اين يک واقعيت مسلم است که امروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در قالب قرارگاه خاتمالانبيا وارد حوزه اقتصادي شده و در حوزه رسانهاي نيز ورود پيدا کرده است و از برخي رسانهها حمايت به عمل ميآورد.
اما به راستي فلسفه حضور سپاه در عرصه اقتصادي يا رسانهاي چيست؟ آيا اين نهاد نظامي اکنون براي بسط قدرت خويش وارد اين حوزهها شده يا اينکه به دليل برخي کمکاريها مجبور شده که بار ديگران را نيز به دوش بکشد؟
واقعيت آن است که سيستم دولتي و رانتي بودن نظام اقتصادي منجر به آن شده است که بخش عمدهاي از بنگاههاي اقتصادي که غالباً دولتي هستند فشل باشند و از سوي ديگر بخش خصوصي نيز به دليل نداشتن تجربه کافي، فاقد صلاحيتهاي لازم براي مديريت کلان بخشهاي اقتصادي کشور باشد.
در چنين شرايطي و با توجه به هجمه سنگين اقتصادي غرب به کشور سپاه چه بايد ميکرد؟ آيا همچون برخي ميتوان وضعيت کشور را شعب ابيطالب خواند و منتظر شد که کي آذوقه کشور به پايان ميرسد؟ آيا چون شرکتهاي بزرگ نفتي پارس جنوبي را ترک کردهاند بايد نشست و به يغما رفتن ثروت يک نسل را مشاهده کرد يا اينکه با عزم ملي و مديريت جهادي وارد عرصه شد و از تجارب هشت سال جنگ بهره برد و پيشرفت ايراني را معنا کرد؟
به راستي چرا سپاه پاسداران وارد عرصه سازندگي شده است؟ آيا به اين دليل نبود که عدهاي به نام سازندگي اشرافيت و تکنوکراسي را حاکم کردند و به اسم جامعه مدني درهاي کشور را به روي منافقان گشودند و به اسم عدالت از ولايت عبور کردند؟ البته پرواضح است که در هر مجموعه انساني امکان خطا وجود دارد و نميتوان گفت که سپاه هم معصوم است اما تجربه نشان داده است که اين نهاد در بزنگاهها در کنار انقلاب و مردم ميايستد و خاضعانه براي آرمانهاي امام و رهبري هزينه ميدهد.
اگر سپاه اهل عطر و ادکلن بود، امروز سرداران تراز اولش در عراق و سوريه در مقابل جانيترين نوع بشر نميايستادند. اگر سپاه اهل معاشرت با خوبرويان و خوشپوشان بود در وقايع 88 همچون بسياري از ديگران در کناري ميايستاد و اجازه ميداد تا بار ديگر لشکر يزديان خيمههاي حسيني را به تاراج برند.
يادداشتنويس سايت خبرآنلاين معتقد است ميبايست سپاه را به پادگانها و قرارگاهها بازگرداند تا در مواقع بحران بتوان از کشور دفاع کرد.
در پاسخ به اين مسئله بايد گفت نه تنها سپاه در زمان جنگ سخت و نرم نشان داده است که کشور را نجات ميدهد بلکه هماکنون نيز به قيمت آبروي خود وارد عرصه اقتصادي شده است تا کمکاريهاي برخي از آقايان را جبران کند و کشور را نجات دهد. سپاه خود وارد عرصه اقتصادي نشده است بلکه برخيها اين نهاد را که اکنون بايد تمام توان خود را صرف تحولات نظامي و امنيتي منطقه و جهان کند وادار ساختهاند تا براي دفاع از ماهيت انقلاب پا به عرصه اقتصادي بگذارد. از سوي ديگر نگارنده يادداشت خبرآنلاين ادعا ميکند که امروز سپاه يک کنشگر سياسي است و با در دستداشتن سايت و مطبوعه فعل سياسي انجام ميدهد و از سوي ديگر بر اين رهنمون امام راحل (رض) تأکيد ميکند که نظاميان نبايد در سياست و بازيهاي سياسي وارد عمل شوند. متأسفانه در اينجا يک خلط مبحث روي داده است و آن اينکه برخي دفاع از کيان انقلاب را نيز به منزله «سياسيکاري» تأويل کردهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص ميفرمايند: ... اينها بين آگاهي سياسي و حضور سياسي در صحنه انقلاب – که اين خوب است – و بين دخالت در معارضات سياسي و جناحبنديهاي سياسي و به نفع يکي و به ضرر ديگري کارکردن – که اين همان چيز بد و بسيارخطرناکي است که امام هيئتي را مأمور کردند و گفتند ببينيد چه کسي اين طوري است، از سپاه بيرونش کنيد – خلط ميکردند. توجه داشته باشيد که انگيزههاي سياسي و جناحي نبايد بتواند از يک مجموعه سالم، خالص و کارآمد مثل سپاه – که ذخيرهاي است براي روزي که انقلاب از آن استفاده بکند – بهره ببرد. اين ذخيره بايستي سر به مهر بماند، تا درجاي خودش مصرف بشود. (بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدارجمعي از فرماندهان سپاه- 27/06/1370)
از اين روست که اگر بتوان مجموعه فعاليتهاي رسانهاي سپاه را که با محوريت مقابله با جنگ نرم است، سياسي دانست اين مقوله به معناي ورود سپاه به عرصه منازعات سياسي براي کسب قدرت نيست بلکه تلاشي است براي تثبيت پايههاي اقتدار کليت نظام جمهوري اسلامي که در زير سايه آن جناحها، گروهها و احزاب سياسي مختلفي حضور دارند. پس در نهايت ميتوان اينگونه ارزيابي کرد که ورود سپاه به عرصه اقتصادي و رسانهاي نه به جهت کسب قدرت بلکه از سر ناچاري و اضطرار است. از سوي ديگر نيز تجربه اين نهاد نشان داده است که ابوذرها و سلمانهايش پا در رکاب ولي امر هستند و همچون خواص مردود ولايت را به مصلحت خود نميفروشند.
17302