زهره لطفی زاده :ارتباط والدین با هم، گرمی و احترام و عشقی که به این روابط حکمفرماست، اصلیترین محور تأمینکننده سلامت روانی کودک است. میدانیم که عدم تفاهم و دعواهای شبانهروزی به چه میزان کودکان را گوشهگیر، افسرده، پرخاشگر میکند و اعتماد به نفس را از آنها میگیرد و تأثیر این روابط تشنجآمیز گاه از طلاق بیشتر است و در عوض، روابط عاشقانه و احترام بین والدین چقدر میتواند کودک را مهربان و قدرشناس بار آورد.
ناسازگاری و اختلافات بین زن و شوهر که منجر به از بین بردن آرامش و صمیمیت در خانواده و ایجاد خشونت، کینهورزی و بی توجهی به فرزندان خواهد شد، میتواند تأثیرات ناسالمی بر ابعاد مختلف رشد و تکامل فرزندان بهویژه رشد شخصیتی آنان داشته باشد. از آنجا که هدف از ازدواج، تشکیل خانواده و هدف از ایجاد یک خانواده جدید، رسیدن به آرامش معرفی شده، کانون خانواده باید سرشار از محبت و روابط بین اعضای خانواده نیز بر همین محور استوار باشد. پس هر عاملی که به این هدف لطمه وارد سازد، جزء آسیبهای خانواده شناخته شده است. با توجه و دقت در آیات قرآن و روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) میتوان به نقش و جایگاه خانواده در رشد و تربیت فرزندان و مسئولیت پذیری آنان در قبال فرزندانشان پی برد. خانواده به دلیل دارا بودن نقش وراثتی و محیطی تأثیر به سزایی در تربیت فرزندان و ساختن شخصیت آنان دارد. از مهمترین دورانهای رشد پس از تولد، کودکی، نوجوانی و جوانی معرفی شده اما کودکی بهترین و مناسبترین زمان برای پایهگذاری تربیت و پرورش صحیح شخصیت فرزندان میباشد. ناسازگاری بین زن و شوهر دلایل بیشماری میتواند داشته باشد که از مهمترین آن عمل نکردن به وظایف و مسئولیتهای شرعی هر یک از زوجین میباشد. از جمله آثار و پیامدهای اختلافات والدین بر روی فرزندان، آثار جسمی، روانی و عاطفی، به خطر افتادن زندگی آینده کودک و اختلالات شخصیتی میباشد که میزان تأثیرات منفی ناسازگاری والدین در کودکان و فرزندان دختر خانواده بسیار بیشتر است. چنانچه این اختلافات در خانواده تداوم داشته باشد، میتوان سرانجام شوم طلاق و جدایی را انتظار داشت که آثار سنگینتری بر سایر اعضای خانواده به ویژه فرزندان به دنبال خواهد داشت. زمانی که زن و شوهر در طول زندگی از راهکارهای پیشگیری از اختلافات از جمله سازگاری، مدارا، رفق، گفتگوی سالم و متقابل ... استفاده کنند هیچگاه زمانی نخواهد رسید که شاهد فرزندانی بیمار، مبتلا به اختلالات شخصیتی و نا موفق در زندگی آینده باشیم و والدین مجبور نخواهند شد از راهکارهای درمان که قرآن کریم به خوبی آنان را بیان کرده است، استفاده کنند.
کلیدواژگان ناسازگاری، خانواده، اختلاف.
ناسازگاری، اختلافات و عدم تفاهم بین زن و شوهر که منجر به کمرنگ شدن محبت، آرامش و صمیمیت و ایجاد خشونت، درگیری و عدم توجه به فرزندان خواهد شد، میتواند تأثیرات زیادی بر رشد شخصیتی آنان داشته باشد. از آن جا که خانواده اولین جایی است که نوزاد آدمی پا به عرصهی وجود میگذارد و نخستین آموزشگاه و پرورشگاه او محسوب شده و سعادت او وابسته به خانواده است، نقش پدر و مادر در پرورش و تربیت فرزندان نقش ویژه و پراهمیت میباشد که شاهکلید اجرای این نقش مهم وجود تفاهم و اتفاق نظر والدین است.
میتوان چنین گفت که یکی از عوامل تهدید کنندهی سلامت خانوادهها و ایجاد روابط سالم و سازنده و مفید برای اعضای خانواده که در نهایت سلامت جامعه را به خطر میاندازد، عدم تفاهم و اختلافات همیشگی و مشاجرات دائمی زن و شوهر است.
از آنجا که خانواده کانون مودّت و رحمت و آسایش معرفی شده و همهی اعضای خانواده در سایهی انس و الفت و محبت، میتوانند زندگی سعادتمندانهای را داشته باشند، عدم سازش و مدارای زن و شوهر، درست برخلاف هدف ازدواج و تشکیل خانواده و رشد و تکامل فرزندان میباشد که این مسأله آثار خوشایندی را در پی نخواهد داشت.
افرادی که در اجتماع از نظر شخصیتی دچار مشکل هستند و مدام دچار تشویش، نگرانی و اضطراب میباشند بهطوری که این اختلال بر زندگی آینده آنان تأثیر گذاشته و در حیات زناشویی خود موفق نیستند، ریشه این عوامل را باید در خانوادهی آنان جستجو کرد. خانواده به دلیل نقش وراثتی و محیطی میتواند تأثیرات سالم یا مخرّب بر رشد و تکامل فرزندان از جمله رشد و تکامل شخصیت آنان داشته باشد.
زمانی که دانستیم ناسازگاری والدین چه تأثیراتی بر نحوهی تربیت و رشد و تکامل فرزندان و شکلگیری شخصیت آنان خواهد داشت، میتوان به جستجوی عوامل اختلافات والدین پرداخته و سپس با ارائهی راهکار از تأثیرات ناسالم آن جلوگیری کرد. چنانچه بتوانیم به این هدف دست یابیم، گامی در جهت سلامت خانوادهها و تحکیم هر چه بیشتر آن و سلامت جامعه برداشتهایم.
با بررسی زیاد و جستجوی فراوان در منابع و با توجه به موضوع تحقیق که دارای دو متغیّر، یک متغیّر مستقل(ناسازگاری والدین) و یک متغیّر وابسته (رشد شخصیتی فرزندان) میباشد، هر کدام از منابع به یکی از متغیّرها پرداخته است. کتاب خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی اثر محمدرضا سالاریفر یا کتاب خانواده در قرآن اثر احمد بهشتی، بسیار جامع و کامل به عوامل اختلافات خانوادگی و راهکارهای حلّ آن اختلافات پرداختهاندکتابهایی چون روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلامی اثر علیاصغر احمدی ، روانشناسی رشد(1) اثر جمعی از مؤلفان، نیز به مسائل مربوط به رشد و تکامل انسان، شخصیت افراد و عوامل مؤثر بر این دو مورد پرداختهاند در کتاب کودک و خانواده نابسامان اثر علی قائمی، و چند کتاب دیگر به تأثیرات ناسازگاری والدین بر کودکان از جمله تأثیرات جسمی، روانی و عاطفی و تأثیر بر سرنوشت و آینده کودک صحبت کرده است اما در مورد تأثیر بر رشد شخصیت به طور مستقیم حرفی نزده است. اما در دو کتاب روانشناسی رشد از دکتر علیاکبر شعاری نژاد و کتاب خانواده در اسلام اثر باقر شریف قرشی بسیار مختصر اما به صورت مستقیم به تأثیر ناسازگاری والدین بر رشد شخصیتی فرزندان اشاره شده بود.
ما در این تحقیق سعی نمودهایم مطالبی را، راجع به هر دو متغیر مستقل(ناسازگاری والدین) و وابسته (رشد شخصیتی فرزندان) و ارتباط این دو با استفاده از کتب مختلف، گردآوری نموده و به مخاطب ارائه دهیم.
در این تحقیق شیوهی کار، استفاده از روش کتابخانهای است و تحقیق، تحلیلی و توصیفی میباشد.
نقش پدر در تربیت فرزند
کودک در مسیر رشد از افرادبسیاری اثر میپذیرد و تحت تأثیر دیده ها و شنیده های بسیاری قرار می گیرد. همة آنهایی که در اطراف او هستند و به نحوی در او اثرگذارند مدل و الگوی کودکاند. پدر از همه آنها مهم تر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی هم چنان ادامه دارد.
»رفتار پدر برای فرزند خردسال همه چیز است؛ درس است، اخلاق است، تربیت است، سازندگی یا ویرانگری است. طفل در سنین خردسالی همه چیز را از او کسب می کند. محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت، شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت، را از او فرا می گیرد. این امر از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند تو اول کودک خود را به من بنمای، تا بگویم تو که هستی. نحوه استدلال پدر، به کارگیری وسایل و ابزار، کینه توزی و خود خواهی او... همه در کودک نقش دارد. بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولاند. هر آنچه را که می یابند به فرزندان یاد می دهند. افکار و رفتار او را بر این اساس جهت می دهند، موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند.«
با این حجم و عمقی که رفتار پدر بر کودک دارد، میتوان به تأثیر رفتار پدر با مادر، بر روی روح و روان فرزند، پی برد. احترام پدر، احترام میآفریند، عشق او، اعتماد به نفس، قدردانیاش، قدردانی و ... کودکان آیینه تمام نمای رفتار ما هستند.
نقش مادر در تربیت فرزند
کودکان به هنگامی که در خانه تنها می شوند ادای زندگانی پدر و مادر را در می آورند. و این خود صحنه ای تماشایی است. حتی گفته شده که اگر میخواهید نقاط قوت و ضعف ارتباط درون خانوادهای خود را ببینید به بازی و نقاشی کودکانتان توجه کنید. در این میان مادر می تواند با رفتار خود، امانت، صداقت، وفای به عهد، حقجویی، حقدوستی، و... را در کودک احیا کند و یا آنها را بمیراند. مادر می تواند زمینه را برای هدایت فطری طفل فراهم سازد و یا موجب انحرافش از صراط مستقیم گردد. درجنبۀ عاطفی نیز مادران تأثیر بسیاری به روی کودکان دارند. اگر مادری دچار ترس باشد نمی تواند کودک شجاع بپروراند0
تأثیر تفاهم والدین در تربیت کودک
تفاهم والدین در تمام صحنههای زندگی، موجب استحکام پایههای خانواده میگردد. به ویژه با تفاهم با همدیگر علاوه بر اینکه کانون زندگی را گرمتر نمودهاند، فرزندان چنین خانواده نیز، از سلامتی کاملتر و شخصیت واقعی برخوردار میگردد. امام معصوم (ع) میفرماید:«بهترین زنان شما زنی است که هرگاه همسرش خشمناک گردد ومورد غضب وی قرار گیرد و یا این که برهمسرش غضبی کرد، به او بگوید: دست من در دست تو و تسلیم محض تو هستم.»
رسول خدا(ص) میفرماید: «برادرم جبرئیل به من خبر میداده و همواره سفارش زنان را مینمود، تا آنجا که من گمان کردم، برای شوهر جایز نیست که به زنش اُف بگوید... شما زنان را به عنوان امانت خدایی گرفته اید...
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ایشان زیان نرسانید و بر ایشان سخت مگیرید.»
همه این توصیهها تنها ناظر بر اهمیت برقراری روابط سالم بر ارتباط میان زن و شوهر نیست، بلکه به تأثیر سلامت این ارتباط بر کودکان نیز اشاره دارد.
احترام گفتاری
شایعترین و سادهترین و صدالبته مهمترین نوع مناسبات انسانی، ارتباط کلامی و گفتاریست. خوب گفتن و خوبیها را گفتن، شرط است. داشتن لحن مودبانه و احترامآمیز ناظر به خوب گفتن است و داشتن محتوای ارزشمند و مفید علمی، فکری، دینی و ... ناظر به گفتن خوبیها و این دو تأثیری شگرف در رشد شخصیت و ادب کودک دارد و از او فردی قدرشناس و محترم میسازد.
احترام شنیداری
«خوب شنیدن» مهارت است، هنر است. نشان دادن توجه و دقت به صحبتهای طرف مقابل باعث ایجاد اعتماد بهنفس و احترام و محبت در آنها میشود. خوب شنیدن روشی کارآمد در ارتباطات انسانی، خاصه ارتباط میان همسران است. زیرا خوب شنیدن نشاندهندهی میزان اهمیت و احترامیست که طرفین برای هم قائلند و البته فراموش نکنید که کودکان ما روابط ما را به خوبی رصد میکنند.
تفاهم در نحوه تربیت کودک
«حتی در بهترین ازدواج ها نیز امکان دارد که زن و مرد بر سر تربیت بچه ها و شناساندن خوب و بد به آنها با یکدیگر به اختلاف نظر برسند. اما سوال اینجاست که آیا پدران و مادران می دانند که وقتی در رابطه با تعلیم و تربیت فرزندان اختلاف نظر دارند، چه باید بکنند؟ و چگونه عمل کنند؟
دکتر «راس پیترز»، یکی از برجسته ترین روانشناسان بالینی در این باره که چطور می توان این اختلافات را به توافق تبدیل کرد، می گوید: از همان قدیم الایام هم بر سر تربیت بچه ها در خانواده ها مشکل وجود داشته است. این مشکلات معمولا ترکیبی است از اینکه کدامیک از والدین ابتدا کودک را حین ارتکاب جرم دیده است، هر کدام از والدین تا چه میزان با رفتارهای ناشایست فرزندانشان عصبانی می شوند، خلق و خو و میزان تحمل ناکامی در پدر و مادر متفاوت است، کدامیک از والدین زمان بیشتری را در روز با کودک می گذراند و در آخر کدامیک از والدین از اینکه نتوانسته است زمان بیشتری را صرف کودک خود کند احساس گناه می کند.»
میبایست از ابتدا درک، تفاهم، اصول پایهای را در خود پرورش داد تا در چنین مواقعی به کمک انسان بیاید. یادتان باشد که اختلاف و عدم توافق با همسرتان سر تربیت و تادیب فرزندانتان مسئله ای کاملا طبیعی و غیرقابل اجتناب است. این اختلاف به این معنی نیست که شما والدینی ناسازگار هستید و با یکدیگر تفاهم ندارید. اجازه ندهید که این عدم توافق برایتان تبدیل به مشکل بزرگی شود. بحث و گفتگوی مناسب در مقابل کودکان می تواند تجربه تکاملی خوبی برای آن ها باشد. اشکالی ندارد اگر فرزندتان شما را در حال بحث، مخالفت و حل و فصل موضوعی ببینند. در واقع اگر این بحث ها به طریقی صحیح انجام گیرد، درس زندگی فوق العاده ای برای آن ها خواهد بود.»
تأثیر نزاع والدین بر کودکان
نزاع و اختلاف والدین بر روی خصایص روانی کودک اثر نامطلوب میگذارد و چنانچه این ارتباط خصمانه باشد، زمینههای فراوانی را برای تخریب زندگی کودکانه فرزند فراهم کرده، آرامش و امنیت را از زندگی او سلب میکند. اختلافات والدین، شدت و تداوم آن موجب ناامنی اضطراب آور و صدمه به احساسات و عواطف کودکان شده و زمینه را برای ارتکاب به بزهکاری فرزندان فراهم میکند .
اگر محیط خانوادگی دوستانه نباشد، کودکان مخصوصا دخترها در مواقع حساس که دچار بحرانهای روحی میشوند، دیگر نمیتوانند مشکلات خود را با خانواده در میان بگذارند و از اینجاست که گرایش به بزهکاری از همان سنین کودکی آغاز میشود.
«جوزف هوپر، پژوهشگر مسایل خانواده معتقد است زمانی بقای یک زندگی خانوادگی برای کودک مفید است که درگیریها و مشکلات اعتقادی و سلیقهای والدین محسوس نباشد، زیرا در غیر این صورت دوام یک زندگی نه تنها به سود کودک نیست بلکه باعث تشدید تشویقهای ذهنی و مشکلات روحیاو میشود.
زمانی که در یک خانواده پدر و مادر بر سر کوچکترین مسایل جلوی چشم کودکان خود با هم مشاجره کرده و اوضاع خانواده را متشنج میکنند این کار آنها به مرور زمان آثار سو و منفی خود را بر کودکان به جا میگذارد. از اولین نشانههای آن بیاحترامیبه والدین است که به مرور زمان این مسئله در ابعاد بزرگتر و در سطح جامعه به اشکال متفاوت ظاهر میشود .
کودکی که ناظر مشاجره پدر و مادر است دچار مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری میشود. این را هم بدانید که آثار مخرب مشاجرات سخت و جدی والدین حتی از تاثیرات طلاق نیز طولانیتر است. از سوی دیگر نتایج یک پژوهش دانشگاهی نشان داده آن دسته از مردان و زنانی که در دوران کودکی خود، شاهد مشاجره والدین و یا قربانی آزار آنها بودهاند در آینده نیز اینگونه رفتارها را با همسر خود بکار میبرند. زیرا فرزندان به صورت غیرارادی و با مشاهده رفتار الگوهایشان یعنی والدین به تکرار چنین رفتارهایی میپردازند.»
روانشناسان خانواده و علمای تعلیم و تربیت به والدین توصیه میکند تا در شرایط خوبی اقدام به ازدواج کنند. زن و شوهر قبل از ازدواج باید منشا اختلافات را شناسایی و نسبت به رفع آن اقدام کنند و فلسفه ازدواج و زندگی مشترک را بدانند. پدر و مادر وظیفه دارند اول خود را بشناسند و بعد از آن اطلاعات لازم را برای بچه دار شدن به دست آورند و بعد با نیت قبلی و به جا آوردن دو رکعت نماز شکر اقدام به بچهدار شدن کنند.
آثاروپیامدهای ناسازگاری والدین درکودکان
عواقبی که عدم تفاهم و ناسازگاری والدین به دنبال دارد به دو دسته تقسیم میشود. ابتدا آثار و پیامدهایی که دامنگیر فرزندان خانواده خواهد شد و دوم پیامدهایی که به خود زوجین آسیب میرساند. برخی از آثار و پیامدهای ناسازگاری والدین بر فرزندان عبارتند از:
1ـ آثار جسمی از جمله: اختلال در خواب فرزندان، ابتلای به شوک، نداشتن اشتهای کافی، از دست دادن نشاط و شادابی، شصت مکیدن، شب ادراری و... [32] .
2ـ آثار روانی و عاطفی از جمله: بدبینی، بد گمانی و عیبجویی، اختلالات عاطفی، اختلالات روانی و عصبی، احساس کینه و نفرت نسبت به والدین و عدم اطاعت از آنان،احساس یأس و ناامیدی در زندگی و... [33] .
3ـ تأثیر بر زندگی آینده فرزندان که این آثار عبارتند از: به خطر افتادن امنیت کودک، زمینهسازی برای جرم و بزهکاری، احساس سردرگمی در روابط و انضباط، زمینهساز ناهنجاری در کودک و... [34] .
4ـتأثیر بر شخصیت که از مهمترین آثار اختلافات خانواده در رشد و تکامل شخصیت کودک میتوان به تشویش، فشار درونی، نا امنی و میل به ارزیابی جهان به عنوان جای نا امن و خطرناک اشاره کرد. [35]
نابسامانی خانواده در دختران و پسران خانواده تأثیر دارد، اما تأثیر نامناسب آن بر دختران به مراتب بیشتر از پسران میباشد و این امر به ویژگیهای روحی و عواطف آنان برمیگردد. [36]
آثار و پیامدهای ناسازگاری زوجین بر خود آنها شامل دو بخش آثار اخروی و آثار دنیوی میباشد.
از جمله آثار اخروی آزار زوجین توسط یکدیگر که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است میتوان به بیزاری خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آنان، حبط اعمال نیک و عذابهای سنگین اخروی برای آنان اشاره کرد [37] و اما عواقب دنیوی آن عوارض جسمی و روحی و صدمات قلبی و مغزی برای زن و مرد میباشد و از مهمترین عارضهی پدیدهی ناسازگاری بحث طلاق و اثار و پیامدهای دردناک آن بر تک تک اعضای خانواده به ویژه فرزندان است که میتوان گفت خط پایان اختلافات و ناسازگاریهای خانوادگی، همین بحث طلاق و نابسامانی فرزندان و آثار جبران ناپذیر جدایی زن و شوهر میباشد. [38]
راهکارهای مقابله با عوامل ناسازگاری زوجین
اختلافات و مشاجرات و دعواهای متداوم برای پیکر خانواده، بیماری است و لازم است بیماری هم از نظر پیشگیری مورد بحث قرار داده شود و هم از نظر درمان. از جمله اقدامات پیشگیری از اختلافات زناشویی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ توجه به گزینش همسر مناسب [39]؛ 2ـ سازگاری [40]؛ 3ـ مدارا [41]؛ 4ـ رفق [42]؛ 5ـ مهار خشم همسر [43]؛ 6ـ پرهیز از توقع [44]؛ 7ـ گفتگوی سالم و متقابل [45]؛ 8ـرعایت حدود و مرزهای شرعی در خانواده [46].
خداوند متعال در قرآن کریم برای درمان اختلافات زناشویی راههایی را بیان نموده است. همانطور که در مباحث اولیه اشاره شد در آیه 34 سوره نساء به حل مسئلهی نشوز پرداخته شده است که شامل سه راهکار است و هر یک از این راهکارها در طی سه مرحله و با رعایت ترتیب برعهدهی شوهر قرار داده شده است. ابتدا نصیحت کردن زن توسط شوهرش با زبانی شیرین و لحنی دلنشین به گونهای که زن را متوجه رفتار ناشایست خویش بنماید. مرحله دوم دوری کردن از بستر است که در صورت بی فایده بودن مرحله اول انجام میگیرد و سومین مرحله تنبیه میباشد که به عنوان آخرین راهکار و پس از طی مراحل قبلی و بی اثر بودن آنها صورت میگیرد و در نوع تنبیه که بدنی باشد و یا روحی بین صاحبنظران و علما اختلاف وجود دارد اما با توجه به تفسیر و تبیین آیات نشوز و روایات اهل بیت (علیهمالسلام)، منظور تنبیه عاطفی است که شدتش از دوری کردن از بستر، کمی بیشتر است. [47] اما در آیه 128 سوره نساء خداوند متعال در صورت بروز علائم نشوز از طرف مرد به زنان دستور میدهد که چنانچه نشوز مرد از راه خودداری از ادای حقوق واجب، آشکار گردد زن حقوق خود را از او مطالبه کند، اما چنانچه از حسن معاشرت سر باز زد، یعنی آن اخلاقی که لازمهی تداوم و زندگی سالم خانوادگی است، از خود نشان نداد، زن با چشمپوشی از همه یا بعضی از حقوق خود شوهرش را نسبت به خود متمایل سازد. [48
منابع:
جوادی، علیرضا، نقش سازنده اعتدال و تفاهم در تربیت صحیح کودک، هفته نامه شما، بهمن ۹۰
انصاری، حمیدرضا؛ شیوه تربیتی متفاوت والدین و سردرگمی فرزندان، روزنامه ایران
نقش خانواده در تربیت فرزندان و تأمین محبت در تربیت فرزندان؛ نشریه روانشناسی و علوم تربیتی«مکتب مام» بهمن ۱۳۵۳، شماره ۶۳
تأثیر اختلاف نظر والدین بر تربیت فرزندان، سایت تهرانکیدز
نقش والدین در تربیت فرزند، دانش، سایت موسسه فرهنگی بشارت
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۱
کودکان ما آنگونه میشوند که ما هستیم، نه آنگونه که دلمان میخواهد بشویم”این جمله نشان میدهد که کودکان به ویژه در سنین کودکی که ذهنی تحلیلگر ندارند چه میزان بر دیدنیهای خویش استوارند و به چه مقدار آنچه را که میبینند ثبت و ضبط میکنند. این روزها در جامعهی کنونی و با بالارفتن سطح آگاهی و روانشناختی جامعه، اغلب پدر و مادرها میدانند که امنیت روحی و عاطفی کودک نقشی تعیین کننده در شخصیت و رشد او دارد.
منبع: 33