محمد رضا احمدی

الف - مهندسي معكوس :

ابتدا يك اتومبيل خارجي را مهندسي معكوس كرده كل قطعاتش را از هم باز مي كنيم . شاسي آن را كه از ابتدا كارخانه اضافه گذاشته بود مي بريم ذوب مي كنيم و از آن براي ساخت قطعات ديگر استفاده مي كنيم . ساير قطعات را از روي قطعات جدا شده مي سازيم و البته كيفيت آن مهم نيست چون" آزمايش مواد" آن كه از چي بوده كار سختي است و وقت تلف كني است . كلا" كيفيت در ساخت يك خودرو هيچ تاثيري ندارد (نشون به اون نشون كه الان قناري را هم رنگ بزني جاي عقاب بفروشي كسي حاليش نيست)

بنابراين "كيفيت" مهم نيست . ( كيفيت خر است ) . وقتي قطعات ( هميشه خدا بدانيد كه هر چي ما مي سازيم با مشابه خارجي اش رقابت مي كند) ساخته شد همه را روي يك سفره پهن مي كنيم . يكي يكي مي شمريم بايد تعداد قطعات عين كاتالوگ محصول اصلي باشد . اگر يك قطعه ايي  آخر كار كم آورديد همان شاسي بوده كه آبش كرديم رفت و اگر اضافه باشد لابد كارخانه اضافه گذاشته كه شما بريزيد دور.. چون " اينها" (همان استكبار جهاني) براي رد گم كني يك چيزهايي هميشه اضافه مي گذارند.

ب - مونتاژ :

در مرحله بعد همه قطعات را طبق كاتالوگ به هم وصل مي كنيد و نهايتا" چون همش به هم وصله "شاسي" هم نمي خواد. به اين ترتيب تقريبا" خودروي ما حاضر است . در گام بعدي حقوق كاركنان را مي دهيم .ميزان جمع كل حقوق ايشان هر چي شد مي شود پاداش تك تك هيئت مديره اين شركتي كه براي خودروسازي راه انداخته ايم . وقتي همه اين پرداختها را انجام داديم زنگ مي زنيم به كل فاميل و چنانچه شب عيدي آنها مشكلاتي داشتند به آنها وام مي دهيم . جمع كل وام ها با جمع كل حقوق و مزايا و پاداش هايي كه داديم را حساب مي كنيم . حالا هر چي شد به تعداد  آن دو تا نصفي خودروي توليدي تقسيم مي كنيم ...مي شود بهاي تمام شده هر دستگاه خودرو ! حالا نرخ تورم مثلا" فرض بفرما 23% باشد . اين را اضافه مي كنيم به قيمت تمام شده . آنگاه 30% هم سود مي كشيم روش . 10% هزينه هاي متفرقه و 10% ماليات و 10% عناوين ديگر ماليات و 10% بخاطر خوش تيپي خودمان و 10% هم به عنوان كمك به صندوق صحت و سلامت ... خلاصه جمع كل اينها ميشود قيمت نهايي فروش .

ج - فروش:

بهترين راه "انحصار"...  و جلوگيري از ورود خودروي خارجي است . يك جوري "جو " بدهيد كه همه  فكر كنند نابودي توليد شما يك چيزي است معادل "حمله داعش به عراق" ... يك جوري جو بدهيد كه نابودي توليد شما يعني نابودي " اشتغال" و " اخلاق" و تمام خوبي هاي روزگار ... يكجوري به وارد كنندگان خودروهاي خارجي فحش ناموسي بدهيد و يكجوري سعي كنيد گمرك آنها را به 150% يا بيشتر برسانيد كه حالشان برود توي قوطي ...  آنگاه ...

برادر من خب بفروشين ديگه ! اين همه راه كار طلايي معطل چي هستين؟ (راستي خدمات طلايي پس از فروش هم يادتان نرود!).

 

1717

"