در ابتدای سال تحصیلی جاری، حکم یک خانم از خدمتگزاران مدرسه به آموزگاری تبدیل شد.

خیلی‌ها فکر می‌کنند که درس دادن به بچه کلاس اول ساده‌تر است. پس او را سر کلاس اول فرستادند. یک ماه و نیم بعد مدیر مدرسه به آموزش و پرورش شهرستان نامه نوشت که این خانم «سواد لازم و کافی برای آموزگاری ندارد و از لحاظ کلاس‌داری و ایجاد نظم و ترتیب هم در کلاس دچار نقایص فراوان است و اعتراضات اولیا بسیار زیاد و سرسام آور است.» در نامه مدیر آمده که : «ایشان خودشان نیز هر روز اقرار می‌کند که سواد کافی ندارم و مقصر اداره است که من را به کلاس فرستاده است.» مسئولان اداری، نامه را به همدیگر پاس داده و هرکس در حاشیه نامه چیزی نوشت. سرانجام هم فقط مدرسه این معلم را عوض کردند. او به مدرسه‌ای دورتر منتقل شد و در سمتِ آموزگار چند پایه کلاس‌های سوم و چهارم ابتدائی مشغول کار است. حالا دیگر اولیا اعتراض نمی‌کنند و مدیران سرسام نمی‌گیرند.
سال تحصیلی 91- 92 ، با 6 پایه شدن دوره ابتدایی حدود 50 هزار معلم کم آوردند. یک عده را از دبیرستان و راهنمایی به ابتدایی برگرداندند. یک راهکار جنجالی وزیر وقت (حاجی‌بابایی)، تغییر پست تعدادی از «نیروهای خدماتی» به آموزگاری بود. البته همه خدماتی‌ها، خدمتکارِ نبودند. اما از معلمی هم چیزی نمی‌دانستند. در مدرسه، فرستادن افراد بیسواد و ناوارد سرکلاس، فاجعه‌بار است. آن هم در دو سه سال اول دوره ابتدایی که روانشناسان آن را سرنوشت‌ساز می‌دانند. انتشار تصادفی برخی مکاتبات اداری وزارت آموزش و پرورش نشان می‌دهد که هنوز هم انتقال خدمتگزار یعنی نیروی خدماتی ، به کلاس درس بر خلاف گفته مدیران ارشد وزارتخانه قطع نشده است. نگاهی به این مکاتبات نشان می‌دهد که استانداردِ معلمی در مدارس و نظام آموزش رسمی ایران به خصوص در سطح دبستان‌ها تا چه حد فاجعه‌باری پایین آمده است. البته معلم خوب و زحمتکش و عاشق داریم، اما تعدادشان سال به سال کمتر می‌شود.

استانداردِ مدیریت هم به همین نسبت تنزل کرده است. چرا بافت نیروی انسانی آموزش و پرورش به این روز در آمده است؟ مهمترین دلیلش این است که سواد، مهارت حرفه‌ای و تعادل روانی و معیارهایی از این دست اصولاً سنجش نمی‌شود.
 نتیجه‌اش همین است که می‌بینیم. مدرک‌های تحصیلی در ظاهر بالاتر می‌رود، تعداد پرسنل زیاد می‌شود، اما سواد واقعی و مهارت و بهره‌وری و کیفیت نظام آموزشی روز‌به‌روز بیشتر سقوط می‌کند و انگیزه‌ها هر سال بیشتر افت می‌کند. استعداد‌ها به سمت آموزش و پرورش که نمی‌آیند هیچ، اندک افراد علاقه‌مند و مستعد هم به مروز خارج یا حذف می‌شوند. متوسط سطح «IQ» و «EQ»پرسنل سال به سال تنزل می‌کند. دیدن کسانی که فارسی را درست می‌نویسند و می‌خوانند و صحبت می‌کنند در مدارس باعث شگفتی می‌شود. نوعی گیجی و گنگی در بدنه آموزش و پرورش دیده می‌شود.باز هم تاکید می کنم معلم خوب و باسواد و حرفه‌ای داریم اما تعدادشان کم است. و فقط برخی از معلمان و کارشناسان و اولیا در عمل، عمقِ این زوال را می‌بینند.


* این خانم معلم یک نشانه است؛ مثل تب که علامت عفونت جایی در بدن است.

منبع: خبرآنلاین