نکته مثبت سفر روحانی به اصفهان، مخالفت گروهي از افراد با سياستهاي هستهاي دولت است؛ کساني که شعارهايشان را روي پلاکاردهايي نوشته و بالاي سر گرفته بودند. از جمله اينکه؛ «کاش بعضي «باکري» بودند و نه با، کري» يا «تحريم ميکنند به درک»، يا «ما شهيد دادهايم، فقط براي آرمانها»، البته در اين ميان نوشتههاي ديگري هم بود ، مثل اين مورد که: «صد روزه مشکلات اقتصادي کشور را حل ميکنم (روحاني)». نکته بسيار مثبت و خوب اين ماجرا در اين است که براي نخستين بار اين امکان فراهم شده است که عدهاي از افراد، به صورت خودجوش يا سازمانيافته، با کلانترين سياست کشور که در شرايط کنوني مذاکرات با ١+٥ است، از طريق راهپيمايي مخالفت کنند. البته که آنقدر خوشخيال نيستيم که گمان کنيم ديگران هم ميتوانند در مخالفت با سياستهاي ديگر يا حتي موافقت با سياست هستهاي موجود اعلام راهپيمايي کنند و البته که اين تبعيض ناعادلانه وجود دارد بهطوري که يک مجموعه رانتي ميتوانند به خود حق دهند که مصون از هرگونه تعرضي، نسبت به سياستهاي عالي کشور هم اعتراض کنند ولي حق مشابه براي ديگران به رسميت شناخته نميشود. ولي اهميت ماجرا در اين است که اين گروه چه بخواهند و چه نخواهند اين گزاره را رواج ميدهند که مردم حق دارند نسبت به سياستهاي دولت اعتراض و راهپيمايي کنند، بدون آنکه مشکل خاصي پيش آيد. آنان با اين عمل خود نشان ميدهند که سياست دولتها قداست ندارد و از وحي سرچشمه نميگيرد...
و اما اين ماجرا يک وجه زشت هم داشت. اينکه عدهاي خود را توليت آستان شهدا کنند و بگويند که ما شهيد داديم تا فلان شود يا بهمان نشود! گويي که شهدا پول توجيبي يا ملک طلق اين افراد بودهاند و اينان آن شهدا را تقديم کردهاند. کساني اين را ميگويند که موقع شهادت آنان به دنيا نيامده بودند يا اصولا هيچ ربطي به شهدا ندارند، ولي الان در پي توليت انحصاري خون شهدا هستند و جالب اينکه خانوادههاي اين شهدا را هم از چنين حقي محروم کردهاند و حتي حق انتساب خانوادگي آنان را هم رعايت نميکنند. اينگونه نان ديگران را خوردن بازتابي است از فسادي که در دولت گذشته بود؛ کساني که بودجه کشور را به مثابه جيب خود ميدانستند و هر طور صلاح دانستند با آن رفتار کردند. امروز هم نمونه بدتر آن فساد، اين است که برخي افراد خود را وارثان و متوليان انحصاري شهدا ميدانند و زير علم آنان سينه ميزنند، بدون اينکه اصولا ارتباطي با ماجرا داشته باشند.
17302