علی هدیه لو در ستون طنز روزنامه قانون در خصوص اتفاقات روز پایانی لیگ شعری سرود.

عرض خواهم نمود بعد سلام/ لیگ برتر که جمعه گشت تمام

لیگ مرموز و موزماری بود/ لیگ بسیار نکته داری بود

اولش آن وزیر «باتدبیر»! / با تمام تلاش، شد پیگیر

که نماید به تیم «پرسپولیس»/ آنچنان که تزار با تفلیس

فارغ از «عدل» و « عقل» و «حق الناس» / فکر می کرد: «این همی ش واس ماس»

تا که با شیوه های وحشتناک / تیم را داد کاملا بر خاک!

آن طرف بحث واگذاری شد /  که بنا بر برون سپاری شد

زده چوب حراج خود بر مال /  بی خریدار مانده استقلال

تیم در بین این معامله ها / اوفتادش ز صدر فاصله ها

بازی آخرین که «دربی» بود / روز ناکامی «مربی» بود

ژنرالِ ز صدر جامانده / آن طرف هم ز آسیا مانده

به «برانکو» ی اجنبی وا داد /  تیم را «کل یوم» ....

صدر جدول ولی قیامت شد / بحث ناداوری به غایت شد

ماجرایی عجیب، چندان رفت /  هم «تراختور» کباب شد هم «نفت»

با دروغی «به فرض مصلحتی» /  متحیر شدند مملکتی

تیم تبریز، آخر بازی /  با دلی شاد و خاطری راضی

مست از کسب قهرمانی بود / قهرمان، لیک، اصفهانی بود

گرچه بحث و گمان فراوان شد / آخرش قهرمان «سپاهان» شد

لیگِ صد صاحبِ هزار مدیر /  با عنایات خاص شخص وزیر

یافت پایان و بار می بندد / ماند «کفاشیان» ‌که می خندد...

 

6060

منبع: 21