به گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام دکتر علی نصیری، رئیس موسسه معارف و وحی و خرد در گفت و گو با خبرگزاری مهر در مورد شخصیت حضرت زینب(س) به نکات زیر اشاره کرده است:
* یکی از نکات جالبی که هم در دوره رسالت مورد توجه مخالفان بود و هم در دوره بعد توسط خاورشناسان، این است که میگویند اگر بخواهید اصالت و حقانیت یک پیام و دین را پیدا کنید و بیابید، ببینید که پرچمداران اصلی آن چقدر برای آن دین فداکاری میکنند. هر چقدر این فداکاری شان صادقانهتر و جانانهتر باشد، معلوم میشود که آن پیامشان اصیل و پاک است.
* در جریان قضیه مباهله وقتی که نصارای نجران برای مباهله آمده بودند به آن بزرگشان که مراجعه کردند او گفته بود که ببینید پیامبر با چه کسانی میآید. اگر با بهترین عزیزانش آمد، معلوم میشود که ایشان بر حق است که همینطور هم شد. در جنگها هم وقتی نگاه میکنیم به تعبیر حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه که فرمود «کنا اذا احمر الباس اتقیناه برسول الله»، وقتی تنور جنگ داغ میشد ما به پیامبر پناه میبردیم، یعنی از همه ما، بیشتر پیامبر(ص) به دشمن نزدیک بود.
* آنچه که در جریان کربلا به ظهور رسید، در مورد حضرت زینب(س) و فرزندانشان و امام حسین(ع) همین مسأله به اثبات رسید. اولاً سرور شهیدان آمد خودش را فدا کرد و جان خودش را گذاشت برای اینکه اصالت و درستی پیامش را برساند. بعداً هم یک بانویی که این طور از آغاز نهضت حرکت کرد و در تمام صحنههای کربلا همراه امام حسین(ع) حضور داشت و بعد هم خم به ابرو نیاورد و در این مسیر کاروان کربلا، بسیار دردناک و طاقتفرسا که هر قلبی را میگدازد، برود کوفه و بعد هم مسیر شام و برگشت. این صحنهها آنقدر تلخ و گزنده بود که هر کسی تاب تحمل آن را نداشته است.
* یک خانمی بیاید خودش را این طور در معرض آسیب بگذارد. این همان پیام است. این است که اولین مسألهای که از رفتار و منش حضرت زینب (س) میتوانیم درس بگیریم این است که این درخت چقدر پاک است که چنین میوههای نابی داده است و آن پرچمدار چقدر حق بوده که توانسته یک همچون پرچمدار و مدافعانی داشته باشد.
* مورد دیگری که در مورد حضرت زینب(س) باید مورد توجه قرار دهیم این است که ما معمولاً رفتار و رویه اطرافیان اهل بیت(ع) به ویژه در کربلا را به مسائل عاطفی توجه میدهیم. معمولا در جنبه مداحیهایمان، یا گاهی خطابههایمان ذهن مردم بیشتر به سمت رابطه خواهری و برادری می رود. البته این مسئله درست هم است. عواطف هم بوده و امام حسین(ع) به خواهرش بسیار علاقه داشته است و این رابطه همین طور راجع به حضرت عباس(ع) نیز درست است، اما اینکه بیاییم این فداکاری فوق بیان را ببریم صرفاً از سر عاطفه بیان کنیم، جواب نمی دهد.
* دیگر بالاترین سند قرآن است؛ قرآن می گوید وقتی پای اعتقاد و باور و عمل می آید آن وقت عواطف می شکند. مثال بارزش نوح پیامبر(ع) است که هم همسرش و هم فرزندش با ایشان همراهی نکردند. یا مثال بارزش لوط پیامبر است که همسر وی با او همراهی نکرد. خود اهل بیت(ع) برادران و فرزندانی داشتند که از آنها اعلام بیزاری کردند و اینها در بعضی صحنه ها و مراحل دیگر اهل بیت(ع) را تنها گذاشتند. بنابراین باید این مسئله و درک شناختی که زینب کبری(س) از توحید و اسلام و از خداباوری و فرجام باوری و پیامد باوری و امام شناسی دارد مورد توجه قرار گیرد.
* او کاری کرده که وی را فدایی امام حسین(ع) کرده، همه وجود و سرمایه خود را می گذارد و فرزندانش هم در واقعه کربلا به شهادت می رسند و حاضر می شود این همه مصائب را تحمل کند. این همان معرفت بالاست که اگر در جان کسی نفوذ کند و در سراسر وجودش وارد شود یک نگاه توحیدی تولید می شود. نتیجه اش این می شود که در برابر یزید و آن دستگاه و رفتار و هیمنه کاذبی که ایجاد کرده، وقتی از حضرت زینب(س) سئوال کرد که دیدی خدا با شما چه کار کرد، آن جمله را حضرت می گوید که «والله ما رایت اِلا جمیلا».
* این درجه معرفت و نوع نگاه و تفسیری که شخص به هستی دارد که «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه هستی که همه هستی از اوست»، این نگاه عاشقانه و زیبا پسندانه نسبت به همه چیز است. به خاطر اینکه خدا را در همه عالم و هستی می بیند و همه هستی را تفسیر خدا می بیند. این چیز ساده ای نیست و در هر مدرسه ای پیدا نمی شود. این جز در مدرسه اهل بیت(ع) و سایه سار حضرت امیر(ع) و حضرت زهرا(س) اصلاً به این سادگی پیدا نمی شود.
* بعد سوم هم که قابل توجه است. این جنبه زن بودن است. ما معمولاً وقتی که به زنان می رسیم یک چهره ضعیف و نحیف و ترسو و به حاشیه رانده شده و امثال اینها به ذهنمان می رسد و اینجوری گاهی تفسیر می شود. درست که امام سجاد(ع) امام است و او همه کاره و صحنه گردان است و پشت صحنه است ولی ظاهر صحنه در واقعه کربلا و کاروانسالار این صحنه ها خود حضرت زینب(س) است.
* خیلی نکته مهمی است یعنی یک بانویی بیاید و یک جور صحنه ها را با شجاعت و بیان بسیار فصیحانه مدیریت کند که همه از این سخنوری ایشان متحیر شوند. در جریان کوفه چنان آتشین سخن گفت که همه گفتند حضرت امیر(ع) دوباره زنده شده اند و سخن به خطابه گشوده است. همینطور در کاخ یزید و جاهای دیگر. بعد هم هرگز خم به ابرو نیاورد و در همه صحنه ها، نگاه عامیانه و ضعیف و بی مایه ای که معمولاً به زنها می شود را هم تغییر داد. یعنی زن تربیت شده در سایه سار اهل بیت(ع) به چنان درجه ای از اتقان، معرفت، منش و مدیریت می رسد که چنین چهره تابناکی را درست می کند که انسان جز خضوع رفتاری دیگر در برابر ایشان ندارد.
* امام سجاد(ع) فرمود عمه من در تمام این مجالسی که ما رفت و آمد داریم از خود مدینه تا مکه همیشه با پدرم نماز شب اش ترک نشد. حتی شب یازدهم هم نماز شب شان ترک نشد ولو نشسته. به هر حال اگر بتوانیم تصویر به روز و واقع بینانه ای از چنین شخصیت تابناکی امروز عرضه کنیم که اینها میوه های درخت اسلام هستند و مربوط به سال ۶۰ و ۶۱ هجری نیست این میوه همیشه می تواند از چنین درختی در بیاید و محصول این چنینی داشته باشد.
* باید این نگاه را اصلاح کنیم که زنی که برایند آموزه های قرآن و دین است یک زن خانه نشین و ضعیف است که از خودش هیچ حرفی ندارد و نمی تواند از خودش دفاع کند. نه این طوری نیست. آن چیزی که این خانم و دیگر زنان نشان دادند، حتی ام کلثوم در زمان کربلا، در آن صحنه های بسیار سخت و پیچیده و دشوار عکس این باور را ثابت کرد و نشان داد که اگر لازم باشد اینها بر اساس اصل تمشی علی استحیاء می توانند وارد جامعه شوند و تآثیر بگذارند. چنانکه حضرت زینب(س) با گذشت هزار سال هنوز که هنوز است در جهان تأثیر گذارده اند.
/6262