بدنه اصلی دینداران را شکل میدهند و همچنین با توجه به اینکه بیشتر خشونتها بین این دینداران رخ میدهد بدون تردید اگر توده دینداران نقاط مشترک ادیان را پیدا کنند و این نقاط مشترک میان ادیان به اطلاع آنها برسد میتوان ادعا کرد این خشونتها در حد زیادی کاهش یابد و حتی حذف شود. * در تحلیل اینکه چه نوعی معرفتی میتواند اطلاعات دینداران را در مورد ادیان دیگر ارتقا دهد ابتدا باید دو حوزه معرفتی را از یکدیگر تفکیک کرد؛ معرفت علوم دینی که شامل فقه، اخلاق، کلام و... میشود و حوزه معرفتی دین پژوهی که شامل جامعهشناسی دین، روان شناسی دین، تاریخ ادیان و فلسفه دین میشود. به نظر میرسد حوزه معرفت دینی نمیتواند نقشی در این بخش داشته باشد اما دین پژوهی مدعی است که میتواند نقش موثری در این مورد داشته باشد. به نظر بنده دین پژوهی راه طولانی برای یافتن به این پاسخ طی کرده است. * دین پژوهی برای پاسخگویی به این مساله دو دوره زمانی را پشت سر گذاشته است. دین پژوهی در دوره نخست نشان داد که مرزهای میان ادیان قراردادی بوده و واقعی نیستند بدان معنا که به رغم متکثر بودن ادیان و تقسیم بندی آنها به دو نوع شرقی و غربی میتوان همه آنها را در درون یک خانواده گردد هم آورد لذا شرقی و غربی بودن ادیان موجب تفاوت ماهوی آنها نمیشود. * دین پژوهی برای اثبات وحدت میان ادیان در یک نگاه کلی ابعاد مختلف ادیان را به دو بعد باطنی و ظاهری تقسیم کرده و اختلاف ادیان را تنها در بعد ظاهری آنها تشریح کرد. به عبارت دیگر دین پژوهی ادعا کرد اخلاق، شعائر، مناسک و شریعت بعد ظاهر دین هستند و سبب تکثر دین شدند این در حالی است که تجربه دینی و عرفانی بعد باطنی ادیان را شکل میدهند و همه ادیان دارای این بعد دینی هستند. * اما خوشبختانه دوره دوم دین پژوهی در تحقق این هدف موفق بود چرا که نقطه مشترکی که در این دوره مطرح میشود هم قابل فهم عالمان دینی و هم توده مردم است. مشخصه این دوره این است که نقطه مشترکی را که دین پژوهی مطرح میکند خارج از تجربه دینی و عرفانی است. این نقطه مشترک اخلاق است. بر این اساس پارلمان ادیان جهان به جای تکیه بر تجربه دینی مشترک بر اخلاق جهانی تکیه دارد. * برای نفی خشونت در ادیان باید نشان داد که ادیان نقطه مشترک دارند و این نقطه مشترک باید چنان باشد که نه تنها برای عالمان دینی روشن و قابل فهم باشد بلکه برای توده مردم نیز این مساله قابل فهم باشد و به نظر میرسد دوره دوم دین پژوهی که بر شالوده اخلاق بنا نهاده شده است راه حل بسیار مناسبی برای این مساله است چرا که برای همه، چه عالمان و چه عامه دینداران قابل فهم است. |
مانک آشین نیانسارا، رییس آکادمی مطالعات بین المللی بودیسم و عالی ترین مقام بودایی میانمار
|
* من فکر میکنم هر انسانی در این جهان با هر دینی باید ادیان دیگر را نیز مطالعه کند منظور من از این مساله این است که همه برای اینکه در این جهان زندگی خوبی داشته باشند نیاز به این مساله دارند که ادیان دیگر را درک کنند و بفهمند و این فهم و درک بدون مطالعه دیگر ادیان امکان پذیر نیست. در حقیقت تمام رنجها، خشونتها و جنگهای ادیانی را میتوان اینگونه در جهان امروز با این رویکرد خاموش کرد. * انکار و یا به عبارت دیگر تکفیر دیگر ادیان یکی از خطرات ادیانی است که منحصر به هیچ دینی نیست بلکه تقریبا دامنگیر همه ادیان دنیاست. ادیان باید تلاش کنند با فهم دیگر ادیان از این خطری که موجب خشونت، جنگ و دیگر رنجهای بشر شده است دوری کنند. * ما در دنیای تکنولوژی زندگی میکنیم، دنیایی که همه جوانب تکنولوژی و آموزشهای مربوط به آن بسیار پیشرفت کرده است اما متاسفانه با وجود اینکه بسیاری از مردم به ادیان مختلفی در جهان معتقد هستند، آموزشهای دینی در جهان پیشرفت نکرده است. اما زمانی که من به اینجا آمدم و متوجه شدم در این دانشگاه ادیان مختلف مورد مطالعه قرار میگیرد بسیار خوشحال و خرسند شدم. * به نظر میرسد تاسیس این چنین دانشگاههایی در همه کشورهای جهان مورد نیاز است و همه کشورها که خود را متعهد به ادیان مختلف میدانند باید زمینه تاسیس چنین دانشگاههایی را فراهم کنند. حتی آموزشهای دیگر ادیان را نباید منحصر به دانشگاه کرد بلکه باید در سطوح دیگری مانند دبیرستان و حتی ابتدایی مقدمات آموزشهای دینی دیگر ادیان را برای همه فراهم کرد. بر این اساس در همه مدارس باید به نحوی برنامه ریزی کرد که دانش آموزان بتوانند با بسیاری از ادیان جهان آشنا شوند با دین اسلام، مسیحیت، بودیسم و ... * به نظر میرسد اگر ما بتوانیم چنین برنامهای را در همه جهان گسترش دهیم بدون تردید میتوانیم زمینه صلح و دوستی و نهادینه شدن روابط انسانی را در جهان فراهم کنیم. در حقیقت این آموزشها از سطوح پایین میتواند با تاکید بر آموزش اشتراکات ادیان تأثیر بسزایی بر جلوگیری از خشونتها داشته باشد و نوعی عدم رضایت، مجادله که باعث نوعی آلودگی معنوی میان ادیان میشود را از بین ببرد. |
پراکرو ویبو لپا تتاناکیت، راهب بزرگ تایلندی
|
* مهمترین مساله برای من در این سفر این بود که نظرم نسبت به ایران و مردم ایران به طور کلی تغییر کرد و بدون تردید حضور دیگر راهبان بودایی در ایران میتواند این چنین تاثیر گذاری بر آنها داشته باشد. * زمانی که این نگاهی که غرب علیه کشور ایران به راه انداخته است و کشور ایران را یک کشور پر از خشونت معرفی کرده است بین راهبان بودایی شکسته شود زمینههای گفتگوی ادیانی بیشتر میان راهبان بودایی و علمای مسلمان بیشتر خواهد شد و این گفت و گوها باعث خواهد شد که مشترکات بین دین اسلام و بودا روشنتر و واضحتر شود. بدون تردید این فعالیتهای مشترک و هماهنگ زمینههای تعاملات بیشتر این دو دین بزرگ را بیشتر خواهد کرد. * چون همه پیامبران از جانب خدا میآیند بعید نیست که برخی از آموزههای آنها مشترک باشد و اگر ما ادیان مختلف را خوب مطالعه کنیم خواهیم توانست این آموزههای مشترک را نشان دهیم. مثلا اگر دین بودا و اسلام را در مورد ترک گناه، انسان دوستی و حرمت آزار و اذیت انسانها مورد بررسی و تامل قرار بدهیم خواهیم دید که نقاط مشترکی بین این دو دین در مورد این موضوعات وجود دارد. و میتواند پشتوانه خوبی برای گفتگوی هر چه بیشتر این دو دین با هم دیگر باشد. * در حقیقت این نقاط مشترک میتواند به پیروان هر دو دین این مساله را گوشزد کند که انسانها با هر دینی نباید مورد آزار دیگران قرار بگیرند و خشونت به هر نحو که باشد مصداق آزار و اذیت انسانهاست براین اساس میتوان طرح دوستی و صلح را با حرمت آزار و اذیت انسانها بین این دو دین پیگیری کرد. * یکی دیگر از آموزههای هر دو دین این است که دینداران باید رفتار نیک داشته باشند به نظر میرسد اگر این مساله در هر دو دین رعایت شود و دینداران بتوانند در همه رفتارهای خود، رفتار نیک را مورد توجه و تامل خود قرار دهند قطعا از حجم خشونتها کاسته خواهد شد. علاوه بر اینها نقطه مشترکی قومی میان بودائیان و ایرانیان وجود دارد و آن این است که بودائیان اولیه در هند در حقیقت همان آریاییها بودند قومی که اصل و نژاد آنها ایرانی است و به نظر میرسد این نقطه اشتراک هم خودش میتواند در رفع برخی از مشکلات اثرگذار باشد. * براین اساس من نسبت به ارتباط و هماهنگی هر چه بیشتر میان اسلام و بودیسم خوشبین هستم و نسبت به این ارتباط تاکید فراوان دارم و از نظر من آنچه در کشور میانمار میان بودائیان و مسلمانان اتفاق افتاده است یک کار دینی نیست. تحقیقات بنده نشان میدهد که این کار دشمنان دین است کسانی که میخواهند دین در دنیای کنونی نباشد از همین رو تلاش میکنند که ادیان را به جان یکدیگر بیاندازند. * همه این مشکلات در حالی در میانمار اتفاق میافتد که میان اسلام و بودیسم دوستی وجود دارد و بین این دو دین هیچ دشمنی وجود ندارد که بخواهد باعث این چنین اتفاقاتی باشد. |
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم جعفری، عضو هئیت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
|
* این گفتگوها در زدودن خشونتهای بین ادیان بسیار مؤثر خواهد بود چرا که رهبران ادیان به عنوان الگوهای هر دین زمانی که راه گفتگو و تعامل با یکدیگر را پیش بگیرند لاجرم پیروان ادیان نیز از آنان پیروی خواهند کرد و به جای مشاجره، خشونت و جنگ تلاش میکنند مشکلات خود را با گفتگو و تعامل با یکدیگر حل کنند. بر همین اساس برگزاری این گونه نشستها به عنوان نمونهای از این گفتگوها و اشاعه گفتگو میان رهبران ادیان و انتشار آن در میان جوامع است. * در بیشتر موارد خشونتها و اختلافات ادیان به دلیل مداخله گروههای سیاسی با هدف تأمین منافع محدود خود در تفرقه افکنی میان ادیان است، به طور حتم ترویج دادن این اختلافها به هیچ وجه منشأ دینی و مذهبی ندارد، لذا باید گروهها و کمیتههایی برای تنویر افکار عمومی شکل بگیرند و این اندیشه را در جوامع دینی مختلف منتشر کنند که به طور کلی ادیان و پیروان ادیان با یکدیگر تنافر و دشمنی ندارند و دلیل جنگها و خشونتهای میان ادیان چیز دیگری غیر دین است. * همان طور که بارها بیان شده است یکی از مهمترین اهداف پیامبر اسلام بر اساس سخنان خودش مباحث اخلاق و تکمیل کردن اخلاق در جامعه است. به عبارت دیگر در زمانی که پیامبر زندگی میکرد و آن زمان را عصر جاهلیت مینامیدند اخلاق و اخلاقیات در پایین ترین سطح خود قرار داشت و زمانی که پیامبر اسلام (ص) به پیامبری مبعوث شد و قرار شد اخلاقیات را در جامعه نشر دهد دوره روشنایی در آن عصر شروع شد. وقتی که در زندگی و تاریخ بودیسم تأمل میکنیم مشاهده میکنیم که بودا نیز قصد داشت مردم را از عصر تاریکی به سمت روشنایی راهنمایی کند. بنابراین به نظر میرسد همین نکته یعنی انتقال از تاریکی به روشنایی میتواند نقطه مشترکی برای آغاز گفتگوهای ادیانی و اشتراکات بین دین اسلام و بودا باشد. * به نظر میرسد در میان بسیاری از ادیان تنها دین اسلام باشد که به پیروانش توصیه همزیستی با پیروان دیگر ادیان را کرده است و حقوق آنها را در جامعه اسلام به نحوی محترم شمرده است. از پیامبر گرامی اسلام روایتی نقل شده است که ایشان در این روایت به مسلمانان دستور داده است که با یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشند و نباید با آنها دعوا و جنگ را شروع کنند. * در میان همه مذاهب اسلام مذهب شیعه تنها مذهبی است که در تاریخش هیچ جنگ و دعوای مذهبی با دیگر ادیان یافت نمیشود به طور مثال اولین جنگی که میان مسلمانان و بودائیان در هند اتفاق افتاد و حاصل آن کشته شدن تعداد زیادی از بوادئیان به دست مسلمانان بود توسط شیعیان به راه نیفتاده بود و شیعیان در آن جنگ هیچ نقشی نداشتند اگر چه فرمانده آن جنگ سلطان محمود بود که یک فرد ایرانی بود اما او شیعه نبود و سنی مذهب بود از همین رو او علاوه بر کشتار بودائیان تعداد زیادی از شیعیان را نیز در ایران کشت. * علاوه بر اینکه شیعیان اهل جنگ و درگیری با دیگر ادیان نیستند مهمترین رهبران و به عبارتی امامان آنها به خاطر خشونت دیگران به قتل رسیدند. از همین رو آنگونه که در آخر الزمان شیعه و بودا ترسیم شده است در آن زمان هیچ کشت و کشتاری، جنگ و دعوایی نخواهد بود و این یکی دیگر از نقاط مشترک بین بودائیان و شیعیان است. * برنامه ریزیهای مشترک ادیان برای گسترش صلح جویی در بین پیروانشان و چاره اندیشی در مورد موضوعهایی که منافع کل پیروان را تهدید میکند از دیگر اهداف این گفتگوهای ادیانی است. احیای روحیه ظلم ستیزی و گسترش صلح مبتنی بر برابری، ممانعت از تبدیل شدن ضد ارزشها به ارزشها و همچنین اتخاذ مواضع مشترک علیه بی دینان یا سوء استفاده کنندگان از دین نیز در چارچوب همین اهداف قرار دارد. |
/6262