به گزارش خبرآنلاین، نقد و بررسی کتاب «ایران بین دو انقلاب؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی» نوشته «یرواند آبراهامیان» از سوی دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران و با همکاری معاونت سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها منتشر شد.
کتاب حاضر درصدد بررسی سیاست در ایران نو از طریق تحلیل کنش متقابل سازمانهای سیاسی و نیروهای اجتماعی است. این نیروها را به طور کلی میتوان به گروههای قومی و طبقات اجتماعی طبقهبندی کرد. در این کتاب، عبارت «گروه قومی» در توصیف گروهبندی عمومی افراد با علقههای مشترک زبان، تبار قبیلهای، دین یا همولایتیگری به کار رفته است. اصطلاح «طبقه اجتماعی» به معنی اقشار وسیع افقی متشکل از افرادی دارای ارتباط مشترک با وسایل تولید، رفتار متقابل مشترک با شیوه مدیریت و در محیطهای توسعهیافته رویکرد مشترک به نوسازی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد بود. رفتارگرایان ادعا میکنند که افراد در کشورهای در حال توسعه غالباً به ایدئولوژیها وابستهاند تا به اعضای طبقه اجتماعی - اقتصادی خود. به گفته آنان نیروهای سیاسی را آرای متقابل به وجود میآورند نه طبقات متنازع.
این کتاب با ارائه مطالعهای موردی در مبانی اجتماعی سیاست، امیدوار است هم بر مسائل عمده در توسعه سیاسی بویژه نقش ستیزهای قومی در کشورهای در حال ظهور و هم بر مسائل نظری در جامعهشناسی سیاسی بخصوص مزایا و نیز معایب تحلیل طبقاتی پرتوی افکنده باشد. فرض اساسی در سراسر این کتاب رویکرد نومارکسیستی ئی.پی. تامپسن است که پدیده طبقه را نباید صرفاً برحسب ارتباط آن با شیوه تولید (آنگونه که مارکسیستهای آیینی اغلب معتقدند)؛ بلکه برعکس در متن زمان تاریخی و اصطکاک اجتماعی آن با دیگر طبقات معاصر درک کرد.
در بخشی از نقد کتاب میخوانیم: متأسفانه باید گفت نگاه جانبدارانه و یکسویه آقای آبراهامیان به رضاخان موجب شده است که عمداً یا سهواً بسیاری از حقایق تاریخی در کتاب ایشان ناگفته ماند و اظهارنظرهای صورتگرفته درباره مسائل و موضوعات مختلف این دوران، به هیچ وجه از اتقان و استحکام لازم برخوردار نباشد. به عنوان نمونه، هنگامی که ایشان از «شتاب دادن به عزیمت نیروهای انگلیسی از ایران» (ص 119) توسط رضاخان پس از کودتای سوم اسفند سخن میگوید و بدین ترتیب چهرهای ضدانگلیسی برای وی ترسیم میکند، باید انگشت تحیر به دندان گزید، که چگونه ممکن است برای دستیابی به چنین منظوری، حقایق مسلم تاریخی را نادیده گرفت و خوانندگان را به مسیری کجراهه در تاریخ معاصر رهنمون شد؟
درست است که نیروهای نظامی انگلیسی پس از کودتای سوم اسفند به سرعت ایران را ترک کردند؛ اما مسأله این نبود که رضا خان با به دستگیری قدرت، آنها را از ایران اخراج کرد؛ بلکه واقعیت این بود که انگلیسیها رضاخان را بر سر کار آوردند تا بتوانند نیروهای نظامی خود را با خیالی آسوده به سرعت از ایران خارج سازند و در مناطقی که به شدت به آنها نیاز داشتند، به کار گیرند. همانگونه که پیش از این آمد، انگلیسیها اگرچه پس از انقلاب سوسیالیستی در روسیه، به منطقه قفقاز حمله بردند و بخشهایی از آن را تحت کنترل خود در آوردند؛ اما با هجوم ارتش سرخ، نیروهای نظامی خود را به پشت مرزهای شوروی منتقل ساختند. از طرف دیگر، با انعقاد توافقنامه اقتصادی میان دولتهای شوروی و انگلیس، به نوعی آتشبس میان آنها برقرار شد و باب همکاریهای میان آن دو حوزه در اروپا باز شد.
همچنین در بخش دیگری از این نقد آمده است: کتاب «ایران بین دو انقلاب» بیش از آنکه مبتنی بر واقعیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران باشد، بر مبنای ذهنیات و علایق سیاسی و فرهنگی نویسنده محترم آن، آقای آبراهامیان به رشته تحریر درآمده است، به طوری که بسیاری از وقایع و رویدادها و اخبار مندرج در این کتاب تحت تأثیر این ذهنیات از واقعیات تاریخی فاصله گرفته یا حتا به کلی تحریف شدهاند. از سوی دیگر تحلیلهای ارائهشده نیز به اجبار نویسنده، در قالبهای تنگ طبقاتی ریخته و به خوانندگان عرضه شده است؛ لذا این کتاب بیش از آنکه واقعیات جامعه و حکومت ایران را در سالهای میان دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بازگو کند، تصویری مجازی و تخیلی از این دوران پیش روی خوانندگان قرار میدهد.
در این کتاب 180صفحهای «زمینه تاریخی، سیاست برخوردهای اجتماعی و ایران معاصر» از بخشهای اصلی محسوب میشوند.
شایان ذکر است، کتاب «ایران بین دو انقلاب؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی» نوشته «یرواند آبراهامیان» استاد دانشگاه نیویورک و ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی از جمله کتابهایی است که همواره مورد استفاده و بهرهبرداری استادان و دانشجویان در حوزه علوم سیاسی، جامعهشناسی، تاریخ و تحولات سیاسی معاصر قرار میگیرد؛ تا جایی که در مواردی جزء منابع مطالعاتی آزمون کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای فوق قلمداد میشود. ضمن اینکه دکتر آبراهامیان از جمله روشنفکرانی است که آثارش مورد توجه محافل روشنفکری لاییک و سکولار داخلی هم بوده است.
در بخشی از زندگینامه نویسنده کتاب آمده است: یرواند آبراهامیان به سال 1320 شمسی در تهران متولد شد و پس از اخذ مدرک دکتری از دانشگاه کلمبیا به تدریس تاریخ ایران در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد مشغول شد و هماکنون نیز استاد تاریخ عمومی بویژه تاریخ اروپای جدید و جهان سوم در کالج باروک دانشگاه نیویورک است.